چرا «نیروی اخراج» در دولت رئیسی «خیز» برداشته است؟
مصاحبه با خبرآنلاین 1402/6/8
همانطور که در جریان هستید اخیرا حذف اساتید از تدریس در دانشگاه ها پر رنگتر شده و هر روز خبری در مورد منع چند استاد از تدریس به گوش می رسد. آثار و پیامدهای این نوع برخورد با اساتید دانشگاه ها را چگونه می بینید؟
آثارش روشنه. دخالت بیشتر سیاست و حکومت در قلمروی نهادهای علمی همهاش زیانه. رکن رکین دانشگاهها اولا جذب نخبگان دانشگاهی در گروههای علمی است. ثانیا تامین آزادی آموزش و تحقیق این اعضا در نهاد دانشگاه است. دخالت حکومت در دانشگاه به این معنا است که دانشگاه میشه دبیرستانهای تولید کننده مدرک و امتیاز حکومت-مثل قصه خصولتیها در عرصه اقتصاد.این دخالتها از یک طرف نهاد دانشگاه رو (بعنوان لنگرگاه شناخت انتقادی مشکلات جامعه و دولت) تخریب میکند و از طرف دیگر نهاد دولت رو از این که در خدمت آحاد ملت باشه و خدمات پایه بده بیرون میبره. و دولت میشه ابزار توزیع امتیازات اجتماعی و اقتصادی برای هوادران مرید حکومت. این بازی اخراج یک بازی دو سر باخت برای کشور ایران است.
این برخورد سال گذشته و پس از اعتراضات رنگ و بوی بیشتری به خود گرفت ،شما ریشه این نوع برخورد ها را در همان اعتراضات می بینید و یا عوامل دیگری هم در این موضع دخیل هستند؟
تو ایران از همون اول انقلاب خصوصا پس از انقلاب فرهنگی یک «نیروی تهدید و اخراج استاد و دانشجو» شکل گرفت. این نیرو اونموقع تحت عنوان تعهد و انقلابیگری و حالا تحت عنوان خالصگرایی و تمدنسازی شکل گرفته. این نیرو که به لحاظ اعتقادی سبک همین پایداریچیها هستند. در گذشته هر وقت فرصت پیدا کرده تحت عناوین مختلف و حالا با ابزار «موقتی سازی» شمشیر بازنشستگی و اخراج رو فرو میآورد. این نیرو زمان احمدینژاد فرصت گیر آورد و عدهای رو بازنشسته کرد و سههزار و هفتصد بورسیه رو میخواست به دانشگاه تحمیل کنه. مناصب دانشگاهی مثل منابع طبیعی و نفتی برای اینها یک فرصت است. متاسفانه این نیرو روی این موقعیتها با توجیهات عقیدتی خیمه زدهاند. در دوره دولت یکدست رئیسی هم این «نیرویاخراج» فرصت عمل پیدا کرده و داره میتازه.
یک عامل دیگر هم این روزها به «نیروی اخراج» کمک کرده و آن هم این است که: مسولین کشور از سال گذشته نگران اعتراضات دانشگاهها هستند. بعد این «نیروی اخراج» به مسولین میگویند بگذارید تا ما دانشگاهها را آرام کنیم. ایده آرام کردن این ها این است که میگویند ما اگر استاتیدی که در میان دانشجویان منتقد نفوذ دارند با قاطعیت اخراج کنیم و اگر قاطع با دانشجوی فعال برخورد کنیم بقیه ماستها کیسه میکنند و دانشگاه آرام میماند. اگر این فکرها نبود که خب این آقای رئیسی و وزیر ارشاد باید کاری میکردند و یک مهاری به نیروی اخراج میزدند. لذا در شرایط فعلی این فرصت طلایی برای نیروی اخراج بوجود آمده.
این روند در زمان آقای احمدی نژاد و از نیمه دوم سال 84 آغاز شد ،بنظر شما ایا دولت آقای رئیسی دنبال رو همان سیاست دولت نهم است؟
الان داره بدتر از دوره احمدینژاد میشه. همون نیروهای اخراج دوره احمدینژاد الان همه پای کار هستند. توجه داشته باشید تندترین نیروها، در دولت رئیسی در عرصه مدارس و دانشگاهها و فرهنگ و هنر بکار گرفته شدهاند. بعد توجه داشته باشید و اشاره کردم نیروی اخراج منافع و انگیزه هم دارند و از این فرصت استفاده میکنند تا افراد خود را با مدارک گلابی جذب هیئتهای علمی و مراکز پژوهشی کنند. نخبه بیچاره ایرانی هم در به در دنبال دنبال مهاجرت و ویزای کار است. قبلا تو کالیفرنیا دنبال کار بود حالا تو امارات و ترکیه.
در آن زمان یاران احمدی نژاد در وزارت علوم خیلی با اخراج مانوس نبودند و آن چنان اخراجی نداشتیم،در حالی که الان موج اخراج ها رو به افزایش است؟
جلائیپور: گفتم الان نیروی اخراج با توجه به شرایط دانشگاه و کشور اختیارات ویژه داره. حتی به حکومت میگه بقای تو دست من هست. و متاسفانه این پندارها در دولت رئیسی مشتری دارد. اینها دارن تو صدا و سیما یککتی صحبت میکنند، خدا رو بنده نیستند. بعد متاسفانه “بخش فکری” این نیروی اخراج کننده افکار خطرناکی دارند. من به بعضی از ویژگیهای این فکر خطرناک اشاره میکنم: این ها میگویند مشکل اساسی ما فکر و تمدن غربی است. راه حل نهایی دفن این میراث غربی در ایران است.بعد میگویند چطور این غربیها طی چند قرن جامعه و علم غربی را درست کردند، ماهم میتوانیم به مرور زمان یک جامعه و علم ضد غربی درست کنیم. ولی تا زمانیکه این جامعه مطلوب درست بشود باید با ابزار بوروکراسی، بوروکراسی موجود را جارو بزنیم و نیروهای خودمان را بچینیم. تا در آینده اون جامعه مطلوب ایجاد بشو! لذا میگویند از شخم زدن بوروکراسی ایران نباید هراسید. به بیان دیگه این تمدنی که اینها میخواهند درست کنند با شخم زدن بوروکراسی ممکنه.راست راست میگویند شایسته سالاری توطئه فکر غربی است! گفتم متاسفانه این پندارها بوده و خواهد بود و هر وقت فرصت پیدا کردن ضربه را به نظام دانشگاهی و اداری ما زدند و میزنند. ولی روشنه که مطلقا در عمل موفق نمیشوند و فقط فرصت توسعه را از کشور میگیرند و همین بدبختیهای موجود رو سر کشور در میاورند.
به نظر شما یک کودتای علمی در حال وقوع نیست؟
نه. واژه کودتا یک واژه مربوط به عرصه سیاسی است. گفتم این یک «نیروی اخراج» در کشور هست که فرصت گیر آورده و داره عمل میکنه و توجیهات توهمگون هم برای خودشان دارند. پاتق اینها اطراف بخشهای وابسته به شورای انقلاب فرهنگی و تشکلهای سیاسی مثل پایداری و بخشی از سازمانهای گزینشی-حراستی هست. آقای رئیسی و وزیر علوم میتوانند با یک تلفن جلوی این نیروی تخریب رو بگیرند. ولی تا حالا نگرفتند.و من اطلاع ندارم که آیا بیت رهبری در شرایط گلخانهای است و عملکرد این نیروی تخریب را در دانشگاهها نمیبیند و یا میبیند و رضایت دارد؟ به نظر من این نیروی اخراج و ایده پشت آنها یکی از مصادیق نیروهای خودبراندازی در کشور است. کشور ایران فقط از ناحیه سلطنتطلبانی که به آقای هالو حمله میکنند و از سوی سازمان مخوف مجاهدین که به عملیات اسرائیل در کشور کمک میکنند، تهدید نمیشود. ایران از سوی این نیروی تخریب و اخراج هم که گفته شد مورد تهدید قرار دارد. متاسفانه در هیچ دورهای بخشهای آموزشی و دانشگاهی و هنری گرفتار این نوع حکمرانی مخرب قرار نگرفته بود.