چرا خطر پاپولیسم جهانی و ملی است؟
اصلاحجویان در داخل ایران از «دموکراسی» یا همزیستی همه اقشار ذیل حاکمیت قانون دفاع میکنند. آنها از توسعه پایدار، همه جانبه و عادلانه با مشارکت همه اقشار حمایت میکنند. اصلاحجویان در خارج ایران مدافع صلح جهانی و تعامل دولت-ملتها بر اساس مصالح ملی، منطقهای و جهانی دفاع هستند. این همزیستی ملی و صلح جهانی از ناحیه پدیدهای بنام پاپولیسم (با عاملیت راست افراطی) در خطر است. هدف این نوشته پاسخ به این سوال است: چرا پاپولیسم ضد همزیستی، توسعه و صلح برای جهان و ایران است و چرا پاپولیسم در کثیری از جوامع خیمه زده است؟
مولفههای پاپولیسم
پاپولیسم «یک وضعیت اجتماعی-سیاسی واگرا» است که چهار مولفه دارد و در رحم جوامع مدرن کنونی این پدیده شرایط ظهور دارد. مولفه اول وجود انبوه افراد ناراضی در جامعه است. این نارضایتی میتواند دلایل اقتصادی داشته باشد. مثلا چهار دهه «جهانی شدن اقتصاد» یک نابرابری و شکاف بزرگ اقتصادی میان ایالتهای داخلی آمریکا و ایالتهای ساحلی آن ایجاد کرده است، و عدهای واقعا به لحاظ معیشتی در مقایسه با دهه ۱۹۶۰ نابرخوردار شدهاند. یا مثلا در ایران تداوم سیاستهای ضد توسعه (تحت این عنوان که توسعه یک فرایند غربی است و بیگانه است) و سیاست خارجی پرهزینه مبتنی بر «آمریکا ستیزی» توان اقتصادی جامعه ایران را ضعیف کرده است بطوریکه رشد اقتصادی ایران در چهار دهه گذشته خیلی کم و حدود دو در صد بوده است و دائم مردم با تورم بطور متوسط دو رقمی و گرانی مستمر کالاهای ضروری روبرو بودهاند. این ضعف توان اقتصادی جامعه ایران باعث شده حداقل نیمی از جمعیت ایران به نحوی با پدیده فقر روبرو شوند و طبیعی است از وضع موجود ناراضی باشند.
مولفه دوم پدیده پاپولیسم این است که در جوامع امروزی فقط انبوه جمعیت ناراضی اقتصادی وجود ندارند بلکه ساختارهای موجود سیاسی کشورها (چه کشورهای دموکراتیک و چه کشورهای غیردموکراتیک) این انبوه جمعیت ناراضی را «نمایندگی» نمیکنند، و این جمعیت ناراضی در بالا صدا ندارند. مولفه سوم پدیده پاپولیسم «تعارضهای هویتی» میان مردم است. جوامع موجود از انسانها (و نه از اشیا) تشکیل شده است این انسانها در گروهبندیهای گوناگون و به شدت متکثر هویتیابی میکنند. مثلا در آمریکا بخشی از جمعیت خود را سفید پوست انگلوساکسون میداند و احساس میکند هویت، ارزشها و منافعش از سوی جمعیت مهاجر در معرض تهدید قرار گرفته است. یا بخشی از جمعیت آمریکا رنگین پوست است و احساس میکند هویت و منافعش از سوی سفیدهای نژادپرست در خطر است. یا مثلا در ایران بخش قابل توجهی از جمعیت ایران «محذوفاند» و با سبک زندگی و هویتی که صدا و سیما تبلیغ آنرا میکند، اساسا هویتیابی نمیکنند و بیگانهاند.
مولفه چهارم پاپولیسم اینکه در تمام جوامع مدرن «شخصیتها و گروههای قدرتطلب، خودشیفته و متوهم» وجود دارند تا بتوانند خود را به زبان ساده و با توسل به راههای ساده، منجی بیهمتای جمعیت ناراضی در جامعه نشان دهند. در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا شخصیت مردمانگیزی مثل ترامپ توانست در برابر هیلاری کلینتون، که نماینده و صدای وضع موجود بود، خود را بعنوان نجاتدهنده سفیدپوستان آزرده و ناراضی معرفی کند و انتخابات را ببرد. این منجی آمریکا آنچنان خودشیفته و متوهم است که با اینکه در انتخابات ۲۰۲۰ شکست خورده است باز حاضر به ترک صحنه حکومت نیست و همچنان میخواهد آمریکا را نجات دهد! یا در ایران در ۱۳۸۴ شخصیت قدرتطلب، خودشیفته و متوهمی مثل احمدینژاد که شاهد نارضایتی مردم و شکاف میان مردم و حاکمیت بود خود را با بشتوانه هشتصد میلیارد درآمد ارزی منجی مردم اعلام کرد تا هم پول نفت را به سر سفرههای مردم بیاورد و هم مدیریت جهانی کند و هم بعضی از کشورها را (مثل اسرائیل) را از نقشه جهان محو کند! او حتی از سوی عدهای از روحانیان حکومتی شخصیتی نظرکرده و برخوردار از هالهای نور که مورد تایید ائمه معصوم هم هست! تبلیغ شد! اما در عمل او شخصیتی بود که با عمل و سخنانش دست ایران را در زیر ساتور هفت قطعنامه شورای امنیت برد و بجای نجات ایران، مردم ایران را در مخمصه جانکاه تحریم حداکثری قرار داد. و از همه تاسفبار تر اینکه حاکمیت هم از این جریان خودشیفته تمام قد حمایت کرد.
چرایی خطر پاپولیسم
چرا پاپولیسم خطری جهانی و ملی است؟ روشن است که پاپولیسم خطری جهانی و ملی است. زیرا مولفههای تشکیل دهنده پاپولیسم یک شبه که بوجود نیامده که یک شبه با یک انتخابات از بین برود. چهار دهه اقتصاد جهانی مبتنی بر توسعه ناعادلانه بوده، پیشرفت شگفت انگیز تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات فقط در خدمت اطلاعرسانی، شفافیت و مخالفت با سانسور نبوده است بلکه این تکنولوژی تعارضات هویتی و فرهنگی را نیز شعله ور کرده است و مردم ناراضی «احساس نارضایتی» بیشتری میکنند.
و این تکنولوژی به پاپولیستها در بسیج مردم بوق تبلیغاتی و تهییجی میدهد. مثلا در آمریکا همین ترامپ با اینکه در انتخابات ۲۰۲۰ شکست خورده ولی توانسته شش میلیون از ۲۰۱۶ بیشتر رای بیاورد! یعنی ترامپیسم همچنان پایگاه دارد. و یا در ایران جریان خودشیفته، متوهم و مردم انگیز احمدینژاد برای ترامپ نامه مینویسد و با او همذاتپنداری میکند و مشاور عالی رسانهایاش (عبدالرضا داوری) همچنان از پیروزی ترامپ پس از شکست او در ۲۰۲۰ دفاع میکند!! و یا صدا و سیما از شکست ترامپ عزا گرفته است. این علائم نشان میدهد خطر پاپولیسم و هجوم آن به حکمرانی در سطح جهانی، منطقهای و ملی یک خطر همیشه حاضر در برابر جریان همگرا و نیروهای پیشروی دموکراسیخواه، اصلاحجو و طرفدار صلح و همزیستی است.
چرا پاپولیسم و راست افراطی برای «فرایند توسعه عادلانه ایران» خطرناک است؟ برای اینکه همه ایرانیان خطر پاپولیسم آمریکایی را در چهار سال گذشته با پوست و گوشت خود لمس کردند. وقتی ترامپ در ۲۰۱۶ در آمریکا پیروز شد در اجرای سیاستهای «اول آمریکایش»، منطقه خاورمیانه را اولا به دست باندهای خطرناک منطقهای مثل نتانیاهو، بنسلمان و بنزائد و طالبان رها کرد و خاورمیانه آشوبناک بود، آشوبناکتر شد. تا جائیکه زمینهای را فراهم کرد که توسعه طلبی ترکیه و اسرائیل در جنوب و شمالغربی ایران (آذربایجان و ارمنستان) و در کشورهای جنوب خلیج فارس گسترش پیدا کند. ثانیا ترامپ ضدانسانیت یک طرفه از برجام خارج شد و ضدبشریترین تحریم را علیه ایران و جمهوری اسلامی تحمیل کرد. ترامپ هیچ پروایی نداشت که سرنوشت ایران مثل کشورهای سوریه و لیبی تکه پاره شود که خوشبختانه با مقاومت مردم (و در اصل با تحمیل رنج بر مردم) و حکومت ایران این توطئه تاکنون خنثی شده است. در ضمن خطر پاپولیسم و راست افراطی جهانی همچنان جدی است زیرا ترامپیسم پشت درب کاخ سفید آمریکا خیمه زده است و همچنان در آرزوی تسخیر مجدد قدرت در انتخابات ۲۰۲۴ در آمریکا و اذنابش در خاورمیانه است.
ترامپیسم با خروج یک طرفهاش از برجام نگاه نظامیگرایانه و پاپولیستی را نیز در ایران تغذیه کرد. شواهد روشن است. گفتم جریان مردمانگیز محمود احمدینژاد الان از شکست ترامپ عزا گرفته است. جریانهای ضد توسعه، ضد همزیستی و ضد صلح جهانی همچنان مترصد بهرهبرداری از احساسات مردم ناراضی هستند. بطوریکه این جریان ضد توسعه که پرهزینهترین سیاست خارجی را به ایران تحمیل کرد و جلوی رشد اقتصادی ایران را گرفت و خود عامل اصلی نارضایتی اقتصادی بود هم اینک علاقه دارد مردمانگیزانه از نارضایتیهای معیشتی مردم در انتخابات ۱۴۰۰ بهرهبرداری کند و دوباره چهار سال دیگر در مسیر توسعه ایران مانعتراشی کند و گروههای اقتصادی رانتی و غیرشفاف خود را تغذیه کند.
جمعبندی
با توضیحاتی که آمد نیروهای اصلاحجو در ایران نباید خطر بازگشت امواج مخربتر پاپولیسم و راست افراطی را در سطح جهانی و خصوصا در آمریکا و ایران را دست کم بگیرند. ترامپ و احمدینژاد شکست خوردهاند ولی خطر بازگشت ترامپیسم و احمدینژادیسم در جوامع وجود دارد . از این رو در چارچوب تقویت جامعه متوازن باطل السحر پاپولیسم اولا حرکت جامعه به سوی توسعه پایدار، همه جانبه و عادلانه است و این مهم با حکمرانی شفاف و مشروع و جامعه مدنی زنده ممکن میشود. ثانیا نباید شکاف طبقاتی و نارضایتی معیشتی مردم را به حال خود رها کرد (تا با رونق اقتصادی روغنی هم به نان فقرا ریزش کند!). لذا تقویت سیاستهای حمایتی و مبتنی بر عدالت اجتماعی با کمک نمایندگان گروههای بزرگ اجتماعی یک امر ضروری است. ثالثا نقش ارتقای کیفیت «آموزش عمومی» در مدارس سراسر کشور در تربیت «شهروندان آگاه، ماهر و اخلاقی» حیاتی است و جامعه بدون تقویت آموزش عمومی قادر به مواجهه با خطر پاپولیسم نیست. رابعا حاکمیت و نیروهای اصلاحجوی جامعه مدنی از فرصت شکست موقت ترامپ در آمریکا و خاورمیانه باید استفاده کنند و از سیاست خارجی ایران که خادم توسعه کشور باشد، دفاع کنند. اگر در زمان ترامپ سیاست «نه جنگ و نه مذاکره» در دستور کار بود الان باید از سیاست «نه جنگ نه تحریم» دفاع کرد. خامسا در انتخابات ۱۴۰۰ باید نگران بازگشت پاپولیسم و راست افراطی وطنی بود. اینکه حاکمیت درب گشایش سیاسی را بسته دلیلی کافی نیست که بگوییم انتخابات ۱۴۰۰، انتخابات ما نیست. اصلاحجویان با تلاش آگاهیبخش و انسجامبخش خود در جامعه مدنی میتوانند راه را برای بازگشت راست افراطی در حکومت باز نکنند. و نیروهای اصلاحجو و دموکراسی خواه ایران وظیفه سنگینی در انتخابات ۱۴۰۰ بعهده دارند. با سیاستهای انفعالی نمیتوان با خطر پاپولیسم مواجه شد.