پیدایش جمعیت معترض: از جنبشهای شهری تا جنبشهای فراگیر
در سه دهه اخیر، جنبشهای اجتماعی متعددی در ایران ظهور کرده است. این مقاله بدنبال بررسی این ظهور و گسترش جنبشها در جامعه ایران معاصر است. ما با چارچوب نظری ترکیبی، برگرفته از نظریههای جنبشهای جدید اجتماعی و همطرازی فریمها، و به روش اسنادی سه بعد مهم هر یک جنبشهای اجتماعی را بررسی کردهایم: تضاد اجتماعی، کنشگران، و مطالبات. این جنبشها علاوه بر تضادهایشان، بر مبنای دامنه دربرگیرندگی در دو دسته جنبشهای فراگیر و جنبشهای محدود دستهبندی شدهاند. جنبشهای شهری، معلمان و کارگران به دلیل دامنه دربرگیرندگی محدود به خودشان در ردیف جنبشهای محدود، و جنبشهای اصلاحات، زنان، دانشجویی، و جنبش دیماه 1396 به عنوان جنبشهای فراگیر در نظر گرفته شدهاند. یافتههانشان میدهد، تضادهای متعدد و متنوعی بستر ظهور جنبشهای اجتماعی در سه دهه اخیر بودهاند. این تضادها شامل نحوه ارائه خدمات شهری، سیاستگذاری اقتصادی، رویههای اجتماعی، و شیوه حکمرانی میشود. کنشگران این رخدادها، چه در جنبشهای محدود و چه در جنبشهای دربرگیرنده، متکثر بوده و از جای جای جامعه ایرانی برآمدهاند. مطالبات این جنبشهای اجتماعی بهرغم پراکندگی، حول عدالت اجتماعی، بهبود سیاستگذاریها و حکمرانی مطلوب قابل دستهبندی هستند. ما نتیجه گرفتهایم که این ظهور پر تعداد جنبشهای اجتماعی نتیجه تضادهای حلنشده در بخشهای مختلف جامعه ایرانی است. مختصات تکینه جنبشها، بویژه تضادها و کنشگران متکثر و برآمده از اغلب بخشهای جامعه، بیانگر پدیدارشدن «جمعیت معترض» در ایران معاصر است. جمعیت معترض نیروی بیشکل/پرشکل اجتماعی جدیدی است که در سرتاسر جامعه بدنبال تغییر اجتماعی با مطالبه مشخصِ برقراری عدالت اجتماعی و برابری است.
نویسندگان: تقی آزادارمکی، حمیدرضا جلائیپور، علی حاجلی
انتشار: توسعه محلی، دوره دوازدهم، شماره 2، پاییز و زمستان 1399، صص 473_499