رابطه فعاليت سياسى و اصلاح طلبانه با انتظارات معيشتى
- مايلم نظر و تجربه شخصى ام را در اين باره بگم. شايد براي جوان تر ها مفيد باشه.
- معتقدم كسانى كه به فعاليت سياسى اصلاح طلبى ( از نوع پيشرو و اخلاقى آن) علاقه دارن نبايد مسايل مربوط به معيشت خود را با مسايل و انتظارات سياسى خود گره بزنند. و اگر گره بزنند خطاي بزرگي كردند. حالا چرا؟
- چون در شرايط كنونى جامعه ايران فعاليت سياسى اصلاح طلبانه از نوع اخلاقى آن براى حاملان آن هزينه زا است. نه درآمد افزا.
- بنابراين هركسي كه مى خواد كار جدى اصلاح طلبانه بكنه اول بايد يك فكرى براى تامين حداقل معيشت خود بكند بعد به فكر فعاليت سياسي باشد. اين خودش عين اصلاح طلبي است. و بي جهت نيست كه عملا كار اصلاح طلبي رو دوش طبقه متوسط است.
- من موضوعات بالا را خودم وقتى فهميدم كه جنگ تمام شد بعد ديدم با سه تا بچه اجاره خانه خود را ندارم. تازه فهميدم زندگي يعنى چي. لذا تا سال ٧٥ رفتم زندگي معيشتي و حرفه اى خودم را اول سازمان دادم. بعد دوباره جدى وارد سياست شدم تا حالا.
- پنهان سنجى مستمر “برادران” به جاى خود از سال ٧٨ تا حالا پنج بار “برادرها” بى خبر ريختن تو خانه ما و هر بار يك شخم حسابي زدن و رفتن. خداييش اگه يك سو استفاده مالى مى ديدند حتما آن را براي افشاگري ( خصوصا وقتى كه روزنامه جامعه تيراژ صدها هزارتايي داشت يا وقتى كه صبح بعد از انتخابات ٨٨ به خانه ها هجوم آوردن) كيسه چپق مى كردند و به تير هاى چراغ برق ايران آويزان مى كردند.
- البته وقتى هم رفتيم زندان خدا حفظش كنه آقاى كروبى سه گونى برنج و يك سكه براى خانواده ما فرستاد. ولى اگر نفرستاده بود هم من فكرش را قبلا براى زن و بچه ها كرده بودم.
- دوستان در شرايط كنوني جامعه ما، تامين شرافتمندانه معاش خودش عين جهاد اكبر و عين اصلاح طلبي در سطح خرد است. اول بايد معاش را درست سامان داد بعد بايد در فعاليت اصلاح طلبى خيلى فعال شد. وگرنه فعال سياسي در حين عمل بى خودى از اين و اون دلخور ميشود.
- من معتقدم نيروهاي اصلاح طلبى اگر در سيستم و دستگاههاي اداري دستشان به جايي مى رسد بايد دغدغه شايسته سالارى را تقويت كنند. يعنى افراد “كار بلد” را براي مشاغل معرفى كنند. و اين با كارچاق كنى براى شغل براى نوچه ها متفاوت هست ـ يعني همون كارى كه متاسفانه در دوره مهرورزى خيلي اتفاق افتاد.