موقعیت کنونی اصلاح‌طلبان و افق یک سال آینده

۱) تصورتان از موقعیت کنونی اصلاح‌طلبان چیست و شرایط آنها را چگونه ارزیابی می کنید؟

به یک نکته ابتدا توجه کنید. از انتخابات ٩٨ تا کنون (یعنی بعد از انتخابات ١۴٠٢) حکومت در ایران از سازوکارهای جمهوری فاصله گرفته و به سمت «یکدست‌سازی» ارکان حکومت حرکت کرده. ظاهرا از این کار هم خرسندند.بعنوان نمونه انتخابات مرحله دوم مجلس دوازدهم را با مشارکت حدود ده در صدی مردم برگزار کردند، و منتخب اول مردم تهران سه در صد آرا مردم شهر را کسب کرد و به مجلس رفت، ولی وزیر کشور از این انتخابات بعنوان حماسه یاد می‌کند! احتمالا چون ایشان در جهت «یک‌دست‌سازی» حرکت کرده و تندروها در مجلس حضور پیدا کردند، برایشان حماسه است!در صورتیکه معمولا در گذشته شصت در صد مردم ایران در انتخابات شرکت می‌کردند، لذا این انتخابات حماسه نبود این نوعی عزا برای حکومتی است که از دل یک انقلاب مردمی و ضدشاهی بیرون آمده است.

با این همه موقعیت اصلاح‌طلبان خوب نیست. چون فضای پررونق اصلاح‌طلبی زمانی است که حکومت انتخابات غیرمهندسی شده و منصفانه و سالم برگزار کند، که نکرد. در شرایط فعلی نیروهای اصلاح‌طلب در دو بخش پخش شدند. یک بخش برای گشایش سیاسی و به رغم مهندسی استصوابی باز در حوزه‌های انتخاباتی که افراد معتدلی در صحنه بودند در انتخابات مشارکت کردند، مثل حزب کارگزاران، اعتماد ملی، ندای ایرانیان و غیره. و بخشی از تشکل‌های اصلاح‌طلب بخاطر انسداد مذکور فعال نبودند و در انتخابات لیست ندادند. 

۲) مهم تربن دلیلی که اصلاح‌طلبان در موقعیت کنونی قرار گرفتند چیست؟

من به چهار عامل اشاره می‌کنم. اول این که همانطور که اشاره شد جمهوری اسلامی از مکانیزم‌های جمهوری فاصله گرفته و دنبال حاکمیت «یک‌دست» هست. عامل دوم این که تا سال ٩۶ قاطبه مردم مرتب در انتخابات شرکت می‌کردند، اما تندروها در کشور از طریق دولت پنهان و بعد دولت موازی اجازه نمی‌دادند نمایندگان مردم، قدمی به نفع مردم بردارند و کثیری از مردم از اصلاحات ناامید شدند. عامل سوم این که ده سال است که تحریم‌های اقتصادی معیشت مردم را تلخ کرده و سی در صد مردم به زیر خط فقر رفته‌اند و برای مردم ناراضی دل‌و‌دماغی برای مشارکت انتخاباتی نمانده است. در چنین شرایطی اصلاح‌طلبی هم از رونق می‌‌افتد. عامل چهارم اینکه تنوع راهبرد در میان جبهه اصلاح‌طلبان رخ داده است و نیروها به دو بخش تقسیم شده‌اند. اشاره شد بخشی از نیروهای اصلاح‌طلب برای عبور از وضع انسدادی فعلی باز معتقد به حضور انتقادی و فعال در انتخابات هستند. و بخش بیشتری از نیروها به اعتراض در انتخابات اخیر فعال نبودند. (من خودم در جریان انتخابات اخیر طرفدار مداخله فعال بودم). به هر تقدیر این چهار عامل رکود جریان اصلاح‌طلبان را کمی توضیح می‌دهند. 

۳) این که گفته میشود در اصلاحات هم چند دسته گی به وجود آمده را قبول دارید؟ این موضوع را چطور ارزیابی می‌فرمایید؟ 

توضیح دادم. همیشه در میان اصلاح‌طلبان تکثر در ارزیابی از شرایط و تکثر در راه‌های برون رفت بوده و هست. در بالا اشاره شد بخاطر عوامل چهار گانه‌ در جریان انتخابات ١۴٠٢ در میان اصلاح‌طلبان دو رویکرد برای برون رفت اتفاق افتاد. 

۴) پیشنهاد شما برای بهبود پایگاه اجتماعی و موقعیت سیاسی اصلاح طلبان چیست؟

اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور خوب نیست ولی راه‌های برون رفت از این وضع نامطلوب نیز «محدود» است. متاسقانه ایران نزدیک دو دهه است در فرایند توسعه دارد درجا می‌زند. برای عبور از این وضعیت می توان چهار راه را تصور کرد و من از راه چهارم (راه اصلاحی)همچنان دفاع می‌کنم. 

راه اول این که همین راه «یک‌دست‌سازی» که تندروهای اصول‌گرا در حکومت دنبال می‌کنند، دنبال شود. ولی متاسفانه سه سال است از این «یکدست‌سازی» می‌گذرد ولی تغییر محسوسی در وضع معیشت مردم رخ نداده است. همچنان سیاست خارجی کشور در خدمت افزایش فعالیت اقتصادی ایرانیان نیست. تولید کننده بیچاره کالایش را حتی اگر صادر کند دلارش را نمی‌تواند برگرداند. شکاف دولت و ملت همچنان در حال افزایش هست-همین انتخابات اخیر به روشنی این شکاف را نشان داد. لذا یک‌دست سازی حکومت راه درمان مشکلات کشور نیست.

راه دوم راه «تغییر ساختاری» است، که ناامیدان از امکان اصلاح در ساختار فعلی، آن را دنبال می‌کنند. اما برای تحقق تغییرات ساختاری (مثل تغییر قانون اساسی) یا حکومت باید مبتکر آن شود که چنین خبری نیست. یا ناامیدان از اصلاح باید بتوانند مردم ناراضی را بسیج کنند تا با فشار بسیج مردم، حکومت تن به تغییرات ساختاری بدهد. برای این وضعیت هم حکومت اجازه به بسیج مردم نمی‌دهد (و ضمنا منتقدان هم در جریان بسیج اعتراضی، نگران خشونتی شدن اوضاع کشور هم هستند). لذا راه دوم امکان طی شدن ندارد، مگر این که اعتراضات خودجوش و نامنتظره رخ دهد، آن موقع هم معلوم نیست تغییر ساختاری رخ دهد، شاید کشور ناامن‌تر بشود، یا حکومت اقتدارگراتر بشود. 

راه سوم راه امید بستن به سرنگونی رژیم از هر طریق ممکن (حتی جنگ خارجی) است. قبلا سرنگونی طلبان به ترامپ و پهلوی‌چی‌ها امید بسته بودند و در ماه‌های اخیر به تهدیدات اسرائیل امید بسته‌اند. برای همین سرنگونی‌طلبان اولا از عملیات موفق «وعده صادق» ج.ا علیه تجاوز اسرائیل (به کنسولگری ایران در دمشق) مطلقا خوشحال نشدند. ثانیا این سرنگونی‌طلبان جنایت نسل‌کشی اسرائیل را در غزه (در هفت ماه گذشته) محکوم نمی‌کنند و پسر شاه با نتانیاهوی نسل‌کش ملاقات می‌کند! بنابراین این راه سوم هم راه نیست، بلکه باز کردن درهای جهنم بر روی ایران است. 

راه چهارم همچنان همان راه «اصلاحات» است. بله، نیروی اصلاح‌طلبان در میان مردم نفوذ گذشته را ندارند و حکومت مخالف اصلاح‌طلبان است ولی همچنان راه نجات کشور پذیرش «اصلاحات» است. زیرا برای مردم ایران و مشکلاتشان از سه راه فوق آبی گرم نمی‌شود.

لذا همچنان شایسته است امیدوار به نقد سیاست‌های غلط حکومت یکدست پرداخت و همچنان باید به کاهش «ظرفیت دولت» در ارائه خدمات پایه به مردم حساس بود، همچنان باید در جهت سامان‌یابی جامعه مدنی تلاش کرد و همچنان باید برای انتخابات ١۴٠۴ برنامه‌های کارشناسی و عملی داشت و فعال بود و چند ماه قبل از انتخابات به مردم نگفت که انتخابات ١۴٠۴ انتخابات ما نیست. 

۵) اگر موضوع قابل توضیحی در این‌باره وجود دارد، بفرمایید. 

من فکر می‌کنم در انتخابات ١۴٠۴ نیروهای بیشتری در انتخابات فعال می‌شوند چون همانطور که اشاره شد راهی جز اصلاحات نیست و کارنامه دولت‌یکدست هم پیش چشم مردم است. ضمنا احتمال دارد بخش‌هایی از حکومت برای کاهش شکاف دولت و ملت انتخابات را همچون ١۴٠٠ مهندسی نکنند و اجازه بدهند که انتخابات از مشارکت و رقابت بیشتری برخوردار شود، و کمی از وضع غیر قابل دفاع فعلی فاصله بگیریم.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *