اصلا مساله ما کارناوال های مذهبی نیست

طرح بحث

این روزها همه ما در دهه اول محرم ، خصوصا در تاسوعا و عاشورا ، شاهد مراسم عمومی عزاداری با حضور اقشار متنوع جامعه ایران بودیم. یکی از جامعه شناسان بر روی صفحه تلگرام مشاهدات خود را با زبان نقد ( و تلخ) از این عزادرای ها بیان کرده بود. این نویسنده محترم اولا در این گزارش انتقادی اساسا به ابعاد مثبت کارناوال های عمومی توجه نکرده بود ثانیا در نقدش یک راه درمان و اصلاح پیشنهاد نکرده بود. از این رو در این نوشته ابتدا گزارش شبگردی نویسنده را می آورم سپس به نقد آن می پردازم.

گزارش یک شبگردی

جناب نجات حسینی چنین نوشته است:
«اتفاقا من هم امشب دربخشی از مرکز و جنوب تهران مشغول شبگردی عاشورایی بودم! جماعتی دیدم سیه پوش و میک اپ کرده ! برخی راکب موتور بودند و دو ترکه از جماعت نسوان و مردان هم چون قهرمانان فیلم رضا موتوری (بهروز وثوقی و گوگوش )عینا با همان ژست و فیگور! و جماعتی دیدم از نسوان با موهای بلوند ! لختی فکر کردم زنان فرنگی مسلمان شده اند! اما اشتباه می کردم انان زنان مسلمان شیعی فرنگی شده بودند!!.به سمتی دیگر پیچیدم . جماعتی تین ایجر رپ و هیپ هاپ خوان دیدم با شلوارهای جین و تی شرت های انگلیش !موهای کرنری جدید دور المانی به سبک و سیاق هالیوودی و البته چون چهره هایشان سیاه می زد و بعضا سبزه به بالیوودی بیشتر می خوردند.
کمی پایین تر خانواده های هسته ای و گسترده و فوق سنتی و اولترا مدرن جمع بودند با دخترکانی مشغول طنازی و بعضا سیگار به لب با بوی فرندهای بچه محلی شان.کم تر اشکی دیدم بر مصیبت حسین بن علی ع .و بیشتر شادی بود و قهقهه و تبادل تجربیات زیسته زندگی روزمره این(( توده شب زده ))به اصطلاح خود حسین بن علی ع.ان سو تر نیز جماعت هایی دیدم حمله برده به چادرهای نذری از اش وشله و عدسی و شلوزرد و‌شربت و شیرکاکائو تا برنج و مرغ و کباب و سایر ماکولات و اطعمه و اشربه . لختی به یاد مرحوم کلود لوی اشتراوس فقید انسان شناس بزرگ افتادم .««پوتلاچ»» نذر دهندگان از طرفی برای کسب حیثیت و به قول مرحوم بوردیو برای کسب«« تمایز »»و حمله مردمان نذری خور و نذری گیر برای ««غارت اجتماعی »»از خیمه های حسین !یاللعجب عجب قرابتی است میان حمله وغارت یزیدیان به خیمه های حسین ! و این حمله نذری گیران به خیمه های نذری !!.دیگر چشمه تحلیل انسان شناسی و جامعه شناسی فرهنگی و مطالعات فرهنگی ام خشکید.! داده های شب تاسوعای حسینی در تهران سال ۲۰۱۶ از بضاعت تحلیل من مدرس و محقق و مولف جامعه شناسی دین سر ریز شد!!با این وجود ناگهان فکری به ذهنم امد :
((چگونه است که تشیع سنتی حسین بن علی ع با ایمان به شهادت و شرافت و شجاعت و شهامت و شورش و شور خون و …سرو کار دارد ))
و‌ حسین بن علی در مناسک عاشورایی شیعیان ایرانی او در تهران و شاید جاهای دیگر نیز با شربت و شله و شیرینی و شور نشاط و شوی لباس و‌مو و کفش و موتور و ماشین و دود و دم و….گره خورده است !!؟؟))

نقد من به گزارش فوق

۱)با عرض معذرت از نویسنده محترم. این تحلیل نویسنده از آشفتگی مفهومی و غرق شدن در رمانتیسیم رنج می برد.
۲) مشاهدات خیابان گردی نویسنده محترم کاملا تایید کننده وجود و زنده بودن کارناوال های ( مذهبی) در شهر تهران بوده ـ و از این لحاظ چیز عجیبی نبوده است.
۳) اتفاقا یکی از ویژگی های مثبت کارناوال ها این است که آدم های به شدت متنوع و در زیر فشار روانی یک شهر مانده را برای ساعاتی بدون رعایت سلسله مراتب عمودی ( و در یک موقعیت به شدت برابر) در کنار هم قرار می دهد. و این فرصت ها برای «جامعه عمودی»ما کم نظیر است.
۴)و ظاهرا اغلب مردم شهرهای مدرن ( وسلسله مراتبی امروزی) به حضور در چنین موقعیت های برابر کارناوالی نیاز دارند. بی جهت نیست که هیچ جامعه ای را در روی کره زمین نمی شناسیم که از این موقعیت های کارناوالی محروم باشند. و یا کارناوالی برگزار شود و مشتری نداشته باشد.
۵)در ایران کمتر رخداد و رخداد مذهبی هست که چنین مثل تاسوعا و عاشورا اکثر ایرانیان را در خود معطوف و در یک رابطه برابر درگیر و همه را دور هم جمع کند.(حتی بررسی های مشاهده ای و میدانی من نشان می دهد که قدرت پوشش دهندگی مراسم تاسوعا و عاشورا حتی از دربرگیرندگی مراسم ملی سیزده بدر در ایران بیشتر است.)
۶)لذا مساله ما در ایران عزاداری ها و کارناوال های گونه گون با حضور اقشار متکثر ایرانیان نیست ( اتفاقا یک رحمت است). مشکل ما این است که در کشور ما امکان کارناوال و مجالس مداحی آنچنانی هست ولی به موازات آن امکان برگزاری پر رونق مجالس نواندیشی دینی نیست.
۷)چه بسا اگر امکان برگزاری کم هزینه مجالس متعدد نو اندیشی دینی در ایران فراهم شود پس از مدتی ( در حدود ده سال) محتوای کارناوال های مذهبی ما (که نویسنده محترم متن فوق از محتوای آن ناراحت است) تغییر کند و اصلاح شود.
۶) ما بچه های دوره پیش از انقلاب همه به یاد داریم در همین تهران بین سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ بیش از ده مرکز و مسجد نو اندیشی دینی ( حسینیه ارشاد، مسجد قبا، مسجد جاوید و…) بود. و همه دیدیم که چگونه محتوای مراسم و کارناوال های عاشورا از سال های ۱۳۵۵ به بعد تغییر کرد.
۷) مشکل ما بعد از انقلاب این است که حکومت دینی ما از یک طرف برای مجالس مداحی از هرنوعش فرش قرمز پهن می کند و شهرداری سوبسید می دهد ولی حکومت نسبت به مجالس نواندیشی دینی، حتی در خانه های خود مردم، کراهت نشان می دهد و مانع تراشی می کند.
۸)عقل، اخلاق و دین خدا حکم می کند حکومت و جامعه مدنی ما به مجالس نواندیشی دینی امنیت و رونق بدهد. و تداوم احیاگری، اصلاح گری و نواندیشی دینی به اصلاح محتواهای غیر قابل دفاع مراسم مردمی کارناوالی نیز کمک می کند.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *