سیل گلستان و وضع رابطه دولت با ملت

همدردی ایرانیان با مردم مصیبت دیده در هنگام بلایا، چه بسا مانند سایر انسان‌ها در سراسر جهان، تحسین برانگیز است، که ما اخیراً، هم در زلزله کرمانشاه و هم در سیل گلستان و شیراز (و سایر استان‌ها) شاهد این همدردی بودیم. همچنین آثار مخرب توسعة آمرانه و ناپایداری که در نودسال گذشته، با محوریت دولت­ها و در امور زیست ­محیطی صورت گرفته بر کسی پوشیده نیست. (البته هرکدام از آثار مخرب این ناپایداری­های زیست محیطی مثل: بی‌ توجهی به آبخیزداری، سد سازی بی‌رویه، تعرض به جنگل‌ها و حاشیة رودخانه‌ها، و ساخت‌وساز در املاک بعنوان محور اصلی اقتصاد ایران، نیازمند تحلیل چند علتی و کارشناسی است و بصورت کلی ­نگرانه نمی‌توان درباره آن نظر داد.)

اما بحث من در این نوشته نه درباره خونگرمی مردم ایران در هنگام بلایای طبیعی است و نه درباره آثار مخرب توسعه آمرانه و ناپایدار دولت­ها. بلکه می­خواهم به «نوع واکنش جمعی» مردم ایران نسبت به مصیبت­های بزرگ طبیعی مثل زلزله و سیل اشاره کنم. این واکنش­ها یکی از پنجره‌هایی است که (از منظر جامعه­شناسی سیاسی) می‌توان از دریچه آن، نوع و وضعیت رابطه میان دولت و ملت را دید و سنجید و این کار را می­توانیم با مقایسه رخداد‌های مشابه انجام دهیم.

برای مثال مقایسه واکنش و رفتار مردم و دولت در زلزله طبس در شهریور ۵۷ با سیل ۹۸ می تواند سودمند باشد. به یاد دارم در زلزله طبس مثل بقیه بلایا (در آن زمان تعداد تلفات سی‌هزار نفر در ذهن مردم جا افتاد که بعد معلوم شد تلفات بین پانزده تا بیست‌و‌پنج هزار نفر بوده است) ایرانیان در مقیاس عظیمی با مردم طبس همیاری کردند. اما سازماندهی این کمک­‌های مردمی توسط سازمان‌ها و تشکل‌های ضد رژیم انجام گرفت (خصوصاً تشکل‌های اسلامی و انقلابی که در صحنة زلزله حضور داشتند.) میدان کمک رسانی به مردم طبس، به میدان سازماندهی مجدد اپوزیسیون ضد رژیم (که پس از سرکوب چریک‌های مجاهدین خلق و فداییان از سوی رژیم پهلوی، ضربه اساسی خورده بود) تبدیل شد، و هژمونی سازمانی خط امام در زلزله طبس به شکل تاثیرگذاری تقویت شد. گویی جریان خط امام از پیش از انقلاب، و در هنگام عمل به نقش مردمی­اش در زلزله طبس بود که دوباره فرصت تشکل‌یابی سازمانی علیه دولت پهلوی را بدست آورد. زلزله طبس قطعاً یکی از آن سلسله رخدادهایی بود که در وقوع انقلاب اسلامی موثر بودند. به بیان دیگر، تجربه زلزله طبس باعث تعمیق شکاف دولت و ملت به نفع ملت و انقلابیون شد.

بیایید از همین زاویه به تجربه سیل ۹۸ نگاه کنیم. به نظر می‌رسد در شرایطی که طبق تحلیل مخالفان نظام‌سیاسی: جامعه ایران به لحاظ اخلاقی فروپاشیده؛ و ضربه‌­های اساسی به تشکل‌های سیاسی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و دولت، بعد از اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ و خصوصاً بعد از خروج فاشیستی ترامپ از برجام وارد شده (همان شعار «دیگه تمومه ماجرا»)، یا در شرایط بیشتر شدن بی ‌اعتمادی مردم و نهادهای عمومی که از طریق فضای مجازی و خصوصاً رسانه‌های ماهواره­ای این بی‌ اعتمادی در سطح وسیعتری میان مردم پمپاژ می­شود، ظاهراً باید شاهد علائم تشدید فاصله دولت از ملت باشیم. اما ببینیم آیا سیل ۹۸ شکاف دولت و ملت را به نفع مخالفان و سرنگونی‌طلبان تغییر داده است یا نه؟

مشاهده رفتار مردم و دولت در این یک هفته چنین وضعی را نشان نمی‌دهد، با ذکر سه نشانه بیشتر توضیح می­دهم:

یک، نیروهای انقلابی و سرنگونی‌طلب کوچکترین حضور مردمی در صحنه نداشته­‌اند و مهمترین حضور آن‌ها در فضای مجازی و در مسیر تخریب دولت بوده است. که به نظر می‌رسد این تبلیغات فرصت‌طلبانه به مذاق عامه مردم خوش نمی‌آید. اگر خوش آمده بود که مردم در روزهای تعطیل و در شرایط تحریم و بی‌پولی ۹ میلیارد تومان به هلال احمر کمک نقدی نمی‌کردند و مثل تجربه زلزله طبس، هلال‌احمر خودشان را درست می‌کردند.

دو: اگر شکاف دولت و ملت زیاد شده باشد، با این حجم از گسترش و تبلیغ بدبینی، مسئولین کشور از رئیس جمهور، معاون اول، وزرا و فرمانده سپاه جرأت نمی‌کردند به مردم آسیب دیده نزدیک شوند. (بیاد دارم در زلزله طبس صحنه عملیات و کمک رسانی در تسلط انقلابیون بود و مسئولین حکومتی جرأت نمی‌کردند به مکان­های زلزله‌زده نزدیک شوند.)

سه: اتفاقاً سیل ۹۸ نشان داد که هم دولت و هم ملت از مصیبت­های طبیعی درس می‌گیرند و توان ترمیم‌پذیری دارند. برای مثال در سیل ۹۸، اقتدار بیشتری در عملکرد نهادهای امداد رسان مثل هلال احمر نسبت به زلزله کرمانشاه مشاهده شد و سلبریتی‌ها امکان ایفای نقش بعنوان یک نهاد کمک رسان را پیدا نکردند. (استاد عزیز جناب زیبا کلام دیگر از روستای امید صحبت نمی‌کند) و  همه از سازمان هلال احمر حمایت   می‌کنند. یا به نظر می‌رسد دولت و حتی نظام قصد انکار کردن نقش­شان را در پیش آمدن مصیبت و فاجعه دروازه قرآن شیراز (که در آن بیش از 13 نفر از مردم جان خود را از دست دادند) ندارند و همه از پیگیری گزارش کارشناسی و ملی صحبت می‌کنند.

پیش از این گفتم که من قصد ندارم سیل ۹۸ را به صورت کلی تحلیل کنم، چون در حوزه تخصص من نیست و به این دلیل که هنوز حادثه به اتمام نرسیه اطلاعات کاملی هم از چند و چون آن در دسترس نیست. قصدم این بود که با مقایسة رخداد زلزلة طبس در سال ۵۷ و رخداد سیل در سال ۹۸، از منظر جامعه­شناسی سیاسی، به این مسئله اشاره کنم که نشانه­ای دال بر اینکه این سیل، فاصلة دولت و ملت را به نفع انقلابیون و سرنگونی‌طلبان تشدید کرده باشد در دسترس نیست و بالعکس علائمی دیده می­شود که دولت و ملت در رویارویی با مصیبت‌های طبیعی از آن طریق به اصلاح‌ امور پرداخته­اند. ضمن اینکه خوشبختانه در این رخداد « آگاهی زیست‌­ محیطی» مردم و دولت ایران به مدد فضای مجازی «خیز» برداشته است و این سرمایة بزرگی برای توسعه‌پایدار ایران است.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *