صحنه امروزین چالش مشروطه و راه پیش رو

صحنه مشروطه

رضا بابائی به روشنی صحنه اصلی چالش این دوره را در جملات زیر تصویر کرده است:

«باری، نزاع اصلی در عصر مشروطیت بر سر مشروعیت بود. یک‌سو خواستار عرفی‌سازی مشروعیت در قالب پارلمان بود و در سوی دیگر، کسانی ایستاده بودند که مشروعیت حکومت را در سلطنت مطلقۀ شریعت‌مدار می‌دیدند. پیش از مشروطه، قانونگذار مطلق شاه بود و او مشروعیت مُجمل و کلی خود را از برخی روحانیون نامدار می‌گرفت؛ اما مشروطیت می‌خواست مشروعیت قوانین را به نهادی بسپارد که بیرون از اختیار شاه و روحانیت بود. روحانی بزرگ نجف، مرحوم آخوند خراسانی، ساختار جدید را حتی به نفع روحانیت و دین می‌دانست؛ اما مرحوم سید محمدکاظم یزدی طباطبایی(صاحب عروة الوثقی) در نجف و مرحوم شیح فضل الله نوری در تهران و پیروانشان، سازمان پیشین را بیشتر به نفع دین و دینداری می‌دانستند.»

دوره کنونی

چالش فوق همچنان با تفاوتهایی در زیر پوست جامعه سیاسی کنونی ایران نیز تداوم دارد. صحنه این چالش را شاید بتوان به شرح زیر خلاصه کرد:

یک طرف صحنه نیروهایی هستند که سبک آخوند خراسانی را بیشتر می پسندند. مهمترین پایگاه این سبک در شرایط فعلی، در دولت( نه همه حکومت)، در دوسوم نیروهای جامعه مدنی و افکار عمومی قرار دارند. طرف دیگر صحنه نیروهایی هستند که سبک شیخ فضل الله نوری را می پسندند. مهمترین پایگاه این سبک در شرایط فعلی در هسته اصلی حکومت، بخش کوچکی از جامعه مدنی و افکار عمومی قرادارند. طرف آخوند خراسانی قدرت سیاسی چندانی ندارد ولی قدرت اجتماعی ( یعنی قدرت ایستادگی مردم که به چشم نمی آید و در عمل ضمانت ندارد) دارد. ولی قدرت سیاسی ( یعنی قدرتی که به چشم می آید و آمریت دارد) در طرف دیگر صحنه است که اتفاقا «طرف قدرت اجتماعی» را به کنترل ( یا به گرو و وثیقه) گرفته است.

بزنگاه معضل اصلاح جویی ایران

۱) به لحاظ راهبردی شرط توسعه پایدار، درون زا و جهان نگر ایران این است که طرف «قدرت سیاسی» دست از کنترل طرف «قدرت اجتماعی» بردارد. به بیان امروز اگر بخواهیم صحبت کنیم «روح برجام ملی» همین آزاد کردن کنترل ( و وثیقه) از طرف قدرت اجتماعی در جامعه است که نیروهای اصلی ساختن جامعه در آنجا هستند.
۲) معضل اصلی جامعه سیاسی ایران هم این است که طرف «قدرت سیاسی» دلیلی نمی بیند که دست به این آزاد سازی بزند. برای طرف قدرت سیاسی دلایل ایدئولوژیکی، هویتی و اقتصادی کافی وجود دارد که همچنان به این کنترل ادامه دهد ( و حتی در این بلبشوی منطقه و جهان دنبال فرصتی هست که اگر بتواند از فاز کنترل طرف قدرت اجتماعی خارج شده وارد فاز تسخیر این حوزه بشود ـ یعنی همچنان امید به تکرار دوره مدیریت جهانی دولت مهرورز ۱۳۸۴ ـ ۱۳۹۲ را دارد). همچنین طرف قدرت سیاسی می داند که در طرف قدرت اجتماعی با نیروهای مدنی و در مجموع نجیبی روبرو است. نیروهای مدنی که به درستی به هیچ وجه آماده نیستند که برای رسیدن به هدفشان قدرت اجتماعی خود را به صورت غیر مدنی و خشن در برابر طرف قدرت سیاسی به کار گیرند.
۳) بنابراین مهمترین سوالی که آرایش صحنه فوق در برابر هر اصلاح جویی می گذارد این است که راه عبور از این معضل «کنترل و وثیقه کشی» طرف سیاسی بر طرف اجتماعی جامعه چیست؟

مختصات راه عبور

۱) راه عبور از این وضعیت موضوعی ساده و استعجالی نیست. به قول معروف این موضوع واقعا بیخ دارد و با معجونی از منافع و هویت گرایی ایدئولوژیک و جزمیت گرایی سیاسی و وحتی وقاحت عجین شده است و عبور از این وضعیت به شدت به صبر مدنی ، خلاقیت و پشتکار نیروهای دلسوز جامعه نیاز دارد.
۲) راه عبور از این وضعیت این نیست که نیروهای دلسوز جامعه قدرت اجتماعی جامعه را در کف خیابانها علیه قدرت سیاسی به رخ بکشند تا ایران از معضل کنونی اش عبور کند. چنین عبوری اولا تمامیت ایران را به مخاطره می اندازد ـ تجربه فاجعه آمیز کشور های عربی در پنج سال گذشته پیش چشم همه ما است. ثانیا به فرض محال که قدرت اجتماعی مردم بتواند خواست خود را از طریق پیروزی در خیابان بر قدرت سیاسی تحمیل کند وپیروز شود. در این صورت باز دوباره تاریخ تکرار خواهد شد منتها تا دیروز طرفدران سبک شیخ فضل الله بر طرفدران سبک آخوند خراسانی تحمیل اراده می کردند از روز بعد از پیروزی این تحمیل اراده عکس می شود و باز این وضع دو قطبی تداوم می یابد.
۳) راه عبور نقد کردن این قدرت اجتماعی در کف خیابان نیست بلکه حفظ این قدرت اجتماعی در آگاهی تک تک ایرانیان، در سامان یابی مدنی انها، در تصمیم سیاسی سنجیده آنها در هنگام انتخابات، در دوری آنها از هر وضعیتی که جامعه را به ناامنی می کشاند، قرار دارد. زیرا ناامنی و تنش موتور حیات بخش نیروهای حامی شیخ فضل الله در کنترل طرف دیگر صحنه است.
۴) در مقام عمل، صادقانه بگویم راه عبور این است که بر همین اصلاح جویی موجود در جریان اصلی اصلاحات به رهبری خاتمی ( که حتی عده ای ممکن است آنرا بی رمق بدانند) پای فشرد. باید برای روی کار آوردن دولتی همت گماشت که اقتصاد و وضع معیشت مردم را ویران نکند و برای ده میلیون جمعیت فقیر مضطر برنامه رفاهی هوشمند داشته باشد. دولتی که روابط ما را با کشور های دیگر پر هزینه نکند ـ یعنی همین دولت روحانی تداوم یابد. بطور کلی شرایط بحران اقتصادی و شرایط گسترش فقر زیستگاه نیروهایی است که نمی خواهند ایران از معضل مزبور عبور کند و در مسیر توسعه پایدار بیفتد.
۵)تا درمان و عبور از معضلی که ذکر آن رفت باید روز به روز بر گسترش و عمق نیروی ائتلاف میانه ( یعنی اصلاح طلبان، اعتدال گرایان و اصول گرایان) در صحنه سیاسی افزود. نه اینکه از موضع اولترا اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی در میان این «نیروی میانه» خلل ایجاد کرد.
۶)سخنگویان این نیروی ائتلاف از هر فرصتی که در ارتباط با هسته اصلی قدرت سیاسی پیدا می کنند باید استفاده کنند و بگویند: که چه زیانهای اساسی به روند توسعه پایدار کشور بخاطر این کنترل و گروکشی قدرت اجتماعی به وجود می آید. به بیان دیگر راه عبور ایران از معضل مزبور از طریق زورآزمایی در کف خیابان ها نیست بلکه از طریق استمرار گفت وگوی سخنگویان ائتلاف میانه با هسته اصلی قدرت است (یعنی توافق بر مختصات برجام ملی).
۷)انتخاب مجدد روحانی به ریاست جمهوری در «این شرایط حساس جانشینی» کمکی جدی برای حل این معضل بیخ دار در صحنه سیاسی ایران است.
من در بحث راه عبور به این دلیل روی هفت مورد فوق تکیه دارم که این کارها انجام شدنی است ( اگرچه راضی کننده نیست) و فقط ذکر مصیبت خوانی برای دموکراسی و عدالت نیست.

درپایان

ممکن است خواننده گرامی پاسخ اینجانب را در درمان و راه عبور از این معضل با سابقه در جامعه سیاسی ایران را قبول نداشته باشند. این اصلا اشکال ندارد. ولی ناقد محترم باید توضیح بدهد بالاخره راه عبور بهداشتی او از این معضل بغرنج چیست.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *