اهمیت «آرايش سياسي كمهزينه »در مجلس دهم
١) ما دوستار پيش برد اصلاحات در جامعه سياسي ايران هستيم ولي بحث من در اين چند خط فقط راجع به مبارزات تبليغاتي اصلاح جويان در جريان رياست مجلس دهم است.
٢) نوع تعامل لاريجاني با تندروها، اعتدالیها و اصلاحطلبها نبايد تعيينكننده خط مشی طرفداران ليست اميد در مجلسي كه می توانند اكثريت ان را داشته باشند، باشد.
٣) همچنين تدبير اعضاي اميد در بحث رياست مجلس نبايد از موضع نخبكان جامعه مدنی و احزاب اصلی اصلاحطلبان در اين باره دور باشد و در آن ناواقع گرایی و ذوق زدگی به چشم بخورد.
٤) در ماه پش رو خاتمي مثل گذشته محل رجوع است. اصلاحطلبان، اعتدالگرايان و اصولگرايان ميانه به او مراجعه میكنند، و نقشی فرا حزبی دارد. لذا تحليلگران و فعالان سياسی اصلاحجو براي تبلیغ موضعشان نبايد از خاتمی مايه بگذارند.
٥) “اميدیها” ميتوانند هم روی آرايش سیاسی و شكاف برجاميان/ نابرجاميان و هم حول شكاف اصلاحطلب/ اصولگرا اتخاذ مواضع كنند. نگارنده تاكيد دارد كه تمرکز روی شکاف اول در اولویت است.
٦) تاكيد روي آرایش سیاسی اصلاحطلب / اصولگرا از سوي اميدیها دو اشکال دارد. اول اینکه اکثر نمایندگان مجلس دهم، از جمله اعضا فراکسیون امید «بسیار محتاط» هستند. اميدیها باید خود را حامی ارایش سیاسی كمهزينه اول بدانند تا بتوانند از آراي نمايندگان محتاط در اداره مجلس استفاده كنند. و اتفاقا خوب است لاریجانی روی شکاف دوم کار کند تا پيامد آن را در تقویت پایگاه رایش ببیند.
٧) اشكال دوم اینکه تاکید روی شکاف اول یک بحث تاکتیکی در میان اصلاحطلبان نیست. چهار سال است که اصلاحطلبان روی عقلانیت، واقع گرایی و تعامل و آرایش سیاسی برجامیان/ نابرجامیان حرکت میکنند و با این تحلیل بود که پیروزی ۹۲ و ۹۴ را آفریدند. حالا هم شرایط عوض نشده که بخواهند تاکید بر نوع شکافها را تغییر دهند.
٨) اصلاحجويان با همین ارزیابی واقع گرایانه، تعامل با میانه روها و ذيل همين ارايش سياسي از ۸۸ به بعد با هاشمی از نمره ۵۰ به ۶۰ رسیدند و در ۹۲ با روحانی به نمره ۷۰ رسیدند و به نظر من در ۹۴ هم این مسیر را باید ادامه بدهند. با ناطق نوری و مطهری و احیانا لاریجانی می توانند ۷۰ را به ۸۰ برسانند. تا روزی که به نمرهی ۱۰۰ برجام ملي برسیم بايد تاكيد بر آرايش برجامی/ نابرجامی ادامه بيابد. (میدانيم شرط تقویت ثبات سیاسی و دموکراسیخواهی این است که ائتلاف وسیع میانهروها در بالا در برابر تندروها قدرت بیشتری پیدا کند).
٩) كسی نمیگويد لاریجانی با افراطیها در دوره اصلاحات كار نمیكرده است. او در دوره اصلاحات با پشتیبانی قاطع از تندروها با اصلاحات مبارزه میکرد. در اینده هم ممکن است تعاملاتی با آنها داشته باشد. با این همه همین لاریجانی در مجلس نهم يك فرد منفعل نبوده بلکه تنها فعال اصولگرایی بود که با حداقل امکانات جلوی پایداری های تند و تیز ایستاد و حداد را از بالا به صندلیهای پایین مجلس راهنمایی و برجام را تصویب کرد.
١٠) الان در میان اصولگرایان میانهرو سه شخصیت تاثیرگذارترند: ناطق نوری، علی لاریجانی و مطهری. در این مجلس «محتاطان» نمايندگان با امثال این چهرهها کار خواهند کرد. خطای تبلیغاتی است اگر اميدیها در پیش چشم این نمایندگان شکاف رقابتها را روی شکاف پرهزینه اصلاحطلب/ اصولگرا تنظیم کنتد. این یعنی دور كردن نمايندگان از دور ليست اميد.
١١) تاکید روی شکاف برجامیان/ نابرجامیان هم عقلایی، هم مصلحتاندیشانه و هم کمهزینه و هم تعاملی است. جناب عارف برای کسب رای باید خود را هم پرچمدار فراکسیون امید و هم فراکسیون بزرگ برجامیان معرفی کند. چون رقابت در آرا با لاريجاني دوش به دوش است، اميديها بايد با واقعگرايی و تعامل گرایی از دستاورد انتخاباتی که در آن پیروزی نسبی داشتند دفاع کنند و موضوع انتخابات ریاست مجلس را ناموسی ، حیثیتی و هويتي و احساسي نكنند.
۱۲) همه می دانیم اگر در جریان انتخابات مجلس دهم لیست ۳۰+۱۶ حداکثری و منزه طلبانه بسته شده بود که منجر به این پیروزی نمادین نمی شد. در مبارزات انتخاباتی بر سر انتخاب رییس مجلس نیز همین واقع گرایی و تعامل گرایی باید ادامه پیدا کند. و عملکرد طرف مقابل نباید امیدی ها را به سیاست هایی بکشاند که «نمایندگان احتیاط کار» از آنها دور شوند. تجربه بیست سال گذشته به اصلاح طلبان نشان داده است که معمولا کسب پیروزی در انتخابات از حفظ دستاوردهای پیروزی بعد از انتخابات راحت تر بوده است.