به کارشناسان امنیتی نباید اعتماد کرد
خبرگزاری فارس-سپاه خبررسانی کرده که دستگیری محمدرضا جلائیپور در تاریخ ۲۳/۱/۱۴۰۱، یک عملیات گانگستری نبوده و در اجرای حکم قضایی در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران بوده و جرم او تبلیغ علیه نظام و امنیت ملی بوده است!!
سوال از کارشناسان امنیتی: چرا این حکم را چندماه پیش اجرا نکردید و چرا بجای اجرای حرکت گانگستری، او را با تلفن و یا پیامک احضار نکردید؟ آیا این نوع دستگیری و آنهم در زمان اعتراضات مردمی، برای ایجاد رعب و وحشت در میان شهروندان، خانواده و اصلاحجویان نبود؟ خب بود.
اما ماهیت پرونده محکومیت محکومیت محمدرضا چیست؟ در سال ۸۸ قبل از اینکه مردم معترض در تهران با «شعار رایمن کو» به خیابانها بریزند، ماموران وزارت اطلاعات به منزل ما هجوم آوردند و محمدرضا را دستگیر کردند. او جرمی نداشت ولی این کارشناسان امنیتی (بازجوها) بخاطر این که او در ستاد جوانان میرحسین موسوی فعال بوده یک پرونده قضایی برای او ساختند و یازده سال آن را کش دادند و چون چیزی در آن پرونده نبود نهایتا محمدرضا تبرئه شد. ولی در این یازده سال چهار بار به خانه ما یورش بردند و بیش از هشت ماه او را در زندان انفرادی نگه داشتند.
به محض اینکه دو سال پیش محمدرضا از پرونده ۸۸ تبرئه شد، این بار بازجویان اطلاعات سپاه (خصوصا شخص طائب) یک پرونده دیگر برای محمدرضا تشکیل دادند. این بار هم از او چیزی نداشتند. او زندگی شفافی دارد، یک پژوهشگر اجتماعی و یک اصلاحجو است و به امر عمومی در جامعه حساس بوده و هست و مهمترین ابزارش کانال تلگرامی او است. (مثلا او در همین کانال قبل از ظهور «جنبش اعتراضی مهسا» در ایران با ذکر دلایل مستند حاکمیت را نصیحت کرد که گشت ارشاد هزینهزا را تعطیل کنید و حتی خطاب به مردم معترض گفت که حقوق زنان محجبه را پاس بدارید و کلی از اصحاب آلبانی -فرقه رجوی-در فضای مجازی فحش دریافت کرد.)
لذا محمدرضا فعالیت غیرقانونی نکرده بود ولی بازجوهای اطلاعات سپاه مطالب کانال او را در دهها صفحه کپی کرده و برای او یک پرونده درست کردند. و راسا پرونده را به قاضی ویژه همچون مقیسه دادگاه انقلاب سپردند تا حکم محکومیت را بگیرند تا نکند دوباره او مثل ۸۸ تبرئه شود. و این حکم را مثل یک شمشیر بر بالای سر او افراشته نگه داشتند و اینک که بقول خودشان دنبال مقابله با ناراضیان هستند حکم او را گانگستری اجرا کردند که دیگر منتقدین و اصلاحجویان حساب کار خود را بکنند.
تجربه ۱۳ سال برخورد بازجوها خصوصا بازجوهای اطلاعات سپاه به من نشان میدهد که به آنها نباید اعتماد کرد. آنها کارشناس بررسی حقیقت نیستند آنها «مامور پرونده سازی» برای مقابله با اصلاحجویان ایرانی هستند تا با اجرای آن بقول خودشان «مدیریت اعتراض» کنند.
حکومت ایران شایسته است که بداند تا وقتی مسیر انتقاد و اصلاحجویی را میبندند، نارضایتی مردم از راه آرام و قانونی درمان نمیشود و جامعه را دائم در وضعیت مطالباتی و جنبشی نگه میدارد. مردم و اقشار ناراضی هم هر موقع فرصتی پیدا کنند فریادشان را بر سر حکومت بلند میکنند و یک سیلی محکم برگونه حکومت وارد میکنند و متقابلا حکومت بجای شنیدن فریاد مردم (و ایران را به مسیر توسعه انداختن) مجبور است آنها را با رعب و وحشت و پرونده سازی مهار کند ولی درمان نمیکند. تا دوباره صدای اعتراض مردم بیپناه در فرصتی دیگر بلند شود.
همه شاهد این فریادهای بی پاسخ بودیم: دانشجویان در ایران در سال ۷۸ پس از بستن روزنامهها بر سرحکومت فریاد زدند. در سال ۸۸ طبقه متوسط ایران با شعار رای من کو بر سر حکومت فریاد زد. در سال ۹۶ مالباختگان و در سال ۹۸ معترضان به قیمت بنزین و در سال ۱۴۰۰ معترضین به آب و نان و در شهریور ۱۴۰۱ مردم ایران در واکنش به قتل مظلومانه مهسا امینی بر سر حکومت فریاد زدند.
متاسفانه تا کنون کار حکمرانی نالایق ایران جمع کردن این «فریادهای مردم» بوده است، نه درمان آن. اما با این همه همین حکومت پرمدعا و ضد اصلاحات و ضد توسعه در حالیکه قادر نیست مدیریت زوار اربعین را سازمان دهد متوهمانه از حرکت ایران بسوی «تمدن اسلامی» (ضمن لبخند به پوتین) صحبت میکند. اما «تمدن» با شعار درست نمیشود بلکه با رضایت و مشارکت مردم و دولت عاقل و پاسخگو درست میشود. یکدهه هست که ایران بجای حرکت به سوی تمدن در حال فقیر شدن است و با تورم و گرانی و بیکاری بالا دست و پنجه نرم میکند.