تحلیل حمیدرضا جلاییپور درباره انتشار آمار کاذب و ایجاد موج نگرانی در میان مردم: جامعه ایران، جامعه مطالباتی است
📌«نتایج اتخاذشده از پیمایش سازمان بهزیستی نشان میدهد که ادراک ما از آسیبهای اجتماعی در جامعه یک ادراک اغراقشده است». این بخشی از گفتههای رئیس سازمان امور اجتماعی کشور است که روز گذشته مطرح کرد. به گفته تقی رستموندی، رئیس سازمان بهزیستی این از نتایج اولیه گزارش و کار پیمایشی است که در حوزه آسیبهای اجتماعی از سه، چهار سال پیش انجام شده.
📌به گفته رستموندی برای نمونه در حوزه سرمایه اجتماعی در ادراک فساد موجود در سطح جامعه که در اینجا فساد اقتصادی مدنظر است و میتواند یکی از شاخصهای حوزه سرمایه اجتماعی باشد، میبینیم ۵۰ درصد از مخاطبان گفته بودند که فساد اقتصادی زیاد یا خیلی زیاد است اما وقتی به مصادیق فساد توجه کردیم، برای مثال، روی موضوع رشوه، بیش از ۷۰ تا ۷۵ درصد گفته بودند که نه رشوه دادند و نه رشوه گرفتند. یعنی این نشان میدهد چیزی که در واقعیت است با آن چیزی که مردم در ذهنشان نسبت به فساد اقتصادی وجود دارد، فاصله معناداری دارد که پیمایشهای علمی این فاصله را برای ما روشن میکند.
📌صحبتهای رستموندی حاوی نکته مهمی است که همه ما کموبیش در تمام مدتهای اخیر با آن سروکار داشتهایم؛ آمارهای خطرناکی که مشخص نیست از کجا سر بر میآورند چندان قابلاتکا نیستند. در شرایط فعلی که به هر دلیلی فضای جامعه فضای ناامیدی را طی میکند، آمارهای غیرطبیعی جای مانور زیادی دارند؛ آمارهایی که میتوانند در هر لحظه میزان ناامیدی و نگرانی را در جامعه افزایش دهند.
📌این آمارها از کجا میآیند؟ بخشی از اطلاعاتی که امروز ما به دست میآوریم، به دلیل دسترسی بیشتر ما به فضای رسانهای است. یعنی اگر شما امروز بیشتر درباره خودکشیها، خشونتها و… میخوانید و میشنوید، به دلیل دسترسی شما به فضای رسانه است، این الزاما به این معنا نیست که خشونت، دزدی و ارتشا در کشور افزایش یافته است.
📌حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و استاد دانشگاه، درباره این آمار کاذب و نگرانیهایی که میتواند به جامعه آسیب بزند، میگوید: مطالبی که شما مطرح میکنید، در یک شرایط عادی جای نگرانی ندارد، اما مردم و فضای جامعه ما در وضعیتی قرار دارند که باعث میشوند مردم نگران باشند. اما اگر بخواهیم به تحلیل این شرایط بپردازیم، باید به سه پدیده اشاره کرد؛ اول اینکه جامعه ایران یک جامعه مدرن، مطالباتی، پویا، پرمسئله و پرانتظارات است. بنابراین این جامعه به صدها مراکز نظرسنجی نیاز دارد؛ هم به مراکز دولتی و هم غیردولتی نظرسنجی.
📌بعد این مراکز باید پیمایشهای خود را در دسترس بگذارند و مردم هم با حوصله باید به پرسشگرها پاسخ دهند. بدون دردسترسبودن پیمایش خیلی از مشکلات جامعه را نمیدانیم و به جزئیات آن دسترسی نداریم و در چنین شرایطی ممکن است همه نسنجیده نظر دهند. حالا اولین مشکل ما این است که این فرایند پرسشگری، پاسخدادن و نظرسنجی و انتشار آن، در جامعه ما به امری عادی تبدیل نشده است. زمان احمدینژاد خیلی از مراکز نظرسنجی تعطیل شدند و در حال حاضر هم بیشتر نظرسنجیها از طریق مراکز حکومتی انجام و نتایج نظرسنجیها به صورت قطرهای در اختیار افکار عمومی قرار داده میشود.
📌نکته دوم که معرف شرایط ماست، این است که دو دهه است که بهطور سیستماتیک در برابر مطالبات اصلاحی جامعه مقاومت میشود. با امید مردم نسبت به کارایی صندوق رأی بازی و آن زمان نظرهای مردم به بیرون جلب میشود، رسانههای سرنگونیطلب هم برای داغکردن بحثهایشان مرتب روی سیاهنمایی (نه واقعنمایی) کار میکنند و در این شرایط مردم با شنیدن اخبار نگران میشوند. نکته سوم هم این است که صداوسیما هم یک رسانه حرفهای اعتمادساز نیست.
📌بنابراین در چنین شرایطی آن مشکل مدنظر شما پیش میآید. درصورتیکه از نظر جامعهشناسی، جامعه ایران یک «جامعه در حال فروریزی» نیست، مگر جامعه کاهگل است که فرو بریزد؟! براساس مجموعهای از شاخصها، ایران در مقایسه با سایر جوامع یک «جامعه متوسط» و مطالباتی است.
📌ایران نه مثل فنلاند بالای جدول کشورها است نه مثل سومالی در پایین جدول است. مثلا ایران براساس شاخص آموزش، بهداشت، درمان، امنیت جزء ۲۵ کشور جهان است و البته براساس شاخص، فساد، رانتخوری و سرمایهگذاری پایین جدول است. رویهم رفته جامعه ایران یک جامعه متوسط و رو به پیش محسوب میشود، ایران میتواند در دو دهه آینده جزء کشورهای پیشتاز باشد. حتی ایران را نباید با پاکستان مقایسه کرد، تواناییهای ایران به ترکیه نزدیکتر است.