دولت را در ایران کلیشه‌ای ارزیابی نکنیم.

منظور من در این نوشته از دولت قوه مجریه، یا دولت حسن روحانی، نیست؛ بلکه استیت و مجموعه نظام سیاسی در ایران است یا همان مفهوم «نظام» که در صداوسیما تبلیغ می‌شود -یعنی بیت، قوای سه‌گانه و انبوه نهادها و سازمان‌های لشکری، کشوری، اقتصادی و مذهبی.

تا چند سال پیش این دولت در دوره مدرن (چه قبل و چه بعد از انقلاب) در ایران یکی از منابع اصلی درآمدی‌اش «پول نفت» بوده است. اینک که فروش نفت ایران با تحریم حداکثری و با بحران کرونا روبرو شده و میزان آن به پایین‌ترین سطح خود رسیده است، بعضی از تحلیلگران را برآن داشته که چنین ارزیابی کنند که «دولت در ایران در حال تغییر ماهیت» است و تاکید کردند که: 

“اگر تاکنون جامعه به دولت وابسته بوده و اقشار اجتماعی هرکدام در پی اختصاص سهم بیشتری از درآمد نفت به خود بوده‌اند؛ از این به بعد، دولت به طور فزاینده‌ای به دریافت مالیات بیشتر از طبقات مختلف اجتماعی محتاج خواهد شد و همین موضوع آن را به جامعه وابسته خواهد کرد. در حقیقت، جای دولت و جامعه در ایران در حال عوض شدن است. این واقعیت معادلۀ قدرت در ایران را به کلی تغییر می‌دهد”. (به نوشته «تغییر ماهیت دولت» به قلم احمد زیدآبادی مراجعه کنید).

ارزیابی:

بنابر ملاحظات زیر ارزیابی فوق از ماهیت دولت در ایران خطاست. 

۱. اینکه متغیر درآمد نفتی در ارزیابی رفتار دولت در ایران معاصر قابل‌انکار نیست و تغییر منابع مالی دولت در ایران می‌تواند بر رفتار دولت با جامعه تاثیر بگذارد؛ گزاره درستی است. ولی در دوره کنونی اساسا معلوم نیست با کم شدن درآمد نفتی، اتوماتیک‌مان رفتار دولت با جامعه و شهروندان عوض شود و حتی در ایران دولت ضعیف شود. برعکس، حتی کمبود منابع دولت می‌تواند به رفتار «اقتدارگرایانه» دولت کمک کند.

۲. توجه داشته باشیم مدت‌هاست که سهم منابع دولت برای اداره کشور از نفت کم شده است. بطوری‌که “در سال ۹۶ سهم واقعی نفت از بودجه عمومی دولت حدود ۳۰درصد و سهم نفت از کل بودجه (عمومی+شرکت‌ها) حدود ۱۲درصد بوده است.در سال ۹۷ با تشدید تحریم‌ها سهم نفت از بودجه عمومی به ۱۱درصد و سهمش از کل بودجه به ۴درصد رسیده! اینها یعنی نقش درآمدهای نفتی در بودجه دولت قابل‌توجه نیست”. (مراجعه کنید به نوشته “به لحاظ اقتصادی تحریم‌های جدید چه معنایی دارد”. بقلم صادق‌الحسینی @sadegh_alhosseini).

جالب اینکه در همین مدت که منابع درآمدی دولت از نفت کم شده و دولت با تهدید خارجی هم روبه‌رو بوده، رفتارش با جامعه عوض نشده است. بهترین نماد این عدم تغییر رفتار دولت با جامعه در انجام انتخابات اسفند۹۸ بود، که با «مهندسی حذف» انجام شد. دیدیم در تهران حدود ۷۵درصد و در کل ایران حدود ۶۰درصد شهروندان در انتخابات شرکت نکردند. 

۳. غیر از نفت دولت در ایران بر حجم عظیم صنایع ناشی از نفت (مثل پتروشیمی) و حجم عظیم منابع گاز و سایر ذخایر زیرزمینی مانند مس تسلط دارد. 

۴. همچنان دولت بر بخش عظیمی از انحصار کالاهای وارداتی و صادراتی تسلط دارد و دولت قدرت تعرفه‌گذاری اصلی را در کشور بعهده دارد. 

۵. توجه داشته باشیم که مقوله‌ «امنیت» که در جهان، خاورمیانه، ایران به امر حیاتی تبدیل شده است و اتفاقا همین مقوله، ماهیت ضروری دولت را بیش از پیش کرده و اتفاقا جامعه را هم وابسته‌تر به دولت می‌کند. 

۶. مقوله «بهداشت و سلامت بدن شهروندان» پابه‌پای امنیت آنان بر نقش قدرتمند دولت در جامعه می‌افزاید. نه فقط ایران که جهانیان شاهدند که چقدر عملکرد دولت‌ها بر کنترل ویروس کرونا بااهمیت بوده است. لذا برخلاف نگاه کلیشه‌ای به نقش دولت در آینده، حتی اگر منابع دیگر مالی دولت کم شود؛ چنان کارکرد دولت در جامعه اهمیت دارد که دولت به خود اجازه خواهد داد مثل دولت‌های تاریخی در ایران به هر نحو ممکن مخارج دولت را از آحاد جامعه نقد کند. بعید است جریان اصلی قشرهای شهری در برابر «مالیات‌گیری آمرانه» دولت مقاومت کنند. 

جمع‌بندی

اول اینکه، اسیر این کلیشه نباید شد که افزایش درآمد نفت اتوماتیک‌مان به افزایش اقتدارگرایی دولت و وابستگی طبقات اجتماعی به دولت دامن می‌زند و بالعکس، کاهش درامدهای نفتی به دموکراتیک شدن دولت و جامعه مدنی می‌انجامد. دموکراتیک شدن دولت و جامعه مدنی به عوامل دیگری به جز درآمدهای نفتی بستگی دارد و راه نجات، امید بستن به کلیشه‌های خطی نیست. 

دوم اینکه، اتفاقا نقش دولت در جامعه ایران در آینده شدیدتر می‌شود. روشن است که مقوله‌هایی مثل امنیت، حفاظت از بدن و سلامت شهروندان، حفاظت از اقلیم و تمامیت ایران و مقوله ضرورت توسعه همه‌جانبه و عادلانه جامعه ایران را به دولت نیازمندتر نگه می‌دارد. 

سوم اینکه، مهمترین مساله درباره «ماهیت دولت» در شرایط کنونی ایران منابع درآمدی آن نیست؛ بلکه بحران «مشروعیت، کارآمدی و رانت‌جویی» دولت است.

مشکل این است که دولت از سوی همه اقشار جامعه نمایندگی نمی‌شود و شایسته‌سالاری و کارآمدی در دستگاه دولت به ضعف گراییده است. و این وظیفه خطیر اصلاح‌جویان هم در دولت و هم در جامعه مدنی است که از درمان مشروعیت و ناکارامدی دولت (عظیم‌الجثه، غیرچالاک و پرهزینه) در ایران که وظائف خطیری را بعهده دارد، غافل نشود.

نباید چنین پنداشت که چون پول نفت ته کشیده دولت محتاج جامعه خواهد شد، بلکه برعکس تحت شرایطی دولت به همین بهانه بی‌پولی می‌تواند به جامعه زور بگوید. در مجموع، غفلت اصلاح‌جویان و دلسوزان جامعه از ضعف‌های واقعی دولت (و مقاومت در برابر اصلاحات و عدم‌تغییر سیاست‌های داخلی و خارجی فعلی در هسته قدرت) می‌تواند به اقتدارگرایی دولت در ایران کمک کند. 

پی‌نوشت: با تشکر از دکتر علی‌اصغر سعیدی عزیز، جامعه‌شناس اقتصادی و عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران، که با نکته‌سنجی‌هایشان در گفت‌وگوهای تلگرامی زمینه این یادداشت را فراهم کردند.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *