براندازان؛ علت یا معلول؟
این خطاست که اصلاحجویان در تحلیل اوضاع ایران «تک علتبین» یا «سیاستزده» باشند. شایسته است نقد اصلاحطلبان در تحلیل اوضاع ایران مبتنی بر توجه به چهار حوزه و علت باشد:
۱) نقد تندروهای حکومتی که سهمشان از سه علت دیگر بیشتر است؛ زیرا منابع و امکانات کشور در اختیار حکومت است.
۲) نقد نیروی براندازی. براندازان فقط زائده و معلول انحصارطلبی جمهوری اسلامی نیستند. اگر ایران تمام عیار جمهوری شود و دو دوره هم محمد مصدق رئیسجمهور ایران شود، نیروی براندازی ضعیف میشود ولی از کار نمیافتد. نیروی براندازی فقط یک معلول نیست؛ بلکه یک علت نیز هست و قصد آنها کلیت ایران است. براندازان پیشقراولان دشمنان خارجی ایران یا همان گروه بی (ترامپ، نتانیاهو، بنسلمان و …) هستند.
۳) نقد عملکرد خود اصلاحطلبان. بعنوان مثال اصلاحطلبان در صورت انسجام بیشتر میتوانستند طوری عمل کنند که این مجلس یازدهم (که تاکنون کوه این مجلس برای مردم ایران در این شرایط بحران اقتصادی و کرونایی موش زایید) به این نحو شکل نگیرد.
۴) نقد اعمال و خطاهای جمعی مردم. بعنوان مثال اینکه در اوج بحران کرونا مردم در یک روز دو و نیم میلیون سفر میکنند (و از سال گذشته و قبل از کرونا هم در همین روز پانصد هزار سفر بیشتر سفر انجام دادند) نقد دارد و کفزدن ندارد. این به این معنا است که در بحران کرونا فقط حکومت نیست که باید پروای جان مردم را داشته باشد، مردم هم وظیفه خطیر دارند.
چرا براندازان فقط معلول نیستند و یک نیروی تخریبچی هستند؟ نیروی برانداز عمدتا با ابزار «رسانه ماهوارهای» که در اختیار دارد، مقصد فروپاشی ایران را مالا دنبال میکند. آنها دنبال براندازی دو مرحلهای در ایران هستند. در مرحله اول دنبال زدن اصلاحطلباناند (چون معتقدند اصلاحطلبان بخش زینتی جمهوری اسلامی در افکار عمومی ایران و جهان هستند).
لذا معتقدند اول باید این پوسته رویی و مشروعیتبخش نظام سیاسی را نابود کرد. در مرحله دوم، براندازان دنبال رویارویی با ارکان تضعیفشده خود جمهوری اسلامی هستند. بعنوان نمونه شما اگر مضامین تبلیغاتی این ماهوارهها را مورد توجه قرار دهید، متوجه میشوید براندازان در حال پختن شش ایده درباره اصلاحطلبان هستند و بطور دائم و مستقیم و غیرمستقیم در افکار عمومی در آن میدمند (جالب است که تندروهای داخلی هم برای آنها پاس گل ترتیب میدهند) که عبارتند از:
۱) اصلاحطلبان خائناند؛ چون در دو دهه گذشته سرکوبهای جمهوری اسلامی را در مقابل غربیها پوشاندهاند!
۲) اصلاحطلبان خائناند؛ چون کارگزاران فجایع دهه شصتاند. و وقاحت را به حدی رساندند که به میرحسین موسوی که یازده سال در حصر هست هم رحم نکردند!
۳) اصلاحطلبان خائناند؛ چون در جریان جنگ هشت ساله تحمیلی از کشور ایران دفاع کردند. تبلیغ میکنند که جنگ از ابتدا بیهوده بود. و از کنار اینکه سازمان ملل عراق را متجاوز اعلام کرده، با کمال وقاحت میگذرند. میگویند اگر انقلاب و امام نبود جنگ هم نبود!
۴) اصلاحطلبان خائناند؛ چون «انقلاب» کردند و رژیم موروثی، کودتایی و وابسته پهلوی را سرنگون کردند!
۵) اصلاحطلبان خائناند؛ چون آنها ستون پایه مخالفت با انواع «پان»گرایی و جداییطلبی در ایران هستند.
۶)اصلاحطلبان خائناند؛ چون به «استقلال ایران» اعتقاد دارند و از نظر آنها استقلال خواهی در واقع مخالف «شبه نوسازی وابسته» از نوع پهلوی هست.
از آنجا که براندازان به چهار نیروی (جداییطلبان، شورشکور، دخالت نظامی خارجی و نفوذ اطلاعاتی) امید بستهاند؛ اصلاحطلبان را مانع فعال شدن تمام عیار این چهار نیرو میدانند.
لذا از هیچ تخریبی علیه اصلاحطلبان فروگذار نمیکنند. به همین دلیل، آنها معلول اوضاع سیاسی ایران نیستند؛ بلکه یکی از علتهای تخریب اوضاع هستند.
به نظر میرسد خطوط تبلیغاتی فوق چیز عجیبی نیست. زیرا براندازان برای تبلیغ این خطوط «پول و دلار» میگیرند و در ایران اگر نظام هم عوض شود، به ایران باز نمیگردند و مطلقا دغدغه تمامیت ایران، توسعه و دموکراسی آن را ندارند و مجری اوامر گروه بی در خارج هستند.
ولی نکته قابل توجه در فضای «سیاستزده» ایران این است که حتی عدهای از اصلاحطلبان معتقدند نیروی برانداز گویی فقط محصول عملکرد انحصارطلبانه سیستم است و گویی، نیروی برانداز، علت نیست و معلول و امری ثانویه است.
گفته شد این ارزیابی بخشی از حقیقت را با خود دارد چون جمهوری اسلامی مهمترین نهاد ایران است که منابع و قدرت کشور را در دست دارد و لذا عملکردش از دیگر عوامل مهمتر است. تا اینجا درست. ولی به نظر میرسد اگر جمهوری در ایران تمام عیار و تمام مشروع عمل کند باز دشمنی براندازان تمام نمیشود. زیرا هدف نهایی براندازان نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان است بلکه زدن تمامیت ایران است (یا همان خواست گروه بی).
بنابراین، اینکه هر اصلاحجویی امور جاری کشور را فقط با تکیه یک جانبه بر عملکرد حاکمیت متمرکز کنند، خطاست و خطر براندازان نیز جدی است. این خطر وقتی جدیتر میشود که به هر دلیل قدرت مرکزی در ایران ضعیفتر شود. داعش ایران همین براندازاناند که به میر حسین موسوی در حصر هم رحم نمیکنند. نباید تصور کنیم این اقدام اخیر براندازان چیزی نیست و انشالله گربه است. این عمل براندازان حکایت از سر درون میکند که اشاره شد.