ویژگیهای اصلاحجویان ایراندوست
✍️ بعضی از تحولطلبان خشونتپرهیز، شیطان بزرگشان در چالش گفتمانی با «اصلاحطلبان ایران دوست» است. منظور من از تحولطلبان کسانی هستند که تغییر در چارچوب جمهوری اسلامی را یا ناممکن و یا غیرمعطوف به دموکراسی میدانند.
✍️ ظریف اینکه بعضی از آنها اهل «سواری مجانی» هم هستند. بدین معنا که خواهان تغییر سریع رژیم و دموکراتیک شدن آن هستند و علاقه دارند که زحمت این کار را هم اصلاحطلبان بدوش بکشند. و اگر چنین نکنند آنها استمرارطلب و شریک تاریخی انحصارطلبان حکومتی بوده، هستند و خواهند بود!
✍️ درصورتی که این ارزیابی خطا است. اگر به تجربه اصلاحطلبان و اصلاحجویان «ایران دوست» در دو دهه گذشته توجه کنیم، این تجربه اصلاحجویی پنج ویژگی دارد، و این ویژگیها نشان میدهد آنها برخلاف نظر تحولطلبان گل لگد نمیکنند و دنبال شکستن یک «سیکل دائم تکرار شونده پرهزینه» هستند.
۱) آنها برخلاف نظر تحولطلبان استراتژی بازدارندگی جمهوری اسلامی را (که با وسایلی مثل تقویت موشکی ایران در زمان تحریم تجهیزات نظامی پیشرفته، انجام شده) در سیاست خارجی کاری معقول و در دفاع از موجودیت ایران میدانند. چون تهدید ترامپیان، نتانیاهو و بنسلمان یک تهدید واقعی برای تمامیت ایران است و فقط تهدید علیه جمهوری اسلامی نیست.
۲) اصلاحطلبان حتی در شرایط «تداوم انسداد سیاسی»، آگاهانه به مشی انقلاب آرام متوسل نمیشوند. زیرا در خاورمیانه لغزنده، ایران حتی با تاسی به «انقلاب آرام» وارد دورهای از «بیدولتی» میشود. در دوره بیدولتی چیزی که نصیب ایران میشود «تقویت دموکراسی» نیست، بلکه «ناامنی طولانی» است. چرا؟ چون ریشه پایگاه سیاسی و اجتماعی نیروهای اسلام سیاسی در خاک ایران (یک جمعیت تاحدودی منسجم پانزده میلیونی) از جا کندنی نیست و در شرایط بیدولتی این نیرو با نیرویهای «سکولار مهاجم» و مورد حمایت غرب، وارد درگیری طولانی میشوند. به بیان دیگر وضعیت مطلوب برای اصلاحجویان ورود تدریجی و آرام آرام ایران به سوی «دوران پساسکولار» است. که در این دوره پساسکولار اولا حاکمیت بجای سرکوب مخالفان دنبال تقویت «دولت و جامعه مدنی توانا» برای جامعه نیازمند خدمت است-خصوصا از طریق شایستهگزینه نه اینکه رشته دندانپزشکی را تا هفتاد درصد سهمیهای کند! دولت توانا یعنی دولتی باشد که در زمینهسازی برای تحقق نیازمندیهای اولیه مردم «توانا» باشد و پس از چهل سال تورم دو رقمی و رشد اقتصادی منفی نباشد، و واکسن که به جان میلیونها انسان بستگی دارد، به موضوعی سیاسی تبدیل نشود. ثانیا در دوره پساسکولار اسلامگراها و سکولارها به «تحمل و مدارا» با یکدیگر میرسند-که هم اکنون نشانههای این همزیستی را در ایران در قصه سبکهای زندگی و حجاب میبینیم.
۳)کثیری از اصلاحجویان اولا شرایط سیاسی و اجتماعی کشور را با «تراکمی از معضلات» ارزیابی میکنند که بعضی از آنها بحرانی هم شده است (مثل وضع معیشت و سیاست خارجی). ولی آنها کشور و نظام آن را «در آستانه فروپاشی» نمیدانند. ثانیا حتی اگر قوه مجریه هم با مهندسی ویژه تندروها به دست اصولگرایان بیفتد، تا زمانیکه پویایی و انتقاد در جامعه مدنی هست، حاکمیت یکدست اصولگرا هم ایران را نمیتواند به قهقرا ببرد. و بعید است دوباره تجربه مصیبتوار دوره احمدینژاد (که دست ایران زیر ساتور تحریمهای شورای امنیت رفت) تکرار شود. بلکه با اعاده حاکمیت یکدست اصولگرایان تندرو بیشتر روند توسعه همه جانبه، پایدار و عادلانه کشور «آهسته میشود» میشود ولی ابعادی از توسعه کشور در سپهرها ی بهداشتی، درمانی، معیشتی، صنعتی، کشاورزی و اقتصاد دانش بنیاد ادامه پیدا میکند.
۴) اصلاحطلبان برای رسیدن به وضعیت پساسکولار به راهبرد و استراتژی «پیشروی آرام» اعتقاد دارند-مثل پیشروی آرام در پویشهای سبک زندگی در ایران. به طور مثال اگر با بحثهای انتقادی موجود در حوزه عمومی، حاکمیت دوباره در انتخابات ۱۴۰۰ دست به مهندسی انتخابات بزند (مثل مجلس یازده)، اصلاحجویان این عمل حاکمیت را مثل گذشته محکوم میکنند ولی کافه و کشور را به هم نمیریزند (نه قدرت این کار دارند و نه به این کار اعتقاد دارند). و در مقابل ضمن نقد اقتدارگرایی حاکمیت، باز تلاش میکنند که در گفتمان انتقادی خود، انگاره تقویت «سازه همزمان دولت توانا و جامعه مدنی توانا» را دنبال کنند و تا تحقق دولت و جامعه مدنی توانا اصلاحجویان مثل اصولگرایان بر انحصارطلبی حاکمیت ماله نمیکشند و این انحصارطلبی سیاسی را مخل روند توسعه متوازن و عادلانه ایران میدانند. (البته میتوان حدس زد اگر تندروها، انتخابات ۱۴۰۰ را مثل انتخابات مجلس یازده مهندسی و بسته برگزار کنند، بله قوه مجریه را تسخیر میکنند ولی پایگاه و قدرت مردمی ج.ا را در برابر آمریکا و غرب ضعیف میکنند و آنگاه با امتیاز بیشتر مجبور به امضای «برجام دو» میشوند. در صورتیکه با برگزاری انتخابات سالم و گشوده در انتخابات ۱۴۰۰ قدرت جمهوری اسلامی در مذاکرات پنج بعلاوه یک بیشتر میشود).
۵) با چهار ویژگی فوق عملکرد اصلاحطلبان در بیست و سه سال گذشته دارای کاستیهای زیادی است، (که مرتب هم نقد شده و میشود) ولی رویهم رفته برآیند حرکت اصلاحطلبان و مردمی که به کاندیدای آنها رای دادند قابل دفاع است. زیرا حرکت آنها در جهت یک «خروج تاریخی» است. خروج تاریخی به چه معنا؟ در تجربه ربع قرن اخیر، جامعه سیاسی ایران قصد دارد با تاسی به اصل «پیشروی آرام»، سیاست ایران را برای ایجاد تغییرات اساسی از دور و سیکل تاریخی «اقتدارگرایی-ناامنی-اقتدارگرایی مجدد» خارج کند و برای هر تغییری دنبال «تغییر رژیم» نباشد بلکه بجای تغییر بر اصلاح نظام سیاسی و جامعه مدنی تاکید کند.
در ضمن همه میدانیم که برآیند حرکت عمومی جامعه در آینده لزوما طبق میل تندروهای حکومتی، یا اصلاحطلبان یا تحولطلبان پیش نمیرود. میتوان واقعنگرانه حدس زد که در حین حرکت آرام جامعه، فرصتهای تغییر مثبت (و یا منفی) و غیرقابل پیشبینی هم پیش میآید و اگر جامعه ناامن نشود (که در خاورمیانه شکننده هر ناامنی به ضرر تمامیت کشورها است) امکان ایجاد تغییرات چشمگیر تر مثبت در افق متصور هست.