خیزش اعتراضی مهسا در صد و ده روز گذشته و در پاییز ۱۴۰۱ به حکومت نشان داد که راهبردهایش سراب بوده است.
🔸نخبگان جایشان در اعتراضات خالی نبود. آنها مرتب به حکومت هشدار میدادند. ولی در دو دهه گذشته نخبگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از سوی حکومت از عرصه رسمی جارو شدند. دلیل من چیست، دلیلم روشن است. پس از پایان جنگ و خصوصا از سال ۷۶ به بعد اکثر نخبگان کشور، اصلاحجویانه و از طریق سازکارهای مدنی، اصلاحی و انتخابات با حاکمیت دست به تعامل زدند و جامعه مدنی ایران داشت احیا میشد. هسته اصلی قدرت در برابر این موج حضور نخبگان و اصلاحجویی، به صورت سازمانیافته با کمک دولت پنهان و بعد با کمک دولت موازی دست به مقاومت زد. و در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ و با اخلال مستمر در سرعت اینترنت (طرح صیانت) سیلی نهایی را به آنها زد و اصلاحجویی را در حکومت قفل و جامعه مدنی را به مهار کشید.
🔸در برابر این اقدام مخالف مصلحت ملی که از سوی حکمرانی انجام شد، حکومت به دو چیز امید بسته بود. یکی به جای احیای جامعه مدنی گفت ما بسیج داریم، مسجد و حسینیه و موکب و اربعین داریم و این مولفهها جامعه مدنی اصیل ایران است و به «حضور جمعی غیر خودیها» دیگر نیازی نداریم.
🔸دوم اینکه حکومت گفت آنهایی که در مراسم دینی شرکت نمیکنند میتوانند فوتبال ببینند، با تتلو و فالورهایش مشغول باشند. لذا در حالی که حکومت در دو دهه گذشته بر دانشجویان فعال، بر انجمنهای دانشجویی و بر تشکلهای سیاسی و سمنهای غیر مرید سخت گرفت، در برابرش نگران ورزشکاران و هنرمندان در فضای مجازی نبود-گفت غیر خودیهای هم اینجوری مشغول باشند.
🔸حکومت در ۱۴۰۰ متبخترانه میگفت با «دولت یکدستی» که درست کردیم در سیاست خارجی تو دهن غرب میزنیم و تحریم را دور میزنیم (متاسفانه آنهم با اقتصاد سیاه و قاچاقی و پرهزینه) و در مذاکرات امتیازات بیشتر میگیریم و در داخل هم با کمک جوانان انقلابی چنان اقتصاد کشور را سامان میدهیم که مردم راضی خواهند شد و تبعات تعطیل کردن «جمهوریت» حکومت و مهار جامعه مدنی و نخبگان هم در عمل حل میشود و جای نگرانی ندارد.
🔸اما خیزش اعتراضی مهسا در صد و ده روز گذشته و در پاییز ۱۴۰۱ به حکومت نشان داد که راهبردهایش سراب و بیکفایت است. روشن است که در این بحران نخبگان نمیآیند از حکومت خطاکار حمایت کنند و ورزشکاران و هنرمندان هم مردم معترض را رها نمیکنند که دل حکومت خطاکار را به دست بیاورند!
🔸اگر اپوزیسیون خارجنشین توانسته بود اعتماد اقشار اصلی شهرها را جلب کند که تکانههای عظیمتری رخ میداد. توجه کنید در این اعتراضات چه شد. در این اعتراضات دیدیم که حاملان اصلی اعتراضات جوانان (دختران و پسران) و دانشجویان بودند.
🔸مردم کثیری از محلات هم با این اعتراضات و اعتراض جوانانشان مخالفت نکردند. اما همچنان حدود هفتاد در صد جمعیت شهرها با اینکه جزو ناراضیان هستند ولی نسبت به اپوزیسیون خارجنشین که با پمبئو و سران دول غربی پالوده میخوردند، اعتماد نداشتند.
🔸اپوزیسیون اگه در طول زمان سرمایه اخلاقی جمع نکند که بیجهت مورد اعتماد اقشار اصلی جامعه قرار نمیگیرد. کمک مالی بنسلمان و پولهای نفتی صدام حسین به مجاهدین خلق (فرقه رجوی) به کسانی که از راه دور فراخوان میدادند، اعتماد ساز نیست (به تحقیقات دکتر تفرشی در مورد منابع منابع مالی فرقه رجوی مراجعه کنید). شما توجه داشته باشید فرقه تروریستی رجوی و کومله و دموکرات در شمالغرب ایران، اینها اسلاف گاندی نیستند اینها پدران داعش هستند، که در این اعتراضات این فرقهها در اروپا فعال شدند این فرقهها مورد اعتماد ایرانیان نیستند.
🔸توجه داشته باشید اپوزیسیون ایران یک پارچه نیست و اپوزیسیون ایران به خاطر شرایط امنیتی آشکار نیست. اون اپوزیسیونی که از راه دور و در تلویزیونهای ماهوارهای در این اعتراضات، از «خط آشوب» در ایران دفاع میکردند، این ها یک روز هم به ایران نمیآیند، این ها تعلق میهنی ندارند. اینها از خیزش اعتراضی و مدنی مهسا سو استفاده کردند. فرصتیطلبی کردند و قصد داشتند این خیزش مدنی را که دنبال مطالبات فرهنگی (سبک زندگی) و سیاسی (حاکمیت قانون) و اقتصادی (عدالت و رونق اقتصادی) بودند به یک خیزش سرنگونیطلبانه و خشونتناپرهیزانه تبدیل کنند، که خوشبختانه در مجموع، جوانان معترض آنها را ناکام گذاشتند.