شجریان: هنرمند الگو در برابر سفله پروری
هنرشناسان دربارهی رتبهی هنری استاد تراز اول آواز ایران، محمدرضا شجریان، نوشتهاند و دههها خواهند نوشت. در این فرصت کوتاه تنها به دو نمونه از تاثیر آثار او در تقویت اخلاق و همبستگی اجتماعی ایرانیان اشاره میکنم.
نقش ربنا و مثنوی افشاری رمضانی شجریان در خاطرهی جمعی و تقویت پیوند معنوی مشترک دهها میلیون ایرانی از مذاهب و زمینههای مذهبی متکثر بیبدیل بوده است. در سالهای خدمتم در مناطق سنینشین ایران شاهد محبوبیت ربنای شجریان بودم ـ گوش دادن مختارانه به ربنا مورد علاقه اکثر آنها بود. در میان اقشار کمتر مذهبی و جوانان ایران هم جایگاه این ربنا و مثنوی افشاری با هیچ اثر موسیقایی دینی-معنوی دیگر قابل قیاس نیست. از این منظر، قطع پخش ربنا و مثنوی افشاری او بعد از ۸۸ صرفا بیتوجهی به خواست جمعی اقشار مذهبی نبود، بلکه حرکتی ضد ملی بود. این اثر به نظرم چنان در حافظهی جمعی ایرانیان بیرقیب شده و خواست همگانی است که دیر یا زود پخش آن از صداوسیما هم دوباره از سر گرفته میشود.
افزون بر این کمتر هنرمندی است در اوج شهرت و اقتدار هنری، شخصیت اخلاقی و استقلالاش را چنان هنرمندانه حفظ کند که نماد استقلال جامعهی ایران در برابر تبلیغات رسمی شود. پس از ۸۸ شجریان نشان داد آماده است از تریبونهای با مخاطب میلیونی صدا و سیما بگذرد و هنرش را در خدمت بزک کردن تبعیض و بیعدالتی سیاسی خود حق پنداران قرار ندهد. این گذشت سخاوتمندانهی شجریان، او را در دورهی سفلهپروری هنری به الگوی اخلاقی جامعه هنری ایران تبدیل کرد.