رضایت یا هدایت

دروغ گفتن و عدم بیان حقیقت به مردم از یک جایی به ادبیات مدیران و مقامات رده بالای کشور ما وارد شد و ماندگار شد.اینها از کجا نشأت می گیره؟

پاسخ‌های متعددی میشه به این سوال داد. یکیش به میزان مشروعیت حکومت در میان مردم باز می‌گردد. اگر یک حکومتی با «رضایت» اکثریت مردم روی کار بیایند برای اداره کشور کمتر به دروغ نیاز دارد.اما وقتی حکومتی اولا با حذف دیگران بیاد سرکار و بعد از چند دهه با توسعه کشور مخالف باشد، بطوریکه الان کشور با کمبود برق روبرو هست.این دولت نمی‌تونه بیاد به مردم بگه تعطیلی‌ها بخاطر قطعی برق هست می‌گه بخاطر «گرما» است!

سوال: دروغ گفتن و عدم بیان حقیقت به مردم از یک جایی به ادبیات مدیران و مقامات رده بالای کشور ما وارد شد و ماندگار شد.اینها از کجا نشأت می گیره؟

جلائی‌‌پور: پاسخ‌های متعددی میشه به این سوال داد. یکیش به میزان مشروعیت حکومت در میان مردم باز می‌گردد. اگر یک حکومتی با «رضایت» اکثریت مردم روی کار بیایند برای اداره کشور کمتر به دروغ نیاز دارد. اما وقتی حکومتی اولا با حذف دیگران بیاد سرکار و بعد از چند دهه با توسعه کشور مخالف باشد، بطوریکه الان کشور با کمبود برق روبرو هست. این دولت نمی‌تونه بیاد به مردم بگه تعطیلی‌ها بخاطر قطعی برق هست می‌گه بخاطر «گرما» است!

چقدر به اعتماد مردم خدشه وارد می کنه؟ چه تاثیری بر جامعه و ارتباط مردم و حاکمیت در طولانی مدت و کوتاه مدت داشته و خواهد داشت؟

مهمترین تاثیر این دروغ‌های حکومتی اینه که شکاف بین حکومت و مردم رو عمیق‌تر می‌کنه بجای ثبات به بی‌ثباتی کشور دامن می‌زنه. خود دروغ گفتن در بین مردم هم رواج پیدا می‌کنه. مردم می‌گن وقتی «حکومت دینی» راست راست دروغ می‌گه ما چرا نگیم. 

اصلا چرا این سطح از غیرواقعی عنوان کردن مسائل کشور در بین مسئولان باب شد؟ در دوره آقای احمدی نژاد دروغ های او به حدی زیاد شد که یک مناظره انتخاباتی با او بر سر همین دروغ پراکنی ها بود..بعد از اون در دولت روحانی و رئیسی هم بیان غیر واقعی مسائل بارها و بارها تکرار شد؟

من پاسخ دادم. متاسفانه حکومت در کشورما «هدایتی» است نه مبتنی بر «رضایت» مردم. حکومتی که انتخابات رو مهندسی نمی‌کنه، این یعنی دنبال جلب رضایت مردم است. اما در ایران هسته اصلی قدرت دموکراسی و جلب رضایت مردم را یک کالای غربی فاسد می‌داند. لذا از حکومتی دفاع می‌کنه که می‌خواهد مردم را «هدایت» کند. لذا برای هدایت مردم مهندسی انتخابات را نیاز داره. از طرفی با حذف امکان انتخاب و رضایت مردم در عمل حکومت اقتدار نداره. لذا مجبور می‌شه به دروغ متوسل بشه و نارضایتی هم اگر از کنترل خارج بشه مجبوره سرکوب کنه. الان متاسفانه از اعتراضات سال ۹۶ به بعد جانباختن صدها ایرانی هزینه این حکمرانی هدایتی بوده است. 

آیا قوانین موجود ما نمی توانند بازدارنده ایجاد چنین فضایی در بین مقامات باشند؟ و چه باید بشود که کشورداری با صداقت و شفافیت جایگزین این سبکی که الان شاهد آن هستیم بشود؟

این کار سختی است. انقلاب ۵۷ در ایران در برابر حکومت کودتایی شاه دنبال یک حکومت «رضایتی» و میزان «رای ملت است» بود. چند دهه تلاش شده که از «جمهوری» سازگار بااسلام در ایران فاصله گرفته شود و به حکومت و امارت هدایتی نزدیک شویم. راه نجات کشور بازگشت به جمهوری و جلب رضایت مردم است. و این راه در حرف راحت است ولی در عمل مشکل است. منافع گروهی زیادی اینجا شکل گرفته این‌ها به راحتی زیر بار حکومت رضایتی نمی‌روند. متاسفانه تثبیت آقای جنتی در سن ۹۷ سالگی در ریاست شورای نگهبان برای تداوم حکومت «هدایتی» است نه «رضایتی». 

و یک سوال دیگه اینکه چرا دولت ها تمایل ندارند با مردم صادق باشند و برای هر مسأله کوچکی در کشور بیشتر تمایل به امنیتی کردن فضا دارند؟

حکومتی که در میان مردم پایگاه داره یا همون «حکومت رضایتی» می‌تواند برای حل مشکلات کشور از مشارکت و همراهی مردم استفاده کند ولی وقتی حکومت هدایتی با کسری مشروعیت و ناکارامدی روبرو است مجبور هست برای حل مشکلات جامعه به «دروغ» و به «زور» متوسل بشه. حکومت‌های غیررضایتی دائم در آماده باش برای دفاع از خود هستند نه ابزاری برای توسعه پایدار کشور. راه نجات بازگشت به جلب رضایت مردم از طریق حاکمیت قانون است. فعلا آثاری از این بازگشت به چشم نمی‌آید و ایران همچنان روند فقیر شدن را طی می‌کند.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *