چرا دانشجویان معترض به خانههای ایثارگران ریزش کرده اند.
مصاحبه با خبر آنلاین 1402/2/17
اسلاملو: رییس دانشکده علوم سیاسی تهران دیروز آمار دادن که از ۸ دانشجوی معترض و بازداشت شده این دانشکده در حوادث پاییز پارسال، ۷ تاشون سهمیهای و فرزند جانباز و سپاهی و… بودن. اگه از منظر جامعهشناسی به این پدیده نگاه کنیم، این همه دم و دستگاه تبلیغاتی یک نظام سیاسی اما ریزش تا حدیست که مدام از بین خودیها هم غیرخودی تراشی اتفاق میافتد. چرا؟
جلائیپور: البته برای این که این موضوع رو در سطح کشور بررسی کنیم این تعداد دانشجو و دانشکده کم است. برای بررسی بیشتر به مطالعهای فراگیرتر نیاز هست. این نوع مطالعات مورد نیاز وزارتعلوم و شورای انقلاب فرهنگی است، که در تشکیلات این دو سازمان انجام چنین مطالعاتی رواج ندارد و اگر هم باشد به اطلاع عموم نمیرسد.
با این همه همین آمار هم که درباره یک دانشکده است قابل توجه و تامل است-از هشت دانشجوی بازداشت شده هفت دانشجو از خانوادههای جانباز، رزمندگان و سپاهی هستند، که معترضاند و بازداشت شدهاند. این آمار نشانه چیست؟ من در این مجال کوتاه فقط به سه نشانه اشاره میکنم.
نشانه اول اینکه ناراضیان از نحوه حکمرانی فقط شامل خانوادههای عرفی و معمولی ایران نیست بلکه این ناراضیان در میان خانوادههایی است که پایگاه حکومت در چهار دهه گذشته بودند، خانوادههایی که ایثارگر و مذهبی بودند.
نشانه دوم این که حکومت با مهندسی فرهنگی و سیاستهای مرامی مثل سیستم سهمیه و گزینش و حراست دنبال رام کردن دانشگاهها است، که ناکام مانده. این مسیر خطا است و حامیان این سیاستهای کنترلی نه در خیابان به اهدافشان میرسند (با توجه به خیزش اعتراضی جوانان و زنان در پاییز ۱۴۰۱) و نه در خود دانشگاهها. زیرا الان شاهدیم فرزند خانوادههای ایثارگران مثل خانوادههای دیگر معترض این حکمرانیاند نه حامی.
نشانه سوم این که این حکمرانی مرامی و شعاری مغایر تقویت حکمرانی مبتنی بر حاکمیت قانون و بکارگیری شایستهگان است. و حاکمیت قانون و دربرگیرنده تنها راه نجات و عبور کشور از بحرانها است. سالها است شایستگان فارغالتحصیل دانشگاههای مادر جذب سطوح کلیدی بوروکراسی نمیشوند. مثلا ما در دانشگاه نمیتوانیم فارغالتحصیلان سرآمد را جذب گروههای علمی دانشگاه بکنیم اگر هم این کار بشود حراست و گزینش این ها را رها نمیکنند و نهایتا احکامشان صادر نمیشود، میشنویم اعضای جدید هیئت علمی برای توجیه احضار میشوند. اخیرا اعضای جوان و موثر هیئت علمی را حقوقش را قطع کردهاند و از اون طرف سفارش شدهها، تحت این عنوان که خودیاند، تزریق میشوند و آسانسوری موانعشان برداشته میشود. جدا از اینها در این دهه تعداد زیادی از فارغالتحصیلان سرآمد دانشکدهها مهاجرت میکنند. متاسفانه بعضی از کسانی که بر مسند امورند حتی زیان اقتصادی این مهاجرتها را متوجه نمیشوند.
متاسفانه این وضعیت دانشگاههای ما است و در دولت یک دست فعلی این وضع تشدید شده است. یعنی در همان حالی که دولت فعلی در مهار مشکلات اقتصادی و برجام ناکام است و در خیابان با ناراضیان روبرو است ولی در سازمانهای بوروکراتیک دولت با کمک حراست و گزینش و مدیران بیتجربه و زیر متوسط فعلی، فرایند تخریب بوروکراسی و عدم جذب شایستگان ادامه دارد.
و از همه بدتر افقی هم برای بهبود این امور نیست. من مدتها است که در میان همکاران، دانشجویان فوق و دکتری، در میان نویسندگان و تحلیلگران اوضاع جاری، در میان سیاسیون دلسوز کسی را ندیدم که نسبت به آینده اوضاع ایران امیدوار باشند. این نیز نشانه بدی است.