در مبارزه با کرونا، تو سر ایران نزنیم.
تاکنون (۱۷فروردینماه۱۳۹۹) در سراسر جهان بیش از یکمیلیون و صدهزار نفر به کووید-۱۹ مبتلا شدهاند و حدود شصتوپنجهزار نفر جان باختهاند. در ایران نیز تاکنون بیش از پنجاهوسه هزار نفر مبتلا شدهاند و سههزار و سیصد نفر جانباختهاند و هماکنون، ایران منتظر شیوع موج دوم کرونا در آخر فروردین است. (البته تخمین زده میشود آمار واقعی مبتلایان و جانباختگان در ایران بیش از آمار رسمی است و منابع غیرحکومتی این آمار را تا دو برابر حدس میزنند).
تا جایی که رصد سه بخش جامعه نشان میدهد، از بهمنماه که ویروس کرونا وارد ایران شده تاکنون؛ از سوی این سه بخش (حاکمیت، دولت و جامعه مدنی) برای مقابله با کرونا تلاش شده، انفعال نبوده، تمرکز بر اجرای “یک راهبرد” هم نبوده و در ایران “راهبرد ایمنیجمعی” (بدین معنا که بگذاریم مردم مثل سرماخوردگی به بیماری کووید-۱۹ مبتلا شوند و بعد اکثرا خوب میشوند، قلیلی هم فوت میکنند) در دستور کار نبوده است؛ این یک برچسب غیرقابلدفاع است.
میتوان گفت هر سه بخش جامعه در ابتدا تاخیر داشتهاند؛ ولی بهتدریج، برای مهار شیوع کرونا همهجانبه تلاش کردهاند.
در مجموع جامعه (یعنی حاکمیت و دولت و حتی جامعه مدنیاش) در رویارویی با کرونا با «تاخیر» عمل کرده، تاخیرهایی مانند: تاخیر در ممنوعیت پرواز از چین و تست و قرنطینه مسافران از چین؛ تاخیر در شناسایی موارد مشکوک؛ تاخیر در ممنوعیت سفر به/از قم؛ تاخیر در اعلام وضعیت اضطراری؛ تاخیر در فعال کردن ریاست ستاد ملی بحران کرونا؛ تاخیر در استفاده از ماسک و زبان هشدارآمیز توسط مدیران بحران؛ تاخیر در تعطیلی موقت زیارتگاهها؛ تاخیر در درخواست کمکهای بینالمللی؛ تاخیر در اجرای طرح “فاصلهگذاری اجتماعی” (فیزیکی) و تاخیر در شناسایی آسیبپذیرترین شهروندان و حمایت مالی از آنها. (محمدرضا جلاییپور در نوشته “سندروم تاخیر” این تاخیرها را با دقت تشریح کرده است).
ولی بهرغم این تاخیرها، ایران در عمل پنج کار را (که مبتنی بر پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی بود) به اندازه “توانش” در دستور کار قرار داد مانند: ظرفیتسازی برای تشخیص بیماران و درمان آنها در سطح کشور؛ جداسازی مبتلایان به خانه یا قرنطینه یا بیمارستان (بطوری که الان بیمار کرونایی در ایران گیج و سرگردان نیست)؛ فاصلهگیری اجتماعی و تعطیلی اکثر اجتماعات؛ تمهید وسایل ضدعفونی در سطح ملی برای مردم و آموزش بهداشت عمومی مردم و ضدعفونی کردن معابر عمومی در سطح کشور.
در اجرای این راهکارها هم حاکمیت، هم دولت و هم مردم تلاش کردند و بیش از همه کادر بهداشتی و درمانی ایثار کردند و از جان مایه گذاشتند.
در مجموع، تلاش مردم خوب بود. زیرا مردم بهداشت شخصی را در سطح بالا رعایت کرده و میکنند. اکثریت قریب به اتفاق شهروندان ایران در چارشنبهسوری از تجمع پرهیز کردند. در پنجشنبهٔ آخر سال، مردم به آرامستانها نرفتند. اغلب شهروندان از خریدهای نوروزی و رفتن به بازار پرهیز کردند و سنت جاافتادهٔ عیددیدنی را تعطیل کردند. میزان سفرهای نوروزی ۷۵درصد کمتر از سال گذشته بود و تنها حدود ۹درصد ایرانیان سفر کردند. سیزدهم فروردین اکثر شهروندان در خانه ماندند. البته کوتاهی هم بود. فقط “جزمیها” درب حرم قم را نشکستند؛ یک عده از طبقه متوسط شهری هم در غرب تهران اجتماع کردند و چهارشنبهسوری را جشن گرفتند و ویروس را پراکندند!
به نظر میرسد اگر “تاخیرها” نبود، دستاورد ایران در رویارویی با کرونا بهتر بود؛ ولی تاکنون عملکرد ایران در مدیریت موج اول بد نبوده است. اگر ایران در موج دوم شیوع کرونا (که گفته میشود در پیش هست) با افزایش فزاینده ابتلا به کرونا روبهرو بشود، آنگاه نقش “تاخیرهای” گفته شده و عوامل آن برجسته میشود. ولی اگر موج دوم مثل موج اول مدیریت بشود، احتمالا کارنامه حاکمیت و دولت قابلقبول میشود.
در مجموع، برخلاف نظر تحلیلگرانی که پس از کرونا از وقوع رستاخیز دیگری و اینکه “چهها بشود” سخن میگویند؛ چهبسا ایران “آبدیدهتر” هم بشود. چهبسا کرونا و مبارزه ایران با کرونا بستر را برای بهبود سیاستها فراهم کند (چون دیگر پول نفتی در کار نیست و فقط روی کار مردم میتوان حساب کرد). در ضمن، احتمال عبور ایران از گردنه ترامپ نامتعادل نیز هست.
به نظر میرسد در مواجهه با بحران کرونا تمام دنیا ابتدا با ابهام و گیجی روبهرو بودند. البته، کشورهایی موفقتر بودند (گفته میشود مثل آلمان) که از سه عنصر برخوردار بودند: مدیریت سیاسی کارشناسمحور، بدنه دولتی و بوروکراتیک کارآمد و «اعتماد» مردم به دولت را با خود داشتند. اتفاقا ایران که در هر سه این عناصر با مشکل روبهرو بود و هست در مجموع هم در زلزله کرمانشاه، هم سیل ۹۸ و هم در کرونای ۹۹ بد عمل نکرده است. گویی ایران معمولا در «فرآیند بحران» بهتر از «فرآیند ساختن و توسعه» عمل میکند.
در ضمن، ایران در شرایط تحریم حداکثری و جنگ روانی رسانههای ماهوارهای سرنگونیطلبان، با بحران کرونا مبارزه میکرد و میکند. چهبسا اگر حاکمیت ایران از سیاستخارجی «آمریکاستیز» و سیاست داخلی مبتنی بر «مهندسی حذف حداکثری» رنج نمیبرد. کارنامه ایران در قصه کرونا نه «متوسط» که رکورد جهانی میزد.
در پایان به یک نکته توجه داشته باشیم: همچنان «شب» کرونا دراز هست و کوه یخ کرونا در ایران و جهان همچنان زیر آب هست و اندازه این کوه خوب معلوم نیست و به تدریج روش میشود. ما همه «حدسی» ارزیابی میکنیم. نمیتوانیم در قصه مبهم و پارادوسیکال کرونا مطمئن باشیم و بگوییم «آنها» درست نمیگویند و «ما» درست میگوییم.
هر سه بخش جامعه باید متواضعانه و با احتیاط ارزیابی و نقد کنند. مثل رسانههای سرنگونیطلب ارزیابی نکنیم که در روزهای اول ایران را در مبارزه با کرونا در «ته دره نابودی» میدیدند؛ اما وقتی مدیریت موج اول بحران را در ایران دیدند و خصوصا وقتی شاهد عمق فاجعه کرونا در ایتالیا، اسپانیا و خصوصا در نیویورک شدند، ناگهان «لال» شدند.