نشست اعضای هیاتعلمی دانشگاهها با وزیر کشور
هدف از برگزاری نشست اساتید با وزیر کشور چه بود؟
همانطور که اشاره کردید؛ این نشست، نشست وزیر کشور با نمایندگان تشکلهای سیاسی نبود. نشستی بود با تعدادی از اعضای هیات علمی دانشگاهها. از دانشگاه علامه دکتر دلاوری و از دانشگاه خوارزمی دکتر اصغر قاسمی و از دانشگاه آزاد دکتر عبدالکریمی، از دانشگاه شریف دکتر مدنیزاده و از دانشگاه تهران دکتر علیمطهری و حمیدرضا جلائیپور و دیگر دانشگاهها دعوت شده بودند.
هدفی که وزیر کشور در جلسه درباره این نشست اعلام کرد شناخت بهتری از رخداد اعتراضی اخیر و شنیدن پیشنهادها بود.
در دیدار اساتید با وزیر کشور چه موضوعاتی مطرح شد؟
عمدتا بر مطالبات مردم، ویژگیهای کنونی جامعه و سیاستهای نامتناسب داخلی و خارجی حکومت با این وضع صحبت کردند.
جنابعالی چه موضوعاتی را مطرح کردید؟
موضع صحبت من پاسخ به سه سوال بود: ویژگیهای خیزش اعتراضی ۱۴۰۱ نسبت به جنبشهای اعتراضی قبلی چه هست؟ این پدیده اعتراضی را چگونه میتوان معنا کرد؟ و چه عللی باعث این پدیده شده؟ (من به تفضیل در نوشته «تفسیر و تبیین خیزش اعتراضی ۱۴۰۱» آوردهام. قابل دسترس در پایگاه اطلاعرسانی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها).
طولانی بودن بیش از شصت روز، گسترده بودن در صدها شهر و از «همه طبقات» ناراضی بودن ویژگی اختصاصی این اعتراضات است. جوانان، زنان و دانشجویان در بیش از صد دانشکده در این اعتراض فعال بودند. همچنین حمایت ایرانیان خارج از کشور و خصایص دیگر.
در معنا بخشیدن به این اعتراضات حرف من این بود که این اعتراضات قابل فروکاهش به اغتشاش و دشمنی عوامل خارجی نیست . (اگرچه خارجیان دشمنی خود را انجام میدهند و خشونتناپرهیزی هم ممکن رخ دهد). به نظر من، علت برانگیختگی وسیع این اعتراضات این هست که با مرگ جانکاه مهسا بطور همزمان هشت جنبش در ایران فعال شده است (جنبش جوانان، زنان، دانشجویان، صنفی، قومی، محیط زیستی، ایرانیان خارج از کشور و…). این پدیده اعتراضی «برآیند این جنبشها» است. و سرکوب این جنبشها اعتراضات را داغتر میکند.
توضیح دادم شرایط کنونی جامعه ایران همچنان در وضعیت مطالباتی و جنبشی است و بنا به سه دلیل هنوز ایران وارد «وضعیت انقلابی» نشده است. ولی اگر مطالبات پاسخ داده نشود این وضعیت تغییر میکند.
درباره عوامل بوجود آورنده این وضع به همزمانی چهار عامل اشاره کردم. اگر این چهار عامل همزمان فعال نبودند، شاید کیفیت اعتراضات تغییر میکرد.
عامل اول این است که «حکومت هدایتی» ایران چهار دهه هست که از بالا دارد مهندسی فرهنگی میکند تا جامعه و مردم را بر طراز ایدئولوژی مورد نظرش قالب ریزی کند. اما این حکومت قائل به بررسی عواقب ناخواسته این مهندسی فرهنگی در جامعه نیست. لذا از یک طرف به اهداف فرهنگیاش نمیرسد مثل با حجاب کردن زنان ولی از طرف دیگر این مهندسی و شیوه تحمیل سیستماتیک در جامعه، ناراضی تولید میکند. به یک معنا میتوان گفت این جنبش اعتراض واکنشی است به همین تحمیلها است و دنبال بازپسگرفتن زندگی هستند. راه درمان این عامل تقویت «حکومت رضایتی» بجای «هدایتی» است.
عامل دوم انحصاریتر شدن حکومت است. هرچه حکومت با مکانیزم نظارت استصوابی محدودتر شده جامعه اعتراضیتر شده. هرچه در انتخاب مردم محدودیت ایجاد شده و هرچه در صندوقهای رای اخلال ایجاد شد، خیابانهای ایران اعتراضیتر شدند. اگر انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ با محدودیت برگزار نمیشه، ایران با این حجم اعتراضات روبرو نمیشد و حکومت بیسپر نمیشد-به شعارها توجه کنید.
عامل سوم گسترش فقر، بیکاری و تورم (یا دست در جیبمردم کردن) است. بخاطر تداوم تحریمها و اینکه ایران نمیتواند در بازار جهانی نقش مولد داشته باشد، رشد اقتصادی ایران نزدیک به صفر بوده است. این عامل اقتصادی شهروند جوان، عاصی، بیقرار، بیامید و معترض تولید کرده است.
عامل چهارم سیاست خارجی پرهزینه است. سیاست خارجی نامتوازن فعلی دشمنان ایران را فعالتر کرده است. بنسلمان دلارهای نفتی را خرج رسانههای ماهوارهای ایرانستیز میکند. کشورهای اروپایی را عصبانی میکند و در دشمنی با ایران به راست افراطی آمریکا نزدیک میکند.
رویکرد وزیر کشور نسبت به مسایل مطرح شده چه بود؟
وزیر کشور حضور فعالی در نشست داشت. سه ساعات و نیم وقت گذاشت و گفت این جلسات با سایر میهمانان ادامه پیدا میکند. ما امیدواریم در عمل این بحثها مورد توجه قرار گیرد و از شدت چالش کنونی کشور که مالا به ایران آسیب میزند، کاسته شود. متاسفانه تداوم روند فعلی هم دولت و هم جامعه (یعنی ایران) را ضعیف میکند. باید به داد مردم معترض بیپناه رسید راهحل رجز خوانی برای آنها نیست.
آیا امیدی هست که مسئولان از دیدگاه دانشگاهیان برای حل مسایل کشور استفاده کنند؟
بشر به امید زنده است. من امید دارم مسولان کشور وضعیت اعتراضی و جنبشی جامعه را که حداقل یک سابقه بیست ساله دارد را درک کنند. آن را به قدرت تصویرسازی و روایتسازی دشمن فرونکاهند. مجاری مشارکت و پاسخگویی حکومت را باز کنند. بدانند بحران کنونی بدون مشارکت نیروهای جامعه مدنی قابل درمان نیست. الان شرایط کشور دوقطبی است. حکومت میگوید «جمعش» میکنیم و جوان عاصی هم هفتاد روز هست که «اعتراض» میکند.
اگر عوامل چهار گانه مذکور درمان نشود اعتراضات در خیابان ممکن است کاهش پیدا کند ولی دوباره با مرگ مهسای دیگری و یا جرقه دیگری اعتراضات اوج میگیرد. اگر حکومت با کمک جامعه مدنی نتواند «یک چشمانداز امیدبخش و اعتمادزایی» نسبت به آینده به مردم بدهد، متاسفانه اعتراضات بعدی حادتر میشود.