ایران با تغییر شرایط روبرو شده، ساختن و توسعه به زمان و صبوری نیاز دارد.
مصاحبه با روزنامه هممیهن 1403/8/6
1- ظریف در بخشی از گفتوگویی که انجام داد، از مشاهده زمینههایی برای تغییر پارادایم در ایران حرف زده و گفته است با این تغییر پارادایم، این امیدواری وجود دارد که ایران در 5سال آینده شرایط بهتری داشته باشد. آیا این زمینهها را شما هم احساس کردهاید؟ این تغییر پارادایم در چه حوزهها و به شکلهایی باید باشد؟
اینجا برای نشان دادن تغییر جناب ظریف از واژه «تغییر پارادایم» یا تغییر سرمشق استفاده کردهاند، من از واژه «تغییر شرایط» استفاده میکنم. معتقدم در زمان برگزاری انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری، که پزشکیان پیروز شد، این «تغییرات شرایط» قابل رویت بود. به چند مورد آن اشاره میکنم.
یکی این که سه سال از دولت یکدست مرحوم رئیسی گذشته بود، و دستاوردی در سیاست خارجی و داخلی ایجاد نشده بود؛ دیگر این کهطبق پیمایش در وزارت ارشاد دولت رئیسی، نارضایتی در بین مردم به نود در صد رسیده بود؛ مهاجرت نخبگان و پزشکان فزونی گرفته بود؛ در مقابل در انتخابات اسفند ١۴٠٢ بخشی از نخبگان سیاسی نشان داده بودند برای حل مشکلات توسعهای کشور به دنبال الگوی وفاقی هستند و نه الگوی تقابلی؛ سیاست خارجی نامتوازن خوب کار نمیکرد، لذا حاکمیت در انتخابات ١۴٠٣ برخلاف انتخابات ١۴٠٠ انتخابات را کمی رقابتی برگزار کرد و طی آن دولت پزشکیان که دولتی وفاقی و توسعهگرا است پیروز شد. این تغییر شرایط همان چیزی است که جناب ظریف از آن به «تغییر پارادایم» تعبیر کردند.
من هم معتقدم اگر از این پیچ شبهجنگی که نتانیاهوی نسلکش ایجاد کرده با دلاور مردی ارتش و سپاه و دیپلماسی متوازن عراقچی عبور کنیم (که انشالله عبور میکنیم)، در پنج سال آینده شرایط بهتری در کشور از حیث آبادی و آزادی رخ خواهد داد.
2- ظریف بدترین ضربه به اقتصاد ایران را تزریق ناامیدی دانسته که برخی دستگاهها در داخل ایران این کار را انجام میدهند. او گفته وقتی دولتی روی کار است که با که با نظرات آنها هماهنگ نیست، چنین حرکتی را انجام میدهند. در پیش گرفتن چنین سیاستی طی 45سال اخیر توسط کدوم گروه و جریان بوده است و اصولا علت چنین رفتارهایی چیست؟ منافع ملی در دیدگاه این جریانها چه جایگاهی دارد؟
این حرف درست هست. شما پس از انتخابات دیدید حتی کسانی که در انتخابات شرکت نکرده بودند با پیروزی پزشکیان نسبت به آینده امیدوار شدند. پس از آن در روز اول کار دولت نتانیاهوی نسلکش در تهران دست به ترور زد و رهبر صلح جوی حماس را شهید کرد، و یک شرایط شبه جنگی ایجاد شد. پس از آن دو نیرو در ناامید سازی مردم مشغول کار شدند. یکی خالصسازان داخلی هستند که با امکانات فراوانی که از زمان احمدینژاد جمع کردند کار تخریب دولت و ناامید کردن مردم را شروع کردند، از هیچ دروغی دریغ نکردند، حتی به رهبری و فرماندههان سپاه هم رحم نکردند-گویی داشتند روی کاکل نتانیاهو نیلبک میزدند. نیروی دوم سرنگونیطلبان-اسرائیلی بودند. با رسانههای ماهوارهای خود فقط مردم را ناامید نمیکردند، بلکه برای قتل عام اسرائیل در غزه و لبنان شادی میکردند ضمنا هر شب از پیروزی نتانیاهو از جنگ علیه ایران میگفتند. این رسانهها در روزهای اخیر وجه ضد ملی خود را به اوج رساندند. از پنجم آبانماه هم که هارتوپورت اسرائیل ناکام ماند کمی فتیله آنها پایین آمده است. امیدوارم حرکت دولت در جهت وفاق و توسعه کشور کمی از نارضایتیها بکاهد و امید مردم را افزایش دهد.
3- در بخش دیگری از این گفتوشنود، ظریف گفته است که «وفاق را ادامه گفتوگوی تمدنهای آقای خاتمی میدانم». این گزاره را چقدر قبول دارید؟ اصولا گفتوگوی تمدنها چه شباهتی با وفاق دارد؟ ظریف همچنین تاکید کرده که وفاق اصلی باید بین حاکمیت و مردم باشد. راهکار ایجاد این وفاق و عبارتی آشتی بین حاکمیت و مردم را چه میدانید؟ گام و قدم بزرگ در این مسیر باید از کدام سمت برداشته شود و به چه شکل باشد؟
وفاق سه سطح دارد. سطح اول و مهمترین آن، همانطور که ظریف هم اشاره کرده وفاق بین مردم و حکومت است. این یعنی شکاف سیاسی بین مردم و حکومت شایسته است کم شود و این کاهش شکاف به کاهش شکاف اقتصادی ربط دارد و این خود به توسعه کشور بستگی دارد. هم اکنون دولت و حاکمیت برای ایجاد این وفاق خیلی باید کار کنند، فقط هم محدود به رفع فیلترینگ، کاهش تعرض به پوشش زنان نمیشود. به تعبیری تمام وعدههای انتخاباتی دولت باید اجرا شود. سطح دوم وقاق میان دولت و حاکمیت و نیروهای سیاسی است، که دولت پزشکیان گام های خوبی در این سطح برداشته است. اتفاقا یک کار خوب دولت در این زمینه «انتصابات شایستهگزینانه» بوده. سطح سوم وفاق میان خود مردم است بدین معنا که در این رکود اقتصادی بین خود مردم ارزشهای مورد قبول عرف بیشتر رعایت شود.به نظر من مشکلات اقتصادی، وفاق در این سطح را با مشکلات روبرو کرده حتی در میان خانوادهها مشکلات است. مهمترین کار این است که دولت بتواند در مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی گام بردارد.
اون نکتهای هم که اشاره کردید درست است. محمد خاتمی هم یک شخصیت برجسته توسعه گرا و وفاقگرا و اهل گفتگو بود، دوره او یکی از دورههای رونق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود. در اون دوره هم جواد ظریف سفیر دولت خاتمی در سازمان ملل بود.
4- یکی دیگر از بحثهایی که در این گفتوشنود توسط ظربف مطرح شده، این موضوع است که نباید زود از اصلاحات ناامید شد و انجام اصلاحات نیاز به صبر و شکیبایی دارد و برای نمونه به بحث عبور از خاتمی که در سال 83 و 84 مطرح شد، اشاره کرده است. با توجه به وضعیت کشور، چگونه میتوان کاری کرد که جامعه تشویق به صبر در مسیر اصلاحات شود؟ در این مسیر دولت باید چه کاری انجام دهد و جریانهای سیاسی چه نقشی دارند؟
تخریب کردن، سریع انجام میگیرد. مثل دوره احمدینژاد، که او با حرفهای بیربطش در سیاست خارجی، مسیر دیپلماسی و توسعه کشور را منحرف کرد و با تصویب هفت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، تحریمهای را به ایران تحمیل و کشور را در تله تحریمهای آمریکایی است (و در برابر جنایات یک ساله نتانیاهو هم سکوت پیشه کرده است). ولی ساختن و توسعه کشور به زمان و صبوری نیاز دارد. اگر دیپلماسی نوین کشور (یعنی کار با همه قدرتهای جهان بر اساس منافع ملی) مدام پیگیری شود، خود رفع تحریمها سالها طول میکشد. با صبر و استمرار در راه توسعه کشور باید گام برداریم-من هم مثل جناب ظریف نسبت به آینده امیدوارم.