چرا از شرکت فعال در انتخابات دفاع می‌کنم؟

میزان مشارکت از طریق نظرسنجی‌های موجود روشن است: فعلا حدود ۴۰درصد است. لذا هم‌اکنون سوال این نیست که مشارکت چه میزان است؟ می‌دانیم مشارکت پایین است، و جامعه سرد است و اوضاع خراب است، ذکر مصیبت دراین‌باره نیاز نیست.

هم‌اکنون سه سوال مهم این است:

▪️آیا در این شرایط سرد، جبهه اصلاحات و نامزدهای رد شده و خاتمی سکوت کنند و مردم را دعوت به رای دادن نکنند یا مردم را دعوت به رای دادن کنند؟

▪️اگر دعوت بکنند، چه می‌شود؟

▪️اگر دعوت نکنند، چه می‌شود؟

به نظر من شایسته است سه نیروی فوق با مردم حرف بزنند، شرایط مهندسی و شرایط بد کشور را تشریح کنند، برنامه جبهه اصلاحات را اعلام کنند و باز از مردم دعوت کنند که به همتی رای دهند.این دعوت حدود پنج درصد یا کمی بیشتر روی مشارکت اثر می‌گذارد. به احتمال زیاد، نتیجه بازی انتخابات عوض نمی‌شود (ولی به احتمال ضعیف ممکن است نامزد اصلی اصول‌گرایان به دور دوم بیفتد، که اگر اتفاق افتاد بعد وقت داریم درباره آن حرف بزنیم). اما اگر سه نیروی فوق سیاست سکوت در پیش بگیرند. روشن است که در کوتاه مدت زیر فشار افکار عمومی نخواهند بود (جشن چند روزه). ولی سه پیامد دارد:

اول اینکه، اصول‌گرایان تندرو پیروز می‌شوند و حکومت را به طرف اقتدارگرایی بیشتر پیش می‌برند. اینطور نیست که بعد از این انتخابات «نابخردانه مهندسی‌شده»، جنبش‌های اجتماعی تحول‌خواه (دموکراسی‌خواه) تقویت شود و بعد حاکمیت با قدرت اجتماعی و اعتراضی مردم تن به تغییر دموکراتیک بدهد. اتفاقا حاکمیت پس از این انتخابات با بهانه امنیت و کارایی، با کارایی بیشتر حتی اعتراضات معیشتی مردم را کنترل و اگر لازم باشد سرکوب می‌کند. (البته تداوم این وضع در بلندمدت مشکلات ساختاری اقتصادی و فقر را در ایران بیشتر می‌کند و ممکن است کشور با «بی‌ثباتی حاد سیاسی» نه حرکت به سوی دموکراسی روبرو شود. ولی بحث ما الان چشم‌انداز بلندمدت نیست).

دوم اینکه، شش ماه پس از انتخابات اگر نارضایتی‌های مردم افزایش پیدا کند، مردم در کنار اعتراض به حاکمیت به اصلاح‌طلبان هم انتقاد خواهند کرد، که این‌ها چرا در ۱۴۰۰ «سیاست فعال انتخاباتی» نداشتند و مثل مردم نشستند تا «ببینند چه می‌شود»؟ چرا کار فعالی نکردند. ظریف اینکه در آینده و در شرایط بد اقتصادی و کنترل سیاسی فحش دادن به اصلاح‌طلبان ارزان‌ترین نقد از سوی حاکمیت و سرنگونی‌طلبان است. در هشت سال گذشته جور این فحش‌خوری را دولت روحانی می‌کشید.

سوم اینکه، پس از انتخابات ۱۴۰۰ اگر جبهه اصلاح‌طلبان بخواهد از حیث اعتراضی کنار مردم بایستد و مردم را به مقاومت دعوت کند، حکومت به ناحق خواهد گفت (و معمولا حاکمیت نزده می‌رقصد) که شما در انتخابات با تحریمی‌ها زاویه نداشتید، لذا حکومت با دست‌بازتر و وقیح‌تر نیروهای اصلاح‌طلب (را در صورت فعال شدن) کنترل می‌کند. درصورتی که اگر سه نیروی فوق بصورت اکل میته و بازگویی شرایط اضطراری، مردم را به انتخابات دعوت کنند، مهمترین ضررش این است که در انتخابات همتی شکست می‌خورد. ولی پیامد مثبت آن این است که جبهه اصلاحات بعنوان یک نیروی سیاسی تا آخر «مسئولانه» و دلسوزانه عمل‌کرده و با حاکمیت و شهروندان ایران حرفش را زده، ولی شکست خورده است. ولی در عرصه سیاست‌ورزی عمومی با پیامدهای منفی کمتری می‌تواند «گفت‌وگوی انتقادی» خود را با حکومت و مردم براساس برنامه‌ای که ارائه داده دنبال کند. در صورت شکست همتی روز بعد از انتخابات آسمان به زمین نمی‌آید و همچنان، همه نگرانان ایران باید دنبال این باشند که با مشکلات ایران خصوصا مشکلات ساختاری اقتصاد ایران چه باید بکنند؟(۱)

پی‌نوشت:

۱- این نوشته براساس ارزیابی منفی از اوضاع تنظیم شده است. زیرا پاره‌ای از فعالان انتخاباتی با فعال‌شدن سه نیروی فوق انتظار پیروزی هم دارند.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *