نظام سیاسی ایران در دفاع از «فرهنگ و همبستگی ملی» متوازن عمل نمی‌کند.

بطور کلی بر اساس شواهدی که در دسترس همه ما هست مراسم مردمی- حکومتی زیر برساخته‌های جمهوری اسلامی برای حفظ «پایگاه اجتماعی و مردمی شیعه‌گرایانه» نظام سیاسی است.

۱) مراسم پیاده روی به سوی حرم امام خمینی در سالروز فوت ایشان.

۲) مراسم راهپیمایی غدیر از قم به جمکران در عید غدیر.

۳) همین مراسم اربعین در کربلا.

۴) مراسم راهیان نور و دیدار از جبهه‌ها.

۵) مراسم‌های رسمی اعتکاف‌ها.

۶) به طور سنتی عزاداری فاطمیه یک دهه بود که به دو دهه ارتقا پیدا کرده.

۷) و دیگر مراسم که هنوز به رونق موارد بالا نرسیده است ولی در حال «پیگیری» است. همایش‌ها و تجمعاتی مثل: شیرخواره‌گان حسینی، نوجوانان حسینی، جوانان حسینی، پیرغلامان اهل بیت، سه ساله های حسینی (از امسال)، ….. به اضافه برنامه‌هایی مثل دهه ولایت و دهه کرامت و دهه محسنیه و … که بعضاً اعتراض برخی از مراجع را هم به دنبال داشته است. برای مثال در ۱۸/۸/۹۶ راه پیمایی “جاماندگان ! اربعین” از سه نقطه تهران به سوی حضرت عبدالعظیم برگزار شد و امکانات شهری و پلیس راهنمایی و رانندگی هم تسهیل امور می‌کردند.

۸) در ترسیم موارد مراسم هفتگانه فوق لازم است نوعی اولویت‌بندی (ذکر موارد به ترتیب اهمیت) هم قائل شد. زیرا وزن این موارد (یک تا هفت) متفاوت است و ذکر پشت سر هم آنها می‌تواند موهمِ همسانی‌شان باشد. ( بطورکلی این تغییرات در مراسم دینی و در ربط با خواست دولت خود ارزش دارد تا موضوع بررسی رساله های تحقیقاتی قرار گیرد).

▪️نمی‌توان هیچکدام از مراسم مردمی- حکومتی فوق را بخاطر بعد مردمی آن با دیده تخفیف نگاه کرد. هرچند شایسته است با دید انتقادی به مراسم فوق نگاه کرد و آسیب‌شناسی کرد. من به پنج آسیب زیر اشاره می‌کنم:

یکی استفاده از امکانات حکومتی (نه امکانات جامعه مدنی) در آن است و هویت‌یابی شیعی را در برابر هویت‌یابی اهل سنت در کشورهای اسلامی تقویت می‌کند، و می‌تواند به اختلافات مذهبی و قطبی شدن مردم کشورهای اسلامی کمک کند.

دوم اینکه از تاکید بر «نقاط مشترک اسلامی» بین مردم شیعه و اهل سنت در ایران غفلت می‌شود.

سوم اینکه آلیاژ «فرهنگ ملی» ما ایرانیان سه لایه است: فرهنگ اسلامی، فرهنگ ایرانی و فرهنگ مدرنیته. در ایران جمهوری اسلامی از فرهنگ ملی ایران بطور متوازن حمایت نمی‌کند، امکانات عمومی ایران را برای هویت‌یابی شیعی بکار می‌برد و از طرفی امکانات حکومت را بکار می‌گیرد تا روز بزرگداشت کوروش پا نگیرد، و یا دوست دارد امکانات علوم انسانی و صدا و سیما را بر ضد مدرنیته و توسعه سازمان دهد، این عدم تعادل در تاکید بر لایه‌های سه گانه فرهنگ ملی ایران به همبستگی ملی ایران آسیب می‌زند و به شقاق و رشد آشفتگی‌های در جامعه ایران کمک می‌کند.

چهارم اینکه حتی از این سه فرهنگ -اسلام، ایران، مدرنیته- آن چه که مورد عنایت بیشتر است در درجه اول «بر مشترکات اسلام» نیست بلکه تفسیر مداحانه شیعه در آن قوی است. این در حالی است که در جریان انقلاب اسلامی و تشویق مردم برای حضور در اعتراضات، اسلام مداحان کمترین نقش را داشت- و اسلام انقلاب اسلامی اسلام احیاگران و نواندیشان دینی همچون شریعتی، بازرگان، طالقانی، مطهری و شاگردان امام خمینی بود.

پنجم سطحی‌نگری نسبت به بحث «فرهنگ» در قرائت سطحی مداحان است. در بُن ذهن روحانیون حکومتی و مداحان معادله زیر به غلط جا گرفت است:
فرهنگ=اسلام ← اسلام =تشیع ← تشیع=یک سری آئین‌های و مناسک مذهبی.
نتیجه: کار فرهنگی=کارهای تبلیغی معطوف به مناسک است.
بنابراین وقتی از «مشکلات فرهنگی» جامعه سخنی می‌رود آقایان فکر می‌کنند که برای حل آنها ایراد سخنرانی و تقویت و گسترش اجتماعات مذهبی کافی است.

▪️نرمال آن است که جمهوری اسلامی در دفاع از ایران حامی «ایران برای همه ایرانیان» باشد؛ یا حامی «دولت- ملت شهروندی» باشد ( نه «دولت- ملت مبتنی بر مداحان شیعه» یا «دولت – ملت تباری» جواد طباطبایی) یا حامی هر سه لایه فرهنگ ملی ایران باشد. ولی «دولت موازی» این انتظارات معقول را توطئه فرهنگی آمریکا و اسرائیل می‌داند.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *