در دفاع از اصلاحات خاتمی‌وار

طرح بحث:

پس از اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ عده‌ای از تحلیل‌گران نگران پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان در جامعه هستند. البته این نگرانی بجااست ولی این نگرانی باعث نمی شود اصلاح‌طلبان در رویکرد اصلی اصلاحی خود تغییری ایجاد کنند بلکه باید «برنامه های سیاسی و سیاست های عملی» خود را در ربط با مسائل جامعه (در ربط با حاکمیت، دولت و جامعه) ارتقا دهند. من در روزهای آینده ضمن تحلیل اعتراضات دیماه به این پیشنهادات (در عین دفاع از اصلاحات خاتمی‌وار) خواهم پرداخت. اما در اینجا مایلم سه بحث یکی از کاربران درباره همین موضوع را در زیر نشر دهم.

جمعبندی یک کاربر مسول:
( برخی عبارات برای انتشار در کانال ویرایش شده اند.)

▪️بحث اول:

سخن این است که گفتمان اصلاحی خاتمی، با برخی تعریضات همچنان قابل دفاع است هرچند که تاکتیک هایی که او و احزاب پیرامونی اش برای عملیاتی کردن این گفتمان بکار بسته اند، قابل ارتقا است.

در مورد دفاع از گفتمان اصلاحی خاتمی هم، منظور بنده فقط دفاع از «اصلاحات» در برابر «انقلاب» نبود. این بحث دیگری ست. من به هسته ی سخت گفتمان اصلاحی خاتمی نظر داشته ام. هسته ی سخت گفتمان اصلاحی خاتمی، ناظر بر ایجاد سازگاری میان «سنت» و «امر نو» است. نه اینکه بخواهد «امر نو» را از دل سنت بیرون بیاورد بلکه می خواهد میان این دو سازگاری ایجاد کند. به نظر من این مسأله بسیار مهم است. از نظر خاتمی، جمهوری اسلامی، علیرغم همه ی هزینه ها، به گفتگو میان «سنت» و «امر نو» دامن زده است. او سرنوشت توسعه در ایران را ماحصل نتیجه ی این گفتگو می داند.گفتگویی که قطعا پرهزینه است اما گریزی از آن نیست، درد دارد، حتی خشن است، اما به تولد طبیعی نوزاد توسعه در ایران کمک می کند.
شما بهتر از من می دانید که با انقلاب مشروطه، این گفتگو کلید خورد، اما ظهور رضاخان، پیش از آنکه این گفتگو به فرجام طبیعی خود برسد، به آن پایان داد. سنت اما ریشه دار و نیرومند است. آن را با شورش یا کودتا یا انقلاب یا هر چیزی دیگری نمی توان به محاق برد.نباید از یاد برد که نوسازی رضاخانی در فقدان گفتگوی «سنت» با «امر نو» ، سرانجام در بهمن ۵۷ «مثل برف آب شد»! با عطف به همین تجربه است که گفتمان اصلاحی خاتمی نسبتی « محافظه کارانه » با جمهوری اسلامی پیدا می کند- چه باک.

▪️بحث دوم:

۱. این اولین بار نیست که در ایران، حاکمی خود را به عالم بالا متصل می کند. حکومت در ایران، همیشه «موهبتی الهی» و حاکمان، همواره «ظل الله» بوده اند! هر چند این بار با ادغام مقام «روحانی» و مقام «سیاسی»، با وضعیت دشوارتری روبرو هستیم.

۲. منظور از «گفتگو» میان «سنت» و «امر نو»، گفتگو میان نیروهای حامل «سنت» با نیروهای حامل «امر نو» است و نه الزاما گفتگوی اصلاح طلبان با ولی فقیه! این «گفتگو» در اشکال مختلفی جریان دارد.اگر این گفتگو در بستر طبیعی خودش جلو برود، ماحصل آن،همین اتفاق زیبایی می شود که امروز دیدیم. دختر خانمی محجبه به دفاع از آزادی «حق پوشش» دختران خیابان انقلاب، به این پویش می پیوندد. این همان «سازگاری» ست که پیش تر، از آن صحبت کرده بودیم.البته بطئی و تدریجی ست، اما ریشه دار و عمیق است.

۳. « تغییر نوع رژیم سیاسی» ، همواره باید آخرین مرحله از یک انقلاب اصیل باشد. «انقلاب اجتماعی» ، مقدم بر انقلاب سیاسی و «انقلاب فکری»، مقدم بر انقلاب اجتماعی ست. تردیدی نیست که بدون طی شدن مراحل مقدماتی، تغییر نظام سیاسی، مناسبات نظام اسقاط شده را از نو و در اشکالی دیگر، باز تولید می کند.این شاید بزرگترین درس انقلاب ۵۷ باشد.

۴. من از اینکه برخی از دوستان می گویند دموکراسی فاقد هرگونه تعهدی ست، به شدت تعجب می کنم. دموکراسی نمی تواند متعهد نباشد! اما تعهد به چه؟ در ممالک توسعه یافته، دموکراسی متعهد به «حقوق بشر» است. این یعنی چه؟ یعنی دموکراسی نمی تواند ناقض حقوق بشر باشد. یعنی حتی رای اکثریت مردم هم نمی تواند حقوق بنیادین «اقلیت» را مخدوش کند. اما چگونه آنها به اینجا رسیدند؟ پاسخ روشن است. این جوامع، قبل از دموکراتیزه شدن، لیبرالیزه شدند. یعنی لیبرالیسم ( با تاکید بر وجه سیاسی آن ) در آن جوامع ، بر دموکراسی فضل تقدم دارد.

۵. چرا من در مورد تغییر انقلابی نظام سیاسی، بدون پشت سر گذاردن انقلاب های فکری و اجتماعی تردید دارم؟ به یک دلیل ساده: چون بسیار بعید می دانم که چنان انقلابی ما را به یک نظام سیاسی برساند که دموکراسی اش، متعهد به «حقوق بشر» باشد ازیرا که گفتمان حقوق بشری را به دلایل متعدد، هنوز یک گفتمان غالب در ایران ارزیابی نمی کنم. این همان «انقلاب فکری» ست که می باید اولویت ما باشد.

۶. توجه کنیم که «حقوق بشر» هم امری نسبی ست، به این معنا که با سطح توسعه یافتگی یک جامعه، نسبتی مستقیم دارد.الان در برخی جوامع توسعه یافته، فعالان حقوق بشر تلاش می کنند تا «حق خاتمه دادن به زندگی» را در شرایط خاص ، قانونی کنند. آنها می پرسند چرا بیمارانی که دچار مرض های صعب العلاج هستند و امیدی به بهبودشان نمی رود و نمی توانند به کوچکترین امور شخصی شان رسیدگی کنند، باید «رنج زیستن» را تحمل کنند و شاهد مخدوش شدن «عزت» شان باشند؟ می دانید که این حق هنوز بصورت فراگیر، قانونی نشده است. آنجا به صور گوناگون در مورد این حق گفتگو می کنند تا موضوع تبدیل به یک مسأله ی عمومی شود. هنرمند، آنجا، فیلم «دنیای درون» را می سازد تا توجه عمومی را به این موقعیت معطوف کند حال انکه اینجا هنوز هنرمند ما باید «عروس اتش» را بسازد تا توجه ما را به ازدواج اجباری دختران در میان برخی اقوام جلب کند. ایران فقط تهران یا تبریز یا رشت نیست.

۷. من این ها را که عرض کردم، «مفاهیم کلی» و «عبارات انتزاعی» نمی دانم. روشنفکران و نظریه پردازان اجتماعی را تحقیر نمی کنم. این را ابدا کار درستی نمی دانم. من به این فکر می کنم که یک جا بتوانیم چرخه ی باطل «آزادی، هرج و مرج، استبداد» را متوقف کنیم.

▪️بحث سوم:

در این بازی تبلیغاتی و پروپاگاندای پیچیده در جریان اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ و پس از آن واقعا جریان تند داخلی و خارجی در جهت حذف جریان اصلاحی _ اعتدالی هستند.
نظامیان تندرو که موقعیتی ندارند، واین را خودشان هم میدانند، آن عنصری که باید موقعیتش خراب بشود جریان اصلاح _ اعتدال است که دو دوره جریان راست افراطی را تضعیف کرده ودرصدد است، با فشار از پایین، چه بااستفاده از مشارکت بالای مردم درانتخابات ورای رفراندوم گونه وچه بااستفاده از اعتراضات اخیر ، با چانه زنی دربالا موقعیت اقتصادی _رانتی انها را تضعیف کند.

الان مشکل فوری این جریان متصلب رانتی، جریان اعتدالی _ اصلاحی است.راهبرد انها، تضعیف موقعیت اجتماعی اصلاح _ اعتدال است تا درانتخابات اتی، با مشارکت حداقلی، دوباره موقعیت سیاسی واقتصادی خود را بدست اورند. این منافع وموقعیت انقدر برایشان حیاتی بود که حاضر به اقدام وحرکت های اجتماعی وسیاسی چون اقدام در مشهد شدند، اگر چه میدانند این اقدام از ریسک بالایی بر خورداراست. ولی تنها امکانی است که یا از طریق انتخابات بدون حضور مردم موقعیت انهارا دوباره احیا میکند، یا براین باورند که با گسترش اعتراضات شهری، ضرورت حضور و تقویت انها برای سرکوب اعتراضات وبه بهانه ان، سرکوب نیروی دموکراتیک امکان پذیر است. لذا این خطا است که خود زنی کنیم و جبهه اصلاح- اعتدال را تضعیف کنیم. اصلاحات خاتمی وار یک راه درمان است اگرچه شورانگیز نیست.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *