چه خواهد شد؟( ایران در 1402)

درباره وضعیت ایران در ۱۴۰۲ از سوی نیروهای اجتماعی «دو» وضعیت بیشتر از سایر وضعیت‌ها مورد تاکید قرار می‌گیرد. یکی وضعیتی است که حکومت بیان می‌کند. در این روایت، اعتراضات شش‌ماهه مهسا در ۱۴۰۱ از سوی حکومت جمع شده است. و در آینده هم بخاطر گشایش‌ها در سیاست خارجی و بازگشت منابع ارزی به ایران و گشایش در مبادلات ارزی با کشور امارات، بحران معیشتی مردم تشدید نمی‌شود، و ایران با آرامش بیشتر به فضای انتخابات مجلس سیزدهم نزدیک می‌شود و اوضاع عادی می‌شود. و حکومت با روش‌های جدید می‌تواند حجاب را هم در شهرهای بزرگ به قبل از اعتراضات مهسا بازگرداند.

وضعیت دوم، «وضعیت انقلابی» است که جویندگان تغییر دنبال می‌کنند. آنان می‌گویند تمام عواملی که موجب خیزش اعتراضی مهسا شد، در جامعه سرجای خودش هست. جامعه ناراضی و معترض بود و این اعتراض در ۱۴۰۲ ادامه پیدا خواهد کرد. اعتراضات ۱۴۰۱ اپیزود و یک صفحه از «انقلاب نوین ایران» بود و با افزایش نارضایتی‌های معیشتی، خصوصا تداوم تورم و گرانی‌ها و افزایش نرخ بنزین و با تصمیم نظام بر تداوم کنترل حجاب، اپیزود و صفحه انقلابی دیگری را در ۱۴۰۲ شاهد خواهیم بود. هدف این نوشته ارزیابی «تبیینی» و «تجویزی» این وضعیت دوم است.

تا چه حدی ظهور «وضعیت انقلابی» در ۱۴۰۲ جدی است؟ ما بر اساس نظریه‌‌های انقلاب نمی‌توانیم درباره آینده پیش‌بینی کنیم. لذا پاسخ قطعی به این سوال را نمی‌دانیم. اما براساس نظریه‌های انقلاب می‌توانیم بگوییم وضعیت انقلابی (وضعیتی که ما قبل پیروزی یا شکست انقلاب است) چه ویژگی‌های دارد. حداقل وضعیت انقلابی دو ویژگی دارد؟ اول این که نهاد حکومت در جامعه از دو سری اقدام «وا» بماند. یکی حکومت نتواند بطور مستمر خدمات اولیه را (مثل آب، برق، گاز، نان و ارزاق، بهداشت و درمان و آموزش و خدمات بانکی را) به اکثریت جامعه برساند و دیگر این‌که حکومت نتواند مخالفین خود را در خیابان «کنترل» کند. ویژگی دوم این‌که اعتراض مردمی از حالتی اعتراضی-شورشی به حالت انقلابی (یعنی اعتراضی سازمان‌یافته و پرقدرت) ارتقا یابد. به نظر می‌رسد بعید است که دو ویژگی مذکور در ۱۴۰۲ اتفاق بیفتد. خصوصا فضای تخریب در فجازی و ماهواره‌ها چنان بالا است که فضای نارضایتی (و راست و دروغ و اتهام‌زنی) تداوم می‌یابد و «روند تخریب» درونی معترضین از «روند انسجام» معترضین قوی‌تر است.

سوال دوم یک سوال تجویزی است. فرض کنید دو شرط ورود ایران به وضعیت انقلابی تحقق پیدا کند، اینک سوال این است که آیا خوب است که ناراضیان و معترضین وارد «وضعیت انقلابی» بشوند؟ پاسخ من این است که به سه دلیل خوب نیست که ایران وارد وضعیت انقلابی شود. دلیل اول این‌که ورود به «وضعیت انقلابی» به معنای پیروزی انقلاب نیست. اکثر وضعیت‌های انقلابی به مرحله پیروزی انقلاب نمی‌رسند. در تاریخ مدرن جهان «وقوع» وضعیت انقلابی زیاد هست ولی «پیروزی» انقلاب کم داریم. (حدودا از ده وضعیت انقلابی یکی به پیروزی انقلاب می‌رسد). خصوصا در ایران طرفداران حکومت خود یک نیروی انقلابی هستند و در برابر نیروی انقلابی تغییر ج.ا مقاومت می‌کنند. دوم این‌که پس از پیروزی انقلاب شانس وقوع «دموکراسی» و «توسعه» بسیار کم است. نیروهایی که از جنگ داخلی و داغ انقلاب بیرون می‌آیند بر سر تقسیم قدرت با یکدیگر اختلاف می‌کنند. در چنین نبردی خبری از دموکراسی و توسعه نمی‌شود. دلیل سوم این‌که پس از پیروزی احتمالی انقلاب و جنگ قدرت، کشور ایران با پانزده همسایه وارد وضعیت «بی‌دولتی» می‌شود و تمامیت ارضی ایران به مخاطره می‌افتد. بنابراین خیری برای وقوع «وضعیت انقلابی» در ایران نیست-اگرچه با وقوع آن دل معترضین در کوتاه‌مدت خنک می‌شود.

اینک یک سوال دیگر پیش می‌آید. در شرایطی که از یک طرف حکومت ایران دو دهه هست که در برابر اصلاحات ایستاده، و با سیاست خارجی پرهزینه خود اقلیم و معیشت ایران را با اوضاعی روبرو کرده که در برابرش یک جامعه ناراضی قرار دارد و از طرفی دیگر طبق استدلال این نوشته فعلا نه وضعیت انقلابی «ممکن» است و نه «مطلوب» است، این سوال پیش می‌آید که پس این مردم ناراضی چه راه چاره‌ای دارند؟ پاسخ به این سوال مشکل است. تنها می‌توانم به دو نکته اشاره کنم. اول این که چون راه انقلاب ممکن و مطلوب نیست دلیل نمی‌شود که مردم ناراضی سیاست‌های غلط داخلی و خارجی حکومت را تایید کنند. این نارضایتی مدنی مردم ادامه داشته و با وضعی نامتعین ادامه خواهد داشت. دوم این که جنبش انقلابی و وضعیت انقلابی پرهزینه است اما جنبش مدنی هم «ممکن» و هم «مطلوب» است.

ویژگی‌های جنبش مدنی متفاوت از جنبش انقلابی و این‌هاست: جنبشی برای سرنگونی رژیمی نیست اما جنبشی برای پیگیری مطالبات اجتماعی، صنفی و سبک‌های زندگی است؛ مولفه پیش‌برنده جنبش‌ها لزوما نبرد داغ خیابانی نیست بلکه تلاش انجمن‌های مدنی، صنوف، سمن‌ها و تشکل‌های دانشجویی و فرهنگی و اجتماعات پیش‌برنده جنبش‌ها هستند.

حکومت در ایران نمی‌تواند از روی جامعه ناراضی بپرد و آن را نادیده بگیرد. این جامعه ناراضی یقه حکومت را رها نکرده و نمی‌کند. راه معقول برای پاسخ دادن به نارضایتی جامعه پذیرش اصلاحات از سوی حکومت و حرکت حکومت به سوی توسعه پایدار، همه‌جانبه، مشارکتی و عادلانه است که هنوز در جبین حکومت نشانه‌هایی از پذیرش اصلاحات نیست (آزادی هشتادهزاری زندانیان، جنایت‌خواندن مسمومیت سریالی از سوی رهبری و تجدید روابط با عربستان گام‌های مفیدی بود ولی کافی نیست). لذا به نظر می‌رسد مقاومت مدنی در ۱۴۰۲ در ایران ادامه پیدا می‌کند و سایه عدم تعین از بالای سر ایران رخت نمی‌بندد.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *