دکان دو نبش کارگزاران و جریان اصلی اصلاحات
کارگزاران یک تشکل سیاسی دونبش است. یک نبش این تشکل یا خواست اصلی این تشکل راه یافتن به قدرت به هر قیمت و در هر شرایطی است. حتی وقتی در راه رسیدن به این هدف کاندیدای اختصاصیشان در تهران چندمیلیونی سه هزار رای میآورد، میگویند اتفاقی نیفتاده و شتر دیدی ندیدی! و نبش دوم این تشکل هم از جامعه با دفاع از راستترین سیاستهای اقتصادی دلربایی میکند. برای ورود به قدرت دبیرکل این حزب دائم اصلاحطلبان «جریان اصلی» را تخطئه میکند و به اصطلاح موتور اصلاحطلبان را پیاده میکند و وقتی هم موقعیت این تشکل سیاسی در افکار عمومی یا در میان چهرههای اصلاحطلب «خراب» میشود یکی دیگر از اعضای این حزب به رفوگری حرفهای دبیرکل میپردازد، بدون اینکه مشی دبیرکل، رسانهها و شورای مرکزی حزب تغییری کند.
نقدهای زیادی به عملکرد جبههٔ اصلاحات وارد است و ضرورت بازسازی گفتمانی و تشکیلاتی این جریان روشن است. اما این اصلاحات در اصلاحات باید در جهت دموکراسیخواهتر و عدالتجویانهتر شدن این جریان و تقویت بازوهای نهادی و پایگاه اجتماعی آن برای توفیق بیشتر در مسیر این اهداف باشد. در حالیکه کارگزاران متاسفانه در عمل نه عدالت را جدی میگیرد و نه دموکراسی را. اگر جای اعضای کارگزاران بودم بهجای اینکه دغدغه کل جبهه اصلاحات را داشته باشم و دائم برای این جبهه نسخه بنویسم، از اصلاح حزب خودم شروع و فکری به حال این وضعیت «دونبش» این تشکل میکردم.
متاسفانه این تشکل پس از بیست سال هنوز متوجه نشده است که مهمترین دغدغه جریان اصلاحات در ایران تقویت دموکراسی و عدالت در حکمرانی ایران به شیوه اصلاحطلبانه، تدریجی، خشونتپرهیزانه و قانونی است. کارگزاران چهرههای ارزشمندی داشته که خدمات قابل توجهی کردهاند، اما متاسفانه تمرکزش صرفا بر توسعه است، آنهم بیشتر توسعهٔ اقتصادی/عمرانی و نه توسعهای عادلانه، متوازن، پایدار و همهجانبه. کارگزاران بعد از روشن کردن تکلیف خودش با دموکراسی و عدالت و کاهش تعارضهای دکان دونبشاش، بهتر خواهد توانست به اصلاح جبهه اصلاحطلبان کمک کند.
در غیر اینصورت کارگزاران از یک حزب اصلاحطلب که هدفش بسط دموکراسی و عدالت و توسعه است، به سمت یک تشکل محافظهکار میرود که صرفا با عناصر اقتدارگرای نهادهای حکمرانی برای حفظ «اندکسالاری» و «نظم غیرعادلانه و غیردموکراتیک» شریک قدرت میشود -تازه اگر به درگاه قدرت راهشان بدهند.