درباره قوم فارس

طرح بحث


ما در ایران برای توضیح تنوع فرهنگی ایرانیان به‌راحتی نمی‌توانیم از واژه گروه‌های قومی (یعنی گروهی از مردم که با ویژگی‌هایی مثل اجداد، لباس، سرزمین و زبان مشترک از دیگر افراد جمعیت جدا می‌شوند) استفاده کنیم. حداقل برای توضیح تنوع فرهنگی ترک‌ها و فارس‌ها نمی‌توانیم از واژه قوم ترک یا قوم فارس استفاده کنیم-شاید بتوان درباره عرب‌های خوزستان و ترکمن‌ها از واژه قوم استفاده کرد. در برابر ادعای مذکور عده‌ای مخالف‌اند و به دلایلی اشاره می‌کنند (۱). در این نوشته کوتاه ابتدا یک قرائت از دلایل مخالفان را می‌آورم بعد نشان می‌دهم چرا در ایران نمی‌توان از قوم فارس استفاده کرد (یعنی آن لولویی که پان‌ها -‌تحت عنوان تسلط فارس‌ها بر ایران یا قوم فاتح- در میان هواداران خود بر آن تأکید دارند) و آنچه ما در ایران داریم «فارس‌زبان‌ها» (و همین‌طور ترک‌زبان‌ها و البته دیگر اقوام) هستند.

چهار دلیلِ کسانی که به قوم فارس اشاره می‌کنند:
۱-«اگر چنین است چرا پژوهشگران علوم اجتماعی در انتهای پرسشنامه‌ها، یکی از گزینه‌های مربوط به سؤال قومیتِ پاسخگو را به قومیت فارس اختصاص می‌دهند؛ و چرا وقتی از ترکیب قومیتی ایران سخن به میان می‌آید، اکثریت به فارس‌ها تعلق می‌گیرد.»

۲-«وجود یا عدم وجود خارجی و عینیِ قومی به نام فارس مسئله اصلی نیست. بلکه مسئله اصلی این است که مجموعه‌ای از نشانگان فرهنگی به عنوان فرهنگ رسمی برساخته شده، با تاریخی 2500 ساله، شخصیت‌ها، اسطوره‌ها و … مفصل‌بندی‌شده، به‌صورت گفتمان مسلط درآمده و به‌عنوان فرهنگ رسمی و مرکزی، بقیه گروه‌های فرهنگی و قومیت ها را به‌عنوان موجودیت‌های فرهنگی پیرامونی به حاشیه رانده است.»

۳-«گزاره عدم وجود قومیت فارس تا هنگامی مورد قبول برخی از دوستان و مطرح‌کنندگان این گزاره است که از طرف خود آن‌ها و برای مقابله با مطالبات قومیت‌ها مطرح می‌شود. اما آیا اگر یکی از اعضای قومیت های دیگر چنین گزاره‌ای را مطرح کند با مقاومت و مواجهه تند دیگرانی که خود را فارس می‌دانند مواجه نمی‌شود؟ مثلاً اگر ادعا شود که به قول یکی از دوستان چیزی به اسم قوم فارس وجود خارجی ندارد بلکه فارس «دیگریِ دیگر قومیت‌ها» است، آیا با انتقاد و مواجهه کسانی‌که خود را فارس می‌دانند مواجه نمی‌شوم؟»

۴-«و درخصوص تأثیرات رویدادهای جهانی و عوامل خارجی بر خیزش‌های قومی، چنین تأثیری درخصوص سایر رویدادهای داخلی دیگر نیز صادق است. همان‌گونه که جریان‌های اصولگرا معمولاً تلاش می‌کنند هرگونه فعالیت سیاسی ازجمله فعالیت اصلاح‌طلبان، زنان، کارگران و … را به خارج نسبت دهند. همچنین تنها نخبگان قومی نیستند که برخی نیازها را به مسئله اجتماعی تبدیل می‌کنند. در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی دیگر نیز چنین است؛ مثلاً این نخبگان سیاسی اصلاح‌طلب‌اند که تلاش می‌کنند نیازهایی را به‌عنوان حقوق شهروندی مطرح و به مسئله اجتماعی تبدیل کنند و این لزوماً چیز نکوهیده‌ای نیست. همیشه همین بود است، نخبگانی وجود دارند که برخی نیازها را شناسایی می‌کنند و آن‌ها را تبدیل به مطالبه عمومی می‌کنند.»

پاسخ به نقدهای فوق


۱- دکتر احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، به‌درستی از واژه «قوم فارس» استفاده نمی‌کند و از واژه «فارسی‌زبان‌ها» استفاده می‌کند. و به نظر من دلیل آن روشن است. زیرا از لحاظ فرهنگی میان فرهنگ (و زبان مادری) اصفهانی‌ها، شیرازی‌ها، مردم جنوب شهر تهران، مشهدی‌ها تفاوت هست ولی همه اهالی این خرده‌فرهنگ‌ها «فارسی زبان» هستند.

۲- این‌که در پرسشنامه‌ها از قوم فارس می‌پرسند؛ اولاً همه پرسشنامه‌ها این خطا را نمی‌کنند و می‌توان به‌جای قوم از «زبان» مخاطب پرسید. ثانیاً و در ضمن اشکالی ندارد که در یک پرسشنامه این سؤال باز مطرح شود که خود مخاطب خود را در چارچوب چه قومی معرفی می‌کند. من متأسفانه تاکنون انجام پیمایشی که سؤال مذکور را عیناً مطرح کرده باشد ندیدم.

۳- دلیل شماره دو در بالا دقیق نیست و یک ادعای بزرگ و مبهم تاریخی است. در ضمن ادعایی از این سنخ درباره «قوم فارس» نیست بلکه درباره «ملیت ایرانی» است. احمد اشرف از جمله جامعه‌شناسانی است که سیر تکوین هویت ایرانی (نه هویت فارسی) و هویت ملی ایران را مورد کنکاش قرار داده‌ است و همینطور امیر خسروی به این موضوع پرداخته است.

۴- دلیل سوم ضعیف است. زیرا اگر کسی در توضیح ایران منکر فارسی‌زبانان یا ترک‌زبانان شود خطا کرده است؛ ولی اگر کسی در توضیح ایران از واژه قوم فارس استفاده نکند کسی نگران نمی‌شود.

۵- دلیل چهارم نیز دقیق نیست. برخلاف نظر ناقدان، مطالعات تجربی نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری‌ خارجی روی جنبش‌های داخلی‌ ایران متفاوت است و همه را به یک چوب نمی‌توان راند؛ و این یک خطای تحلیلی بزرگی است. ولی این خطاهای تحلیلی در بحث‌های بی‌در‌-و-دروازه تحلیل‌های گفتمانی گم می‌شود. (که من به آن می‌گویم معجزه‌گری و یا شعبده‌بازی با گفتار). به‌طور مثال:👇

➖من در کتابم درباره حزب دموکرات کردستان (در جنبش قومی کردستان در دهه اول انقلاب ) نقش ویرانگر کمک‌های دولت بعثی عراق را به این حزب (و سازمان مجاهدین خلق ایران) در شرایطی که ایران زیر موشک‌های صدام بود، نشان داده‌ام.

➖و وابستگی جنبش جدایی‌طلب پیشه‌وری در آذربایجان و جنبش قاضی محمد در مناطق کردنشین در سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ به اتحاد جماهیر شوروی روشن است؛ به‌طوری‌که در هنگام اعلام استقلال جمهوری مهاباد بر بالای بلندی‌های کوه‌های مکریان تانک‌های روسی مستقر بود و خود قاضی‌محمد هم لباس روسی پوشیده بود. یا چنان وابستگی پیشه‌وری به شوروی رسوا بود که «حزب توده شوروی‌چی» از پیشه‌وری جدا شد.

➖یا هم اکنون از نقش جریان‌هایی در کشور ترکیه و باکو در کمک به پویش‌های واگرا در آذربایجان نباید غافل شد.

۶-اما شما حرکت‌ها و پویش‌های فوق را مثلاً مقایسه کنید با جنبش و حرکت بیست‌ساله اصلاحات در ایران. بیست سال است تا کنون «دولت موازی» صدچشمی، صدها اصلاح‌طلب را کنترل کرده و به بند کشیده است -صدها سال زندانی داده- ولی تاکنون دولت موازی یک سند وابستگی از اصلاح‌طلبان به خارج نتوانسته است رو کند که مردم ایران را متقاعد کند. اگر جریان اصلاحات وابسته بود یا دولت موازی توانسته بود چنین وابستگی را نشان دهد رهبران جریان اصلاحات مورد اعتماد مردم قرار نمی‌گرفتند؛ و این‌که می‌بینید اصلاح‌طلبان پس از اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶ چنین انبوه در فضای آن‌لاین زیر رگبار سرنگونی‌طلبان و جدایی‌طلبان قرار گرفته‌اند دلایل گوناگونی دارد ولی یکی از دلایل آن عدم وابستگی اصلاح‌طلبان به خارج است؛ به‌همین دلیل جریان اصلاح‌طلبی تبارش به جریان آزادی‌خواهی و در عین‌حال ‌استقلال‌طلبی مشروطه به بعد باز می‌گردد. اتفاقاً به نظر من در اقلیت‌بودن جریان‌های‌ هویت‌طلب و جدایی‌طلب در آذربایجان و جریان کومله و دموکرات در کردستان ایران، چند دلیل دارد که یکی از آن‌ها وابستگی آنها به خارج است.

۷-اما چرا «پان‌ها» در گفتار خود بر روی قوم فارس خیلی تأکید می‌کنند؛ زیرا آن‌ها مخالف «ملیت ایرانی» هستند لذا در میان هوادران خود چنین تبلیغ می‌کنند که ما در ایران با ملیت ایرانی روبه‌رو نیستیم بلکه ما در ایران با «تسلط قوم فارس» روبه‌روییم؛ درحالی‌که قوم فارس یک افسانه است و واقعیت همان فارسی‌زبانان (و ترک‌زبانان) است که در ایران با‌هم زندگی می‌کنند.

پی‌نوشت (۱) نوشته‌هایی که درباره زبان مادری، قومیت و ملیت و پان‌ها در این کانال میِ‌آید، در جریان گفت‌گوها در گروه‌های تلگرامی شکل گرفته است. لذا نوشته ‌هایی که در داخل گیومه هست متعلق به من نیست، بلکه متعلق به دوستانی است که با آن‌ها بحث کرده‌ام.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *