دلایل موافقان و مخالفان دادن لیست در انتخابات اسفند۹۸
طرح بحث
متاسفانه صحنه کنونی سیاسی کشور (یعنی تا روز ۷/۱۱/۹۸) برای انجام انتخابات سالم، آزاد و منصفانه فراهم نشده است. همین وضعیت باعث شده در میان فعالان و تشکلهای موجود در جبهه اصلاحات در نحوه ورود به انتخابات اختلاف نظر بوجود بیاید. بخشی از نیروهای این جبهه ضمن اینکه تصدیق میکنند که شرایط فعلی غیرانتخاباتی است؛ ولی باز به این گرایش دارند که اصلاحطلبان باید «لیست» کاندیداهای خود را از میان تهمانده کاندیداهای تایید صلاحیتشده مشخص کرده و به مردم معرفی کنند. و بدینسان در فعالیتهای انتخاباتی شرکت کرده تا حداقل راه براحتی برای تسخیر کرسیها از سوی «نظامیگراها» در مجلس یازدهم هموار نشود. بخش دیگری از این جبهه معتقدند با «مهندسی شدیدی» که در حذف کاندیداها انجام گرفته است اصلاحطلبان امکان معرفی لیست به مردم را ندارند و در چنین حالتی «دادنلیست» و معرفی کاندیدا بیاحترامی جدی به افکار عمومی است و در واقع پاداش به «مهندسان حذف» و حامیانشان در حاکمیت است. هدف این نوشته ذکر دلایل موافقان و مخالفان در دادن یا ندادن لیست واحد به نام کل اصلاحطلبان در روزهای آینده در جبهه اصلاحطلبان است. قبل از ذکر دلایل ابتدا یک مروری بر مشخصات وضعیت سیاسی-انتخاباتی میکنیم.
مشخصات صحنه سیاسی- انتخاباتی
چرا صحنه سیاسی اینبار انتخاباتی نیست؟ مشخصات این دوره انتخاباتی، که در زیر میآید، نشان میدهد صحنه سیاسی، تا امروز (۷/۱۱/۹۸)انتخاباتی نیست.
۱-در دو دهه گذشته انتخابات در ایران معمولا و کم بیش مهندسی میشده است. ولی در انتخابات مجلس یازدهم (که در اسفند ۱۳۹۸ برگزار میشود) این بار «مهندسی قاطع و کامل» انجام شده است، بطوریکه از دویستونود کرسی نمایندگی برای بیش از صدوشصت کرسی افراد مطلقا نظامیگرا تایید شدهاند و هفتاد نفر نظامیگرا-اصولگرای تندرو هستند و در کل کشور کمتر از بیستوپنج نماینده اصلاحطلب احراز صلاحیت شده است. چنین مهندسی در مجالس قبلی سابقه نداشتهاست.
۲-روشن است اصلاحطلبان در این انتخابات به شدت مهندسی شده کاندیدای اصلاحطلب ندارند، و عملا قادر نیستند در صحنه انتخاباتی مثل انتخابات سال ۱۳۹۴ مسولیت بپذیرند.
۳-پس از اعتراضات دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ و دیماه ۹۸ (پس از اسقاط هواپیمای مسافربری) فضای افکار عمومی فضای انتخاباتی نیست. نظرسنجیهای در دسترس نشان میدهد در شرایط فعلی میزان تمایل مردم برای مشارکت در انتخابات تهران حدود بیست در صد و در کل کشور چهل درصد است. البته این میزان مشارکت نقطه مطلوب تندروها و «مهندسان حذف» نیز هست. زیرا میدانند با مشارکت بالای پنجاه در صد مردم ایران، شانس رایآوری لیست تندروها کم میشود.
۴-پایگاه رای اصلاحطلبان بسته به شرایط بین پانزده تا چهل در صد مشارکت کنندگان در انتخابات است. ولی در شرایط فعلی حتی افراد حاضر در پانزده درصد پایگاه اصلاحطلبان بطور جدی ناامیدند و منتقد اصلاحطلبان و دولت حسن روحانی هستند.
۵-روشن است تمام گروههای اصلاحطلب در جبهه اصلاحطلبان چون اصلاحطلب هستند طرفدار سیاست انتخاباتی هستند و اهل تحریم انتخابات نیستند ولی در شرایط کنونی تمام گروههای اصلاحطلبان قادر نیستند از یک لیست واحد حمایت کنند-چون کاندیدای اصلاحطلب ندارند. لذا احتمال دارد بعضی از گروههای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان (شعسا) لیست بدهند، بعضی هم لیست ندهند.
۶-دیگر اینکه حتی اگر مجلس با رقابت جدی انتخاباتی هم تشکیل میشد باز مثل مجلس دهم، محتمل است مجلس آینده نتواند نقش فعال در قانونگذاری و نظارت موثر بر حکمرانی داشته باشد.
دلایل موافقان دادن لیست انتخاباتی
از شش خصیصه فوق میتوان نتیجه گرفت که اصلاحجویان و اصلاحطلبان نباید در انتخابات لیست بدهند و در انتخابات فعال شوند. ولی بخشی از اصلاحطلبان بنا به چهار دلیل زیر از «لیستدادن» اصلاحطلبان (از میان کاندیداهای تایید صلاحیتشده غیر نظامیگرا) در انتخابات دفاع میکنند.
۱-مجلس در شرایط کنونی کشور قادر به تاثیرگذاری جدی نیست ولی مجلس قادر به «فضاسازی به نفع مطالبات مردم» هست- مانند کاری که نمایندگانی چون علیمطهری، سلحشوری و صادقی در مجلس دهم انجام داده و میدهند. تندروها با مهندسی انتخابات آینده دنبال این هستند که همین امکان روشنگری حداقلی را از مجلس بگیرند و هدف خود را که تشکیل «دولت و مجلسی یکدست، خودی و بقول خودشان انقلابی» است دنبال کنند. لذا اگر اصلاحطلبان لیست ندهند تندروها را در انجام راحتتر این هدف کمک کردهاند.
۲-ممکن است گفته شود که پیشنهاد فوق واهی است، چون مشارکت مردم در انتخابات چشمگیر نیست و لیست اصلاحطلبان شکست قطعی میخورد و تندروها با رای سازمانی خود (که چهار سال برای آن با استفاده از امکانات عمومی تلاش کردهاند) کرسیهای مهندسی شده را راحت تسخیر خواهند کرد.
با این همه پاسخ موافقان به این اشکال این است که حتی اگر لیست اصلاحطلبان شکست هم بخورد فینفسه اشکال ندارد. زیرا اصلاحطلبان با مشارکت فعال در انتخابات به مردم وعده انجام معجزه در مجلس یا ایجاد بهشت در جامعه را نمیدهند ولی به مردم این هشیاری را میدهند که عدم شرکت مردم در انتخابات باعث تقویت «نظامیگری بیشتر در حکمرانی» خواهد شد. از این رو اصلاحطلبان میتوانند عافیت پیشه کنند و در انتخابات لیست ندهند و ممکن است تحریمیون هم برای آنها کف بزنند. در حالیکه اصلاحطلبان در برابر خطر تقویت نظامیگری مسولیت اخلاقی دارند و به رغم پذیرش ناسزا از بعضی از شهروندان با دادن لیست در انتخابات، شایسته است فعال شوند تا حداقل نظامیگرایان به راحتی و در جاده اتوبان اهداف خود را دنبال نکنند. قبلا جامعه ایران این تجربه یکدست شدن را در مجلس هفتم و دولت احمدینژاد تجربه کرده است و هچنان جامعه ایران از پیامدهای این دوره که یکی از آنها تحریم اقتصادی است رنج میبرد.
۳-ممکن است منتقدان لیستدادن و مشارکت فعال اصلاحطلبان بگویند اوضاع جامعه خطیر است و جامعه در «آستانه انقلاب» است لذا شرکت در انتخاباتی که شکست آن از قبل معلوم است کاری خردستیزانه از سوی اصلاحطلبان است. در پاسخ به این نقد طرفداران دادن لیست میگویند مشارکت اصلاحطلبان و با ارائه لیست در انتخابات اتفاقا یک کار عاقلانه و استراتژیک است. زیرا اوضاع جامعه خطیر و نارضایتیها شدید و فراگیر است اما از قضا شرایط جامعه «انقلابی» نیست. زیرا وقتی جامعه شرایط انقلابی پیدا میکند که حداقل دو ویژگی در جامعه و حاکمیت وجود داشته باشد و این دو ویژگی در ماههای پیشرو در ایران وجود ندارد. اول اینکه همه اقشار جامعه باید خواهان «خواست و هدف تغییر کلیت نظام» باشند، که نیستند. زیرا جامعه ایران اولا بخاطر چهار دهه تجربه پس از انقلاب، نسبت به پیامدهای خطیر پس از هر انقلابی (مثل دوره ناامن بیدولتی) آگاه است. ثانیا جامعه ایران شاهد زنده پیامدهای انقلابهای بهار عربی در دهه گذشته در کشورهای همسایه بوده است و جامعه علاقه ندارد به ناامنیهای این کشورها دچار شود. ثالثا طبق نظرسنجیهای فعلی هشتاد در صد جمعیت ایران ناراضی و خواهان تغییرند ولی شصت در صد از همین جمعیت خواهان تغییر آرام هستند نه تغییر تقابلی و انقلابی. اتفاقا این گرایش تغییرخواهانه مسالمتجویانه مردم را ما در اعتراضات دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ نیز با چشم مستقیم دیدیم. بدین معنا که تا در این خیزشهای مردمی اعتراضات به خشونت کشیده شد اقشار اصلی شهری از اعتراضات حمایت عملی نکردند. و رابعا همه شاهد بودیم که تا ترامپ نامتعادل، ناجوانمردانه شهید سلیمانی را در فرودگاه بغداد ترور کرد، مردم ایران در واکنش به خطر و تهدید ترامپ میلیونها نفر در سراسر کشور در مراسم شهید سلیمانی شرکت کردند-و ایرانیان به ترامپیان پیام دادند که معترضین ایرانی مثل معترضین سوری نیستند که برای دخالت نیروی خارجی فرش قرمز پهن کنند. ویژگی دوم شرایط انقلابی این است که حکومت در کشور «پوشالی و آماده رفتن» باشد. در صورتیکه این درست است که جمهوری اسلامی در حکمرانی همه مردم را بصورت کارا نمایندگی نمیکند ولی این حکومت پوشالی نیست. این حکومت در بین ۱۵ در صد از جمعیت کشور پایگاه سازماندهی شده دارد و جمهوری اسلامی ارکان امنیتیاش قدرت کنترلی دارند و در معرض رفتن نیست. بنابراین عدم شرکت در انتخابات به «وقوع انقلاب» در ایران کمک نمیکند بلکه به تقویت «نظامیگری» کمک میکند.
۴-دلیل چهارم اینکه عدم شرکت در انتخابات به معنای بیتوجهی به «سیاست قابل دفاع تغییر» در جامعه است. طرفداران دادنلیست میگویند درست است جامعه با مشکلات اساسی روبرو است که یکی از آنها «حکمرانی بد» است. «حکمرانی بد» آن حکمرانی است که در آن: تناسب میان اختیارات و مسولیتها در کشور وجود ندارد؛ نظامیان بنام انقلابیگری در سیاست داخلی، خارجی و در سپهر اقتصادی و فرهنگی دخالت میکنند؛ نهادها و ارکان انتخاباتی در این حکمرانی نافذ نیستند؛ سیاست خارجی «نه جنگ نه مذاکره» عقیم است؛ صداوسیما صدای همه مردم نیست؛ همه اقشار جامعه در حکومت «نماینده» ندارند؛ دادگاههایی وجود دارد که مجری اوامر نیروهای امنیتیاست. لذا طرفداران «دادنلیست» سوالشان این است که با «چه سیاستی» امکان حرکت به سوی حکمرانی خوب هست؟ در واقع دو سیاست هست-یکی «سیاست انتخاباتی و اصلاحی» و دیگری «سیاست انقلابی و خیابانی» است.
متاسفانه شرایط جامعه ایران و شرایط خاورمیانه و شرایط «جهان ترامپی» بگونهای است که اولا بسیج و فشار خیابانی فراگیر امکانپذیر نیست و حاکمیت همیشه جمعیتی برای خنثی کردن سیاست خیابانی معترضین در چنته دارد و ثانیا سیاست خیابانی حتی اگر بصورت خشونتپرهیز دنبال شود، چون با مقاومت حاکمیت روبرو میشود، لذا برایند سیاست خیابانی بجای تقویت حکمرانی خوب، جامعه ایران را ناامن میکند و این خود خواسته «نظامیگراها» است. لذا همچنان امکان تغییر در «سیاست انتخاباتی» است-هر چند کند باشد. موافقان میگویند با همین وضعیت حداقلی باید در انتخابات لیست داد و از پا ننشست.
دلایل مخالفان دادن لیست انتخاباتی
۱-توجه داشته باشید مخالفان «دادنلیست» اولا دلایل فوق را نفی نمیکنند و مطلقا دنبال تحریم انتخابات نیستند، زیرا در انتخاباتی که حداقل چهل در صد مردم شرکت میکنند، راهکار تحریم راهکاری به ظاهر رادیکال ولی در واقع عقیم است. ثانیا این مخالفان هم خطر تقویت نظامیگری در مجلس آینده را میفهمند و از هر تلاشی که باعث شود این نیرو در مجلس یازدهم استیلا پیدا نکند فروگذار نمیکنند. فقط این حرف مخالفان این است که در این فرایند دادنلیست و قبول مسولیت در این انتخابات حذفی خطا است.زیرا امکان پیروزی برای اصلاحطلبان نیست و دادن لیست بی جهت و بی دلیل مسولیت انتخابات را به دوش اصلاحطلبان میاندازد-به بیان دیگر همان قصه آش نخورده و دهن سوخته، اتفاق میافتد.
۲-به بیان دیگر مخالفان «دادن لیست» معتقدند ما با دو نیرو در کشور چالش داریم، و طرفداران دادن لیست اتفاقا به یکی از این چالشها بیتوجه هستند. چالش اول همان چالش در بالا است که نظامیگراها دارند پیشروی میکنند. مخالفان دادنلیست میگویند ما از هر تلاشی که باعث شود نظامیگرای کمتری به مجلس برود دفاع میکنیم، ولی لیست نمیدهیم. چالش دوم اصلاحطلبان با سرنگونیطلبان در جلب افکار عمومی جامعه است. مخالفان دادنلیست میگویند در شرایطی که افکار عمومی از کارنامه اصلاحطلبان ناراضی هستند و در شرایطی که «مهندسان حذف» بجای پذیرش راهکارهای تحول حکمرانی بد به حکمرانی خوب همه کاندیداهای موثر را حذف کردهاند، دادنلیست یعنی بی احترامی به افکار عمومی و راه را در جامعه برای سرنگونیطلبان هموار کردن است. لذا این اصلاحطلبان معتقدند که نباید اصلاحطلبان با دادنلیست به افکار عمومی این پیغام را بدهند که ما در سیاستورزی خط قرمز و پرنسیبی نداریم.
۳-دلیل سوم مخالفان «دادنلیست» این است که ما در انتخابات لیست نمیدهیم و مسولیت انتخابات مهندسی شده را در انتخابات نمیپذیریم و بطور طبیعی در انتخابات شکست میخوریم. ولی همین شکست در انتخابات باعث میشود فشار افکار عمومی علیه آنها کم شود. زیرا مردم در سه انتخاب قبلی (۹۲ و ۹۴ و ۹۶) به کاندیدای معرفی شده از سوی اصلاحطلبان رای دادند ولی در عمل نتیجه رضایتبخش نگرفتند و به همین دلیل هم اکنون منتقد اصلاحطلبان هستند. ولی وقتی که مردم ببینند که در این انتخابات اصلاحطلبان کنار مطالبات مردم هستند این خود زمینهای برای پیروزی انتخابات در ۱۴۰۰ خواهد بود. آنها میگویند مخالفان مهندسی انتخابات در مجلس پنجم، هفتم و نهم هم لیست ندادند و اتفاقا در انتخابات بعدی پیروز شدند.
پینوشت:
۱)البته جدا از نظر موافقان و مخالفان دادنلیست به نظر من در یک تحلیل کلان شایسته است به دو نکته توجه کنیم. اول اینکه اصلاحجویان از هر سیاستی که ناامنی را تشویق کند پرهیز دارند. زیرا هر سیاست ناامنیساز زهر حلائل برای بقای ایران است. خوشبختانه هم اقدام موافقان و هم مخالفان دادنلیست هردو اقدامی مدنی و خشونتپرهیزانه است. دوم اینکه اگر کشور با ناامنی روبرو نشود «مهندسان حذف» و حامیانشان قادر نخواهند بود «حکمرانی بد کنونی» را برای میانمدت تداوم دهند و راه نجات کشور همچنان تاکید بر دوری از «حکمرانیبد» و حرکت بسوی «حکمرانیخوب» است که همه دلسوزان مورد اعتماد مردم بر آن تاکید میکنند. در واقع ایران به یک «توافق جمعی نانوشته» احتیاج دارد تا در پناه آن تمام بخشهای متنوع و محذوف آن با هم امکان همزیستی و رشد و توسعه داشته باشند.