حکمرانی انقلابی-هیئتی و عقیم
🔸در تاریخ ۹/۱/۱۴۰۱ مسابقه فوتبال ایران و لبنان در مشهد برگزار شد. در این مسابقه برخلاف قرار قبلی زنانی را که بلیط خریده بودند به داخل ورزشگاه راه ندادند و در بیرون ورزشگاه برای مهار آنان از گاز فلفل استفاده کردند. در واکنش به این رخداد که آبروی ج.ا را در افکار عمومی داخل و خارج کشور مخدوش کرده بود وزیر کشور دولت رئیسی گفت “پلیس وظیفه ذاتیاش را انجام داد” و در حال بررسی هستیم که ببینیم چه کسی و گروهی گاز فلفل زده است. اما تصویر عکس جلال سعیدی از صحنه نشان میدهد که این وظیفه ذاتی انجام نشده و با زنان برخورد فیزیکی شده است.
🔸در واقع به نظر میرسد مدیریت جوان انقلابی در حوزه ورزش ابتدا فکر میکرد با انتقال بازی فوتبال ایران و لبنان از تهران به مشهد اولا نام این «ایالت خودمختار» در جهان ورزش زنده میشود و دل امام جمعه رادیکال مشهد هم شاد میشود. ثانیا جمهوری اسلامی از شر تماشاچیان زن در تهران راحت شده و بدینسان انتظارات فیفا را هم مدیریت کردهاند تا نظام در مسابقات جهانی فوتبال ضربه نبیند.
🔸ولی در عمل نتیجه عکس شد. انصافا زنان مشهدی محکمتر از زنان تهرانی در پشت دیوارهای ورزشگاه حضور پیدا کردند. مدیریت جوانان انقلابی با آن گاز فلفل آبروی نظام را بردند و آنرا در افکار عمومی کنار طالبان قرار دادند. رسانههای ماهوارهای گفتند که طالبان دخترها را به مدرسه راه نمیدهد و جمهوری اسلامی هم زنان را به ورزشگاه راه نمیدهد. در واقع جوانان انقلابی چه میخواستند و چه شد!
🔸این رخداد ورزشگاه مشهد به عملکرد دولت یکدست رئیسی، خاک پاشید. تا جائیکه خودشان گفتند مشکل سو مدیریت بوده است. ظریف اینکه از نظر جوانان انقلابی نظام الهی اساسا مشکل سومدیریت نداشته است. سومدیریت توهمی بیش نیست و الغای رسانههای استکباری است! در صورتیکه اتفاقا در بیست وپنج سال گذشته یکی از حاملان مهم تغییرات و اصلاحات در ایران نه عمل مستقیم اصلاحجویان که پیامد «گندکاری» تندروها در درون حکمرانی در برابر افکار عمومی بوده است.
🔸از این صحنه برخورد با زنان در مشهد و از این سنخ کارها در نظام حکمرانی ایران چه برداشتی میتوان کرد؟ به نظر میرسد ما با یک حکمرانی «انقلابی-هیئتی» در ایران روبرو هستیم که خودش خود را مردمی و مردمسالار میداند ولی در واقع اینگونه نیست. بدین معنا که حاکمیت غیر مردمسالار حتی با دولت یکدست در برابر بیکفایتیهایش(که مهمترین وجهش ستیز با شایستهسالاری بنام جوان انقلابی است یا مهندسی انتخابات است یا سیاست خارجی نامتوازن است که روی گاری پوتین در روسیه حساب میکند) با چالش قدرت افکار عمومی روبرو میشود. همان شیوه قدیمی ایران که مردم ناآشکارا مچ حکومتها را میگیرند و زمینگیرش میکنند.
🔸روشن است این حکمرانی «انقلابی-هیئتی» باعث نمیشود دولت و جامعهمدنی خوب بتواند مسائل اصلی جامعه را مدیریت کنند. یا همان معضل ریشهدار فقدان مدیریت توسعهگرا در ایران تکرار میشود. فیالمثل میبینیم که پس از چهل سال معضل تورم (یا خالیکردن جیب فقرا توسط حکومت) حل نمیشود یا زنان حتی مثل همه جا در دنیا نمیتوانند بلیط بخرند و بازی فوتبال را تماشا کنند.
🔸با همه این اوصاف، دولت و جامعه ایران فاشیستی-طالبانی نیست همان «هیئتی»، ناکارآمد و همراه با رانتجویی مکتبی است. در این نظام کثیری از افراد «زیر متوسط» میتوانند سمتها را اشغال کنند و ارتقا پیدا کنند. و همچنان فرایند توسعه همهجانبه و پایدار و عزتمند ایران را به تعویق بیاندازند. تا جائیکه پس از گذشت نزدیک به بیست سال از سند چشم انداز توسعه ایران، کشورهایی مثل بنگلادش و «کشورکهایی» مثل امارات گوی سبقت را در ایجاد ظرفیت اقتصادی از ایران گرفتهاند. مثل روز روشن است که این حکمرانی انقلابی-هیئتی «عقیم» است ولی به قیمت تخریب زندگی هشتاد میلیون ایرانی منافع و هویت جمعی معدود گروههایی را (زیر نام جوانان انقلابی) تامین میکند.