چرا از مضمون بیانیه خاتمی دفاع میکنم؟
🔸۱-اگر هر دو بیانیه را کامل بخوانیم، تغییر خواهی خاتمی و میرحسین با هم متفاوت است. خاتمی همچنان بر تغییر در چارچوب همین نظام موجود و بر اساس همین قانونی اساسی تاکید دارد. ولی میرحسین تغییر را از طریق عبور از نظام و تغییر قانوناساسی (بوسیله یک نیرویی غیر از کارگزاران جمهوری اسلامی که ماهیتش برای خود او هم مبهم است) دنبال میکند. این دو تا نگاه با هم متفاوت است و با تاسی به کلمات نمیشه گفت این دو تا نگاه یکی است.
🔸۲-البته هم نگاه خاتمی و هم نگاه میر حسین موسوی از «سرنگونی طلبان» که دنبال تغییر رژیماند متفاوت هست. سرنگونیطلبان از طریق تحریم بیشتر ایران، فشار خارجی، بستن سفارتخانهها، پا بدهد جنگ خارجی، تقویت کانونهای شورشی اول دنبال تغییر رژیماند تا بعد قانوناساسی خودشان را در سبک عراق و افغانستان اشغال شده بنویسند. در صورتیکه هم خاتمی و هم میرحسین ایراندوست، خشونتپرهیز و به نیروهای شهروندی داخل ایران تکیه دارند. هر دو نفر بحرانبحرانها را در ایران در ساختار حکمرانی میدانند. اما یکی در چارچوب همین نظام و یکی در چارچوب عبور از نظام، دنبال عبور از بحراهای جامعه هستند.
🔸۳-به دلایل مختلفی میتوان از بیانیه خاتمی (در مقایسه با بیانیه موسوی) دفاع کرد. من در اینجا فقط به سه توضیح اشاره میکنم.
🔺توضیح اول: اگر مقصد ما و میرحسین یک قانون اساسی متکی به آرای مردم باشد، و متن جدید قانون اساسی برآمده از تخصص نخبگان منتخب همه اقشار جامعه در مجلس موسسان باشد، این سوال پیش میآد که این قانون اساسی جدید تحت چه شرایطی امکان تحقق دارد؟ پاسخ این است تولید قانون اساسی دموکراتیک و شهروندمحور محصول شرایطی است که در جامعه آرامش و ثبات باشد و در جامعه برای همه نیروها امکان تبادل نظر باشد. خصوصا در جامعه امکان تعامل مثبت میان نیروهای جامعه مدنی و حکومت باشد. در شرایط کنونی در جامعه ایران چنین شرایطی فراهم نیست. تجربه جوامع دیگر هم نشان میدهد حتی در شرایط «عصیان ملی» و «وقوع انقلاب تمام عیار» هم ممکن است رژیم تغییر کند ولی امکان رسیدن به قانون اساسی دموکراتیک و شهروند محور نیست.
🔺دلیل دوم: اتفاقا اگر با توجه به شرایط بحرانی کشور، جریان اصلی اصلاحات به کارزار تغییر قانون اساسی بپیوندد این حرکت تنش سیاسی موجود در جامعه را افزایش میدهد حکومت بجای تعامل، تخاصم میکند. به بیان دیگر در شرایط بحرانی کنونی و در شرایط تهدیدهای منطقهای و جهانی که وقت تغییر نوع حکومت نیست. نه وقت چنین کاری و نه امکان چنین کاری هست. لذا در این شرایط روی کاغذ تلاش برای تغییرات ساختاری تلاش زیبایی است ولی در عمل برای ایران تنشزا و مخاطره آمیز است.
🔺دلیل سوم: ظاهرا برای حامیان تدوین قانوناساسی دموکراتیک و شهروند محور این پیش فرض مورد قبول است که مهمترین عامل برای برون رفت ایران از بحرانبحران ها تدوین قانون اساسی جدید است. اولا اشاره شد که در شرایط فعلی این کار ممکن نیست و ثانیا قبل از تدوین قانون اساسی جدید یک نیروی قدرتمندی در جامعه ایران هست که با اتکا به امکانات حکومت معتقد به “حاکمیت قانون” نیست. به بیان دیگر قطب اسلامگرای جامعه در برابر قطب جمهوریخواه جامعه از انبوه شهروندان غیر خودی فقط تبعیت میخواهد نه همزیستی در ذیل حاکمیت قانون.
🔸باز به بیان دیگر در اول انقلاب هم این دوقطب در جامعه بود و تدوین چارچوب «جمهوری اسلامی» برای این بود که این دو نیرو در کنار هم همزیستی داشته باشند و کشور را در جهت آرمانهای انقلاب ۵۷ (آزادی، برابری و بهبود زندگی و استقلال کشور) به پیش ببرند. ولی دو دهه هست که بلوک قدرت دنبال حاکمیت قانون در جمهوری اسلامی نیست بلکه دنبال یک «دستسازی حکومت» با ظاهری از جمهوریت است که اوج آن انتخابات ۱۴۰۰ بود که اوضاع کشور رو به این روز بحرانی کشاندند.
🔸بنابراین مساله اصلی کشور در درجه اول بازگشت بلوک قدرت به حاکمیت قانون است و پس از ثبات و آرامش میتوان بنابر تجربیات چهل ساله جمهوری اسلامی به سوی تدوین یک قانوناساسی دموکراتیک و شهروند محور حرکت کرد. ممکن است گفته شود که بلوک قدرت به سمت حاکمیت قانون و بازگشت به جمهوری اسلامی حرکت نخواهد کرد. پاسخ این است که بحرانهای جامعه ادامه پیدا خواهد کرد و راه نجات کشور حتی در بیانیه میرحسین هم جستجو نخواهد شد. مهم این است که اصلاحجویان در مسیر مهار بحران نه تشدید بحران حرکت کنند.
🔸با توجه به دلایل فوق من از مضمون بیانیه خاتمی برای عبور ایران از بحران دفاع میکنم. البته بیانیه خاتمی طولانی است و خواندنش وقت میگیرد و با مذاق کاربران زودگذر تلگرامی تناسب ندارد.