چالش‌های یک دهه آینده ایران

یکی از دوستان اصولگرا نظر کوتاه من را درباره چالش‌های یک دهه آینده ایران جویا شد. گفتم پاسخ درخور به این سوال اولا، به مطالعه همه‌جانبه و روشمند از سوی محققان و موسسات مطالعاتی با گرایش‌های گوناگون نیاز دارد و ثانیا، این نظرات شایسته است در حوزه عمومی مورد بحث و ‌گفت‌وگو قرار گیرد و به اجماع نزدیک شود که متاسفانه صدا‌وسیمای ما خادم گفت‌و‌گوی ملی نبوده و نیست. بااین‌همه، نظر شخصی و اجمالی خود را (درباره مهمترین تهدیدات و فرصت‌ها را) در توضیح کوتاه زیر بیان کردم. 

۱. یکی از تهدیدات، بی ثباتی سیاسی مستمر (و حتی برگشت‌ناپذیر) است. جامعه ایران با تحول بزرگ جمعیتی، هنجاری، انتظاری، نسلی و تجربه توسعه نامتوازن چهل ساله روبرو بوده و هست. این جامعه به جامعه‌ای مطالباتی، جنبشی و اعتراضی تبدیل شده و در دهه آینده این وضع ادامه خواهد داشت. 

۲. مهمترین و ضروری‌ترین اقدام برای مهار بی‌ثباتی در این جامعه، گشایش سیاسی در چارچوب نظام موجود و پذیرش اصلاحات نهادی است. متاسفانه فعلا علائم نشان می‌دهد که جریان اصلی قدرت به دنبال یکدست‌سازی در حاکمیت است. همچنین، وقوع اعتراضات از نوع ۹۶ و ۹۸ به شکل‌های پراکنده و غیرپراکنده (و در فضای واقعی و مجازی) محتمل است. عدم معالجه این درد حتی می‌تواند جامعه را با «اعتراضات برگشت‌ناپذیر» روبه‌رو کند. به بیان دیگر در آینده، بی‌ثباتی‌سیاسی با عواقب ناخواسته یا «خطر فروپاشی سیاسی از درون» منتفی نیست. 

۳. جامعه ایران از یک طرف با شکاف‌های اجتماعی اعم از شکاف‌های اقتصادی، نسلی، جنسیتی، قومی، عقیدتی، سبک زندگی، رکود-تورمی و بحران‌های زیست‌محیطی روبه‌روست و از طرف دیگر، این جامعه دارای یک نظام سیاسی ناکارآمد و رانتی، جامعه مدنی ضعیف و مردم ناراضی روبه‌روست. این درحالی است که ایران برای مهار شکاف‌هایش به حکومت «اقتدارگرای انتخاباتی» نیاز ندارد؛ بلکه به «دولت توانا» و «جامعه مدنی توانا» که بر اساس شایسته‌گزینی شکل می‌گیرد، نیاز دارد. ادامه این وضع، یعنی ادامه حکومت اقتدارگرای انتخاباتی موجود، اوضاع جامعه را غیرقابل پیش‌بینی می‌کند. در این فضا فرصتی که برای ایران وحود دارد، این است که نظام سیاسی با توجه به زیرساخت‌های مادی و انسانی کشور، همچنان امکان پذیرش اصلاحات را دارد و با پذیرش این اصلاحات می‌تواند از کثیری از نیروهای انسانی کیفی ایران برای مهار معضلات جامعه استفاده کند که فعلا علامتی برای پذیرش اصلاحات نیست. 

۴. عدم پذیرش اصلاحات نهادی و مبتنی بر شایسته‌گزینی، همچنان سیستم را در وضعیت ناکارآمدی و رانت‌جویی (فساد) نگه می‌دارد و زمینه جولان عیسی‌شریفی‌ها و طبری‌های جدید در بخش پنهان جامعه باقی خواهد ماند. به بیان دیگر، یکی از مهم‌ترین تهدید‌ها برای نظام سیاسی، زوال بوروکراسی شایسته‌گزین در ساختار اداری و مدیریتی، در کنار مهار نیروهای جامعه مدنی کشور است. متاسفانه و نکته ظریف اینکه این مساله می‌تواند هم از سوی بخشی از حاکمیت (نهادهای انتصابی) و هم از سوی بخشی از بدنه مردم نگرانی‌آور نباشد. زیرا این وضع می‌تواند برای افراد پوپولیست، شعاری و منفعت‌جو، فرصتی فراهم کند که «قهرمان‌وار» وارد میدان سیاست شوند و وعده اقدامات سریع و عاجل دهند و تجربه تخریب‌های دوره احمدی‌نژاد را تکرار کنند، و همچنان ایران را در شرایط «درجا زدن در فرآیند توسعه همه‌جانبه» باقی نگه دارند.

۵. موضوع مهم دیگر این‌ است باید دید موضوع خطیر «جانشینی» چگونه مدیریت خواهد شد. شواهد فعلی نشان می‌دهد که این موضوع مهم همچنان در جامعه شیشه‌ای و موبایلی ایران در وضعیت خفا به پیش برده می‌شود. 

۶. تهدید بعدی، عدم استفاده از فرصت ناشی از شکست ترامپ در چند ماه آینده برای دوری از سیاست‌خارجی مبتنی بر «آمریکا‌ستیزی» است. در صورت تداوم سیاست خارجی تقابلی-تبلیغی فعلی، به بایدن رییس‌جمهور جدید آمریکا، امکان ایجاد اجماع جهانی علیه ایران را می‌دهد. هرچه اصلاح «سیاست‌خارجی نامتوازن» فعلی به تاخیر انداخته شود، ایران مجبور می‌شود در مذاکرات بعدی امتیازات بیشتری بدهد. به بیان دیگر، مثل دهه اول (در زمان جنگ تحمیلی) که پس از آزادسازی خرمشهر فرصت پذیرش مذاکره در شرایط مساعد از دست رفت، همچنان استعداد فرصت‌سوزی در دهه چهارم عمر نظام سیاسی نیز وجود دارد و مقامات مدافع «سیاست‌خارجی غیرخادم منافع ملی و توسعه اقتصادی کشور» شب‌ها شنونده تبلیغات صدا‌و‌سیما خواهند بود و مرحبا دریافت می‌کنند و روحیه می‌گیرند. اما در مقابل کشور و مردم آن باید هزینه‌های سنگین این «سیاست خارجی پرهزینه» را با تورم دو رقمی و بیکاری مزمن بپردازند.  

۷. افزایش روند «اینترنتی شدن و دیجیتالیزه شدن امور جامعه»، «نفوذ شبکه‌های اجتماعی آنلاین در زندگی روزمره مردم»، و «رشد فرهنگ مدارا و آشتی‌جویی مردم ایران» برای نظام سیاسی یک فرصت است که ممکن است قدر آن شناخته نشود و حاکمیت «اقتدارگرای انتخاباتی» به تداوم اقتدارگرایی (بیشتر از متاثر از مدل پوتینی) و فیلترینگ بیشتر امید ببندد.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *