راه نجات کشور پذیرش اصلاحات از سوی حکومت است.
مصاحبه با روزنامه اعتماد درباره دوم خرداد 1402/3/2
۱)آقای جلایی پور، ریشه های شکل گیری جنبش دوم خرداد ۷۶ از نظر شما چه بودند.
چندین ریشه داره. در این وقت کوتاه به دو تا از اونها اشاره میکنم. (در کتاب جامعه شناسی سیاسی ایران در فصل چهار به تفصیل بحث کردهام). اول اینکه در سال ۷۶ جامعه ایران با همون توسعه نامتوازن روبرو بود. دولت هاشمی یا سازندگی اوضاع اقتصادی را نسبت به دوره جنگ تغییر داده بود ولی به همان اندازه نوسازی و توسعه سیاسی رخ نداده بود. طرفداران حقوق شهروندی و گشایش سیاسی و کرامت انسانی به صندوقهای رای هجوم آوردند. دوم این که در سال ۷۶ نیروهای خط امام اون موقع و نیروهای اصلاحطلب بعدی نهاد انتخابات را در ایران جدی گرفتند و بجای اینکه بگویند «دیگه تمونه» بصورت فعال در انتخابات شرکت کردند و خاتمی را بعنوان نامزد رئیس جمهور که برنامهاش تقویت توسعه سیاسی بود به ایرانیان معرفی کردند. اصلاحطلبان پاس را به شهروندان دادند و ایرانیان هم در روز دوم خرداد آبشار را زدند و حماسه دوم خرداد را آفریدند. خود اصلاحطلبان هم باور نمیکردند در روز دوم خرداد بیست میلیون رای میآورند.
۲)برخی معتقدند رای بالای مردم در دوم خرداد۷۶ بیشتر سلبی بود تا ایجابی. در واقع برای اینکه نامزد محافظه کاران در انتخابات رای نیاورد مردم به خاتمی رای دادند این تفسیر از نظر شما درست است.
روشنه در انتخابات رقابت هست. همه رایها ایجابی نیست معمولا بیشتر رایها سلبی است و به این خاطر رای میدهند که نامزد بدتری نیاید. و این در طبیعت اکثر انتخابات ها است.
۳)به نظر شما مهمترین دستاوردهاي دولت اصلاحات در حوزه های سیاسی، ارتباطی, اقتصادی ،فرهنگی، اجتماعی و…چه بودند؟
❇️من در همان کتاب جامعه شناسی سیاسی در فصل بیست و یکم تفصیلا کارنامه و قوتها و ضعفهای دوره هشت ساله اصلاحات را بحث کردهام. الان به تعدادی از آن ها اشاره میکنم: برابر شاخصهای اقتصادی و اجتماعی در آن هشت سال چالش زیاد بود (خوابگاه دانشجویان مورد حمله قرار گرفت، قتلهای زنجیرهای رخ داد) ولی کشور خوب اداره شد؛ تورم یک رقمی شد؛ تعامل با دنیا رونق گرفت؛ آزادی مخالف ارزش پیدا کرد؛ تشکلیابی سیاسی به رغم مخالفت دولت پنهان رونق پیدا کرد؛ مطبوعات غیر حکومتی رونق پیدا کرد؛ در دانشگاهها توسط خود دانشجویان دوهزاروپانصد نشریه چاپ میشد؛ دانشگاهها قلب تپنده «عرصه عمومی نقد و بررسی درباره مسائل عمومی» شد. و …
۴)یکی از رخدادهایی که پس از دوم خرداد شکل گرفت، تلاش گروه های تندرو و افراطی برای ایجاد موانع در برابر فعالیت های مدنی، حزبی و عمومی بود. در واقع طیف های تمامیت خواه پس از ۲خرداد۷۶ ساختارسازی برای مقابله با نهادهای مدنی، حزبی و…را آغاز کردند. آیا این دیدگاه درست بود.
همینطوره. ولی بیاد داشته باشید از زمان نوسازی در عهد ناصری و انقلاب مشروطه یک مقاومتی از سوی نیروهای تندروی مذهبی در برابر برنامههای نوگرایی و نوسازی انجام میشد. این مقاومتها و مخالفتها در دوره اصلاحات هم بود و با کمک دولت پنهان تقویت میشد. دانشجویان را ستارهدار کردند، روزنامهنگاران و فعالان اصلاحطلب را زندانی کردند ولی فرایند اصلاحات تداوم پیدا کرد.
۵)یکی از مهمترین دستاوردهاي دولت اصلاحات بهار مطبوعات بود، شما در بطن این تلاش ها قرار داشتید و رسانه های جامعه و توس با حضور شما شکل گرفت درباره این تلاش ها می فرمایید؟
یکی از دستاوردهای اختصاصی دوره اصلاحات رونق و تقویت روزنامهها و نشریات غیر حکومتی بود. و جامعه مدنی صدای رسا پیدا کرد. به همین دلیل دولت پنهان به قاضی مرتضوی که روزنامهها را فلهای میبست متوسل شد. متاسفانه پنج روزنامهای که من در آن فعال بودم بست. ولی دیگر نمیشد با بستن مطبوعات ریشه مطبوعات غیرحکومتی را زد. چون مطبوعات «بازار» پیدا کره بود. این مسیر ادامه پیدا کرد تا به شهروند خبرنگار در فضای مجازی رسیدیم. دیگر سانسور ناممکن شد. به نظر من اگر تقویت مطبوعات دستاورد دوره اصلاحات بود یکی از دستاوردهای دولت روحانی هم رونق شبکههای اجتماعی خصوصا تلگرام بود. هزاران کانال رسانهای و تحلیلی شکل گرفت.
۶)دوم خرداد۷۶ با مشارکت بیش از ۷۰درصدی مردم و رای ۲۰میلیونی به سید محمد خاتمی شکل گرفت، پس از آن روند مشارکت مردم در انتخابات معمولا همراه با نوعی سرخوردگی همراه بود تا جایی که در انتخابات ۱۴۰۰ به مشارکت زیر ۵۰درصدی و در تهران زیر ۲۰درصدی رسیدیم، این سیر نزولی به چه دلیل رخ داد؟
در این جا فقط به سه عامل اشاره میکنم. از همان ابتدای شروع اصلاحات، دولت پنهان با امکانات عمومی تا توانست در برابر اصلاحات ایستاد تا به مردم نشان دهد که رای شما تاثیری در سرنوشت کشور ندارد. اوج این کارشکنیها در انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ بود. دوم این که خروج ترامپ از برجام و تشدید تحریمها ضربه بعدی بود. سوم این که معمولا در هر دو انتخابات مردم به نیروی سیاسی حاکم کمتر رای میدهند. و پس از کارشکنیهای دولت پنهان و دولت موازی با اصلاحات، این مصادف شد با تقویت جریان ماهوارهای سرنگونیطلب، که بر «دیگه تمومه» تاکید میکردند. این عوامل تاحدودی کاهش مشارکت مردم را توضیح میدهد.
۷) اگر از منظر نقد درو ن گفتمانی به پدیده ۲خرداد۷۶ نگاه کنیم، نقش گروه های اصلاح طلب را در عدم توفیق اصلاحات در سالهای بعد چطور می بینید؟
من به عدم توفیق اصلاحات اعتقاد ندارم، معتقدم اصلاحات ناتمام ماند. در بالا به عواملش اشاره کردم. بله الان در حکومت خبری از اصلاحات و اصلاحطلبان نیست. ولی تقاضای اصلاحات و اصلاحجویان یک نیروی جدی در جامعه مدنی بوده و هست و اقتدارگرایی در محاصره مدنی است.
۸)در شرایطی که مردم ایران این روزها ، حسرت انتخابات حدود ۹۰درصدی ترکیه را میخورند در خرداد ۷۶، مشارکت بالای ایرانیان در انتخابات، بازخوردهای زیادی داشت. خاطرم هست رسانه های ترکیه ای با آب و تاب درباره مشارکت بالای ایرانیان در انتخابات قلمفرسایی می کردند. چه اتفاق رخ داد که ایران از انتخابات مشارکتی ۲خرداد ۷۶ به انتخابات سال۱۴۰۰رسید؟
بله جای حسرت هم دارد. تجربه انتخابات ترکیه نشان داد که حلقه اردوغان در ترکیه هوس مهندسی تمام عیار انتخابات را نکردند و اجازه دادند تمام نیروهای رقیب اردوغان در انتخابات شرکت کنند و رقابت کنند. مردم ترکیه در پیش چشم جهانیان انتحابات با مشارکت هشتاد و هشت در صد رو آفریدند. اردوغان میتوانست در نیم در صد آرا تقلب کند و در دور اول پیروز انتخابات شود ولی این کار را نکرد. به ترکیهایها باید تبریک گفت که رقابتها و خصومتها را دموکراتیک و انتخاباتی سازمان دادند.
۹)با گذشت بیش از ۲۵ سال از انتخابات سال ۷۶، وضعیت گفتمان اصلاحات را چطور می بینید آیا باید این گفتمان را یکسره پایان یافته تلقی کنیم یا همچنان این گفتمان می تواند اثرگذار باشد.
در این سه دهه خیلی اتفاقها افتاده. الان کشور با انواع بحرانها روبرو است. ولی برای عبور از این بحرانها چهار گفتمان و چهار راه حل هست که همچنان یکی از آنها گفتمان اصلاحات است. گفتمان اول گفتمان «اقتدارگرایی انتخاباتی» است که الان بلوک قدرت را در دست دارند ولی کارنامه ندارند. گفتمان دوم گفتمان «اصلاحات» است که تاکنون بلوک قدرت در برابر ان مقاومت میکند و اجازه به انجام انتخابات غیر مهندسی شده نمیدهد. سوم گفتمان «تحولطلبان یا گذاریها» است.
میگویند بلوک قدرت اجازه به اصلاحات نمیدهد و راه نجات کشور عبور از این حکومت و توسل به رفراندوم هست. گفتمان چهارم گفتمان سرنگونی طلبان است که معتقدند کسی حریف حکومت نمیشود و به کمک خارجی و تقویت خط آشوب برای سرنگونی حکومت اعتقاد دارد. ارزیابی من اتفاقا این است که در میان این چهار گفتمان راه «ممکن» برای عبور از بحرانهای امروز ایران پذیرش اصلاحات از سوی بلوک قدرت است.
۱۰)برخی از طیف های برانداز شعار اصولگرا اصلاح طلب دیگه تمومه ماجرا را سر میدهند، آیا واقعا چشم انداز آینده برای این طیف پایان یافته است.
در بالا توضیح دادم. وقتی شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» داده شد و تندروهای بلوک قدرت و سرنگونیطلبان آنرا در رسانهها فراگیر کردند، اتفاقا ماجرا تمام نشد و اقتدارگرایی قویتر شد (اگرچه جامعه هم بحرانیتر شد و صدها نفر جانباختند). راه نجات کشور سرنگونی نیست بلکه پذیرش اصلاحات از سوی حکومت است.
۱۱)بسیاری واژه اصلاحات یک امر تدریجی است را به کار می برند تا عدم تحقق اهداف توسعهٔ ای را توضیح دهند. در زمان اصلاحات سند چشم انداز ۲۰ساله کشور برای سال۱۴۰۴نوشته شد.چرا اینقدر از اهداف این سند دوریم؟
این که چرا پس از دو دهه به اهداف سند چشمانداز نرسیدیم را باید جریان ضد توسعه در درون بلوک قدرت توضیح بدهد نه اصلاحطلبان.
۱۲-موضوع افزایش مشارکت برای حاکمیت امروز موضوع مهمی است. آیا می توان مردم را مجاب به حضور در انتخابات کرد؟
فعلا همه چیز در حرف است، نشانه عملی دیده نمیشود. تاجائیکه فکر میکنند بوروکراسی ایران تیول آنها است، میگویند بیشتر باید مدیران میانی را عوض کنیم!! لذا با این حرفها نمیشه امید به اصلاح را در میان مردم ایجاد کرد. متاسفانه کثیری از شهروندان در شرایط فعلی هم با گرانی مواد غذایی دستپنجه نرم میکنند و هم نسبت به آینده خوشبین نیستند. این اونچیزی است که هنوز بلوک قدرت درست متوجه نشده و در پندار عظمتجویی خود زمان را از دست میدهد.
۱۳-حضور در انتخابات و شکل گیری مشارکت بالا چه ملزومات نیاز دارد؟
اولین ملزوماتش اینه که بلوک قدرت نهاد انتخاباتی را مهندسی نکند. و به شهروندان نشان بدهد که دنبال تکرار انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ نیست. با شعار مردم به بلوک قدرت اعتماد نمیکنند..