روزنه‌هایی که گشوده شد

بیانیهٔ ۱۱۰ امضایی روزنه‌گشایی خطاب به نیروهای مدنی و سیاسیِ توسعه‌گرا و مردم‌سالار و دغدغه‌مندِ ایران با واکنش‌های انتقادی و حامیانهٔ وسیعی مواجه شد و به گفتگو در محافل و رسانه‌ها دامن زد. تنها سه‌هفته از انتشار آن می‌گذرد، راهبرد پیشنهادی بیانیه در مراحل اولیهٔ تقویت و ترویج است و برای ارزیابی راهبردها بازه‌های بلندمدت‌تری نیاز است. من هم تنها یکی از ۱۱۰ امضاکنندهٔ بیانیه‌ام و در اینجا صرفا به عنوان یک ناظر اجتماعی و سیاسی به لااقل پنج روزنه‌ای که در همین هفته‌ها و همراستا با راهبرد پیشنهادی بیانیه گشوده شده اند می‌پردازم:

۱- روزنهٔ نظری و تعین گفتمانی

مهم‌ترین هدف صدور بیانیه، گشودن روزنه‌ای نظری و استفاده از فضای گفتگوهای انتخاباتی برای ترویج و تقویت راهبردی بود که مبانی و آبشخورهای نظری و تجربی مستحکم و جدیدی دارد و می‌تواند یک نظریهٔ روزآمدِ تغییر اصلاح‌گرانه را شکل دهد. خوشبختانه این هدف فراتر از انتظار اولیه حاصل شده است. به لطف گفتگوهایی که در عرصهٔ عمومی در گرفت، حامیان راهبرد بیانیه به نوعی تعین گفتمانی نزدیک شده‌اند. امروز دیگر انواع رأی اعتراضی و روزنه‌گشا، اهمیت اقلیت‌های خوب و موثر، لزوم انتخاب اهداف متناسب با شرایط نهادی و ساختاری جامعه و حاکمیت ایران، ساختار سیاسی دوبُنی/هیبریدی، نظم دسترسی محدود، شرایط آستانه‌ای نظم دسترسی باز، شرایط حرکت در دالان باریک آزادی، لزوم تقویت حد وسط سیاسی و جریان میانه و توافق‌ساز، لزوم تدریجی‌گرایی و ائتلاف‌سازی‌های مساله‌محور میان اقلیت‌ها، لزوم مسیراندیشی در جهت اهداف، لزوم همکاریِ توسعه‌آفرینِ جامعه و حاکمیت، تفاوت‌های کارکرد انتخابات در نظام‌های هیبریدی و دموکراتیک، لزوم توجه بیشتر به شرایط منطقه و جهان و ملاحظات کلان مربوط به امنیت ملی در انتخاب‌های سیاسی، لزوم گشایش در ائتلاف مسلط برای ممکن شدن فعالیت‌های جامعه‌محور متشکل، رهزن بودنِ دوگانهٔ جامعه‌محوری و انتخابات‌محوری، و این‌که آزادی انتخابات و توسعه و مردمسالاری باید هدف ممارست‌های مصلحانه و انتخاباتی باشد و نه پیش‌شرط آن، بسیار بیش از گذشته در گفتگوهای نیروهای سیاسی به گوش می‌رسد. 

می‌توان امید داشت راهبرد متناسب با مبانی تجربی و نظری بیانیه در میان نیروهای مصلح و توسعه‌گرا در سال‌های پیش رو حامیان افزون‌تری بیابد و توسط نهادهای بیشتری پی گرفته شود. نتایج انتخابات هم مویدی تجربی بر یکایک محورهای بیانیه شد. امروز روشن‌تر شده‌است که همهٔ جریان‌های متکثرِ حامی مشارکتِ انتخاباتی و همهٔ جریان‌های متکثر حامی تحریم و عدم مشارکت انتخاباتی در اقلیت‌اند، بحران نمایندگی‌شان حاد است و اگر اسیر توهم خوداکثریت‌پنداری نشوند تنها با ساختن ائتلاف‌ها و توافق‌های حل مساله‌ای و تقویت میانه است که می‌توان از واپس‌روی و خشونت و بحران‌های بزرگ‌تر ملی پیشگیری کرد،‌ گام‌به‌گام اصلاح‌گری کرد، از ضعف قدرت متشکل جامعه و ضعف قدرت زیرساختی حاکمیت کاست و برای توسعهٔ پایدار و دموکراسیِ ماندگار زمینه ساخت.

۲- تقویت میانه در مجلس دوازدهم

امضاکنندگان متکثرِ بیانیهٔ تحلیلی روزنه‌گشایی یک ستاد و حزب نبودند و لیستی هم پیشنهاد نکردند. پیشنهادشان هم برای تلاش جهت روزنه‌گشایی در انتخابات ۱۴۰۲ توسط اغلب نهادها و رهبران سیاسی میانه و اصلاح‌گرا اجابت نشد. اقلیتی از احزاب و نیروهای اصلاح‌گرا و میانه‌رو اما برای روزنه‌گشایی در شرایط سرد و سخت انتخابات ۱۴۰۲ فعال شدند و عجیب این‌که به هدفی فراتر از انتظار اولیه رسیدند. مفروض اغلب امضاکنندگان این بود که میزان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۲ نزدیک به ۱۳۹۸ می‌شود و حتی با همین میزان کم مشارکت و رقابت می‌توان در سطح کشور بین ۱۵ تا ۳۰ نمایندهٔ توسعه‌گرا و اصلاح‌گرا به مجلس فرستاد و اقلیتی میانه تشکیل داد. پیش‌بینی مشارکت دقیق بود و بر خلاف فرض بسیاری از حامیان تحریم و عدم مشارکت نه زیر ۳۰ درصد که ۴۱ درصد شد. نامزدهایی که از طریق یکی از لیست‌های میانه (علیه تندروی) در سراسر کشور وارد مجلس خواهند شد بیش از ۴۰ نفر خواهند بود و لااقل ۲۵ نفر آن‌ها برای تشکیل یک فراکسیون میانهٔ موثر می‌توانند سازماندهی و تغذیه شوند. 

بر خلاف آن‌چه در بعضی تحلیل‌های سوگیرانه گفته می‌شود نتایج انتخابات نشان می‌دهد که حتی اگر لیست صدای ملت در تهران توسط علی مطهری ارائه نشده بود با همین سطح بسیار پایین مشارکت در تهران هم همهٔ نامزدهای نزدیک به پایداری که در انتخابات پیروز شده‌اند به مجلس راه می‌یافتند. اما خارج از تهران، تعدادی از نامزدهای مورد حمایت لیست‌های میانه در شرایطی پیروز شدند که رقیب اصلی‌شان نزدیک به پایداری بود و در واقع همین نامزدهای میانه از شمار نامزدهای تندرو پایداری در مجلس کاستند (از جمله در حوزه‌های انتخابیهٔ انار و رفسنجان، سبزوار، کازرون و کوهچنار، ایلام و مهران، و بابل). در ده‌ها حوزه هم نامزد میانه/توسعه‌گرا/اصلاح‌گرایی که رای آورده است مانع ورود یک رقیب اصولگرا به مجلس شده است. 

نمونهٔ فرید موسوی در مراغه به ویژه درس‌آموز است. او که یک نامزد شناسنامه‌دار و توانای اصلاح‌جو است و برای اولین بار از مراغه نامزد می‌شد در همین شرایط عسرت سیاست و با یک پویش انتخاباتی فعال و قوی رقبای توانمندش را شکست داد، ۳۲ هزار رای بسیج کرد و حتی بخشی از تحریمی‌ها را به مشارکت در انتخابات سوق داد. اگر نامزدهای باکیفیت بیشتری ثبت نام می‌کردند، اگر نامزدهای تایید صلاحیت‌شده توسط احزاب پایش بهتری می‌شدند و اگر نیروهای بیشتری فعالانه و روزنه‌گشایانه فعالیت انتخاباتی می‌کردند آن‌چه فرید موسوی در مراغه انجام داد در بسیاری از حوزه‌های دیگر قابل تحقق بود. با این حال،‌ علی‌رغم همهٔ موانع و ردصلاحیت‌های ناعادلانه و گسترده، در همین فضای سرد ده‌ها نامزد توسعه‌گرا و میانه وارد مجلس شدند.

بر خلاف نتایج انتخابات در تهران که نشانگر توفیق نامزدهای تندرو نزدیک به پایداری با استفاده از مشارکت بسیار پایین است، در سطح کشور نامزدهای تندرو توفیق کمتری داشته‌اند و نامزدهای اصولگرای میانه و نامزدهای لیست‌های میانه‌روها (علیه تندروی) یک بلوک موثر در مجلس آتی خواهند بود. نتایج انتخابات نشان می‌دهد که در خارج از تهران پایداری تنها ۱۹ نامزد اختصاصی و شریان ۲۳ نامزد اختصاصی به مجلس فرستاده‌اند. اگر این اعداد را با نتایج تهران که می‌توان پیش‌بینی کرد ۲۵ نامزد پایداری و شریان پیروزش شوند جمع کنیم بلوک راست تندرو (پایداری و شریان) در مجلس دوازدهم حداقل ۶۷ نفره خواهد بود. حدود ۵۰ نامزد مشترک شریان با ائتلاف شانا (قالیباف) هم وارد مجلس می‌شوند. ۱۵۹ نامزد باقیمانده ترکیبی از نامزدهای اختصاصیِ ائتلاف شانا (قالیبافی‌ها و اصولگرایان توسعه‌گراتر)، نامزدهای احزاب اصلاح‌طلب و لیست‌های میانه‌روها (علیه تندروی) و مستقل‌ها هستند که گرچه جریان دولت و شریان بخشی از آن را جذب خواهد کرد، یک بلوک بزرگ‌اند (بسیار بزرگ‌تر از مجلس ۹۸) که می‌توانند جهت‌گیری میانه در برآیند مجلس آینده را تقویت و تندروها را تا حدی مهار کنند. به تعبیر دیگر دو بلوک بزرگ شریان (نزدیک به دولت) و بلوک میانه‌تر در مجلس بعدی رقابت اصلی را خواهند داشت و همین چند ده نامزد توسعه‌گرا و اصلاح‌گرا و میانه‌رو می‌توانند با بازیگری مناسب در کاهش مصوبات مخرب و افزایش مصوبات خوب مجلس نقش مهمی ایفا کنند.

۳- افزایش توجه به رای اعتراضی و روزنه‌گشا

قبل از انتشار بیانیهٔ روزنه‌گشایی اغلب گفتگوها حول دو گانهٔ عدم‌شرکت/تحریم و مشارکت ایجابی شکل می‌گرفت. اما در بند دوم بیانیه آمده بود که: «حق رای ظرفیت‌های زیادی برای کنش خلاق و موثر دارد. «رای روزنه گشا» با اهداف و انتظارات حداقلی، «رای اعتراضی مثبت» (شامل «رای به لیست جایگزین»، «رای به لیست ناقص» و «تک رای») و «رای اعتراضی منفی» (شامل «رای منفی تاکتیکی» و «رای باطله» از جمله «رای سفید») نیز در انتخاباتی که کاملا آزاد نیست و بخش بزرگی از شهروندان، فاقد نامزدهای باکیفیت اند، می‌تواند در جعبه ابزار سیاسی ما مصدا‌ق‌‌های حضور با پرنسیب اصلاحگرانه باشد.» نتیجهٔ انتخابات ۱۴۰۲ نشان داد که هم رأی روزنه‌گشا (که به ورود ده‌ها نامزد توسعه‌گرا به مجلس انجامید)، هم رای اعتراضی منفی (میلیون‌ها رای سفید و باطله) می‌تواند در عمل هم مورد استفادهٔ میلیون‌ها شهروند قرار گیرد و ضمن اظهار رسای اعتراض‌شان یا بهبود ترکیب مجلس، مانع کاهش مشارکت انتخاباتی در حدی شود که نهاد انتخابات را بلاموضوع کند و مخاطرات امنیت ملی را افزایش دهد. در انتخابات‌های آینده شاید طیف گسترده‌تری از نیروهای سیاسی و شهروندان به استفادهٔ مسئولانه و فرصت‌ساز از ظرفیت‌های متعدد حق رأی (از جمله برای روزنه‌گشایی و اعتراض) متمایل شوند. 

۴- پذیرش تکثر راهبردی

بخشی از نیروهای دموکراسی‌خواه و اصلاح‌طلب، در این دوره سودای تک‌صدایی در این جریان وسیع را داشتند و تفاوت‌های تحلیلی و راهبردی مهمی که از جمله به تصمیم‌های انتخاباتی متفاوت و مسیرهای متفاوت می‌انجامید را انکار می‌کردند. تصمیم اکثریت جبهه اجرا شد و هیچ نیرویی به نام جبهه و هیچ ائتلافی به نام اصلاح‌طلبی در انتخابات لیست نداد. اما امروز در پی تعین گفتمانیِ بیشتری که با بیانیهٔ روزنه‌گشایی تقویت شد و روشن‌تر شدن این‌که هر دو راهبرد در سطح رهبران و احزاب و رسانه‌ها و نیروهای فکری مصلح حامیان قابل اعتنایی دارد، جریان اصلاح‌جو به پذیرش این تکثر راهبردی نزدیک‌تر شده است و حامیان هر یک از این دو گرایش می‌توانند در قالب فراکسیون‌های درون‌جبهه‌ای یا ائتلاف‌ها و تشکل‌های دیگر متعین‌تر بشوند و به جای انکار و تخفیف یکدیگر به گفتگو و به‌رسمیت‌شناختن دیگری و هم‌افزایی نزدیک شوند. جهت حرکت نیرویی که می‌خواهد قطبش سیاسی را تقویت کند با جهت نیرویی که در پی تقویت حد وسط و میانهٔ سیاسی است متفاوت است. مسیر نیرویی که انتخابات آزاد و مواد ۱۵ گانهٔ بیانیهٔ سیدمحمد خاتمی را هدف اصلاحات تدریجی می‌داند با مسیر نیرویی که آن‌ را پیش‌شرط اصلاحات می‌داند تفاوت‌هایی دارد. در بسیاری از زمینه‌ها ولی امکان همکاری و هم‌افزایی در جهت اهداف مشترک فراهم است. بدون پذیرش تکثر راهبردی در این جریان، نیروها همدیگر را می‌فرسایند و خنثی می‌کنند. امروز بیش از یک ماه پیش به پذیرش این تکثر نزدیک‌ شده‌ایم. ارزیابی من این است که در ماه‌های آینده و در انتخابات ۱۴۰۴ هم طیف گسترده‌تری از نیروهای اصلاح‌طلب، بر خلاف سال ۱۴۰۲، انتخابات و ضرورت بازیگری اصلاح‌گرانه برای افزایش رقابت و مشارکت و تاثیر نهادهای انتخاباتی را جدی می‌گیرند و کناره‌گیری از میدان انتخابات کمتر از امروز در میان اصلاح‌طلبان حامی خواهد داشت. در سمت دیگر هم کسانی که حامی کناره‌گیری انتخاباتی یا ناامید از اصلاح تدریجی و نزدیک‌تر به گرایش‌های فرااصلاح‌طلبانه و دفعی‌گراتر ‌اند هم متعین‌تر می‌شوند. 

۵- روزنه‌گشایی رسانه‌ای و گفتگویی

بخشی از نیروهای میانهٔ اصولگرا در رسانه‌هایشان و صداوسیما و حامیان سایر نیروهای سیاسی در محافل و انجمن‌ها و پلتفرم‌های آنلاین از انعکاس صدا و راهبرد روزنه‌گشایی و گفتگو با حامیانش استقبال کردند. امروز تعدادی از حامیان راهبرد بیانیه و استدلال‌هایشان در عرصهٔ عمومی بیشتر شناخته شده‌اند. تقویت میانه و حد وسط سیاسی،‌ ساختن ائتلاف‌های حل‌مساله‌ای ملی، اصلاح‌گری تدریجی و قانونی، و باز کردن میدان‌ها به روی طیف گسترده‌تر و متکثرتری از ایرانیان، بدون این‌که صدای مصلحان امکان انعکاس در رسانه‌های رسمی داشته باشد، تهدید محسوب نشوند، امکان فعالیت متشکل داشته باشند و گفتگو با آن‌ها پذیرفته شود ممکن نیست، درست به همان معنا که بدون گفتگو و مذاکرهٔ رسمی توافق‌های بین‌المللی (از جمله برجام) ناممکن است. در هفته‌های گذشته صداوسیما و بسیاری از نیروها و رسانه‌های اصولگرا حاضر به انعکاس صدای حامیان راهبرد بیانیه شدند و روزنه‌ای رسانه‌ای و گفتگویی با مخاطب وسیع گشوده شد که می‌تواند به ترویج راهبرد بیانیه، گفتگوی ملی و نزدیک‌شدن به اقتضائات حصول نوعی توافق ملی جدید و گشایش‌آفرین میان حاکمیت و نیروهای اجتماعی کمک کند.

برای ارزیابی هر تحلیلی باید به قوت استدلال‌ها و مبانی تجربی و نظری آن توجه کرد و نه تعداد حامیانش. برای ارزیابی اثربخشی هر راهبردی هم سال‌ها زمان نیاز است. با این حال در همین گام اول، هم حامیان این راهبرد نیرویی قابل اعتنا شده‌اند و هم روزنه‌های پنج‌گانهٔ بالا می‌تواند زمینه‌ساز گام‌های بعدی در مسیر بسط خیر همگانی ایرانیان شود. افزایش حامیان این راهبرد توافق‌گرا و تدریجی‌گرا در میان نیروها و نهادهای جدید و موجود، تغذیهٔ بهتر اقلیت میانهٔ مجلس دوازدهم و تداوم گفتگوهای ثمربخش با سایر نیروها می‌تواند جوانه‌ای که با این بیانیه زده شد را طی سالیان به نهالی بدل کند که ثمراتش برای زندگی ایرانیان ملموس شود و همهٔ کشتی‌سوارانِ ایران، از جمله آن‌ها که اکنون منتقد بیانیه‌اند، ذی‌نفع‌اش شوند.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *