برخورد یا گفتگو؟
مصاحبه با هممیهن 1402/7/3
- با توجه به حواشی اتفاق افتاده در ویدیو جلسه دفاع از پایان نامه لیلا حسینزاده، تحلیل شما درباره نگرش فکری این گروه و اشخاص چیست؟
این روزها دانشکده تعطیل بود. من همچنان از این رخداد خبر دست اول ندارم. خبرها را بیشتر در محدوده فجازی شنیدم و دیدم. اجازه بدید قبل از پاسخ به سوالات و ملاحظات شما به سه نکته اشاره کنم.
نکته اول این که پایاننامه و جلسه دفاع در واقع جلسه ارائه تحقیق یک دانشجو است. ارائه تحقیق ارائه بیانیه سیاسی نیست. لذا انتظار این نیست که در ابتدای جلسه دفاع، بحث دانشجو با شعار سیاسی شروع شود. این کار قابل دفاع نیست و نمیشود آنرا ماسمالی کرد. این حرکت نسنجیده دانشجو ضربه به دیگر دانشجویان منتقد و اساتید بیپناه و ضربه به دانشکده بود.
نکته دوم اینکه شعار این دانشجو فقط شعار سیاسی و ضد حکومت نبود، شعار ضد ایران بود. تخطئه وحدت سرزمینی و ملی عبور از خطوط همزیستی در میان مردمان این کشور است. دفاع از وحدت سرزمینی و ملی هم به معنای انکار تکثر قومی و فرهنگی نیست. کشور ایران با این وحدت و کثرت از کشورهای ریشه دار و قدیمی منطقه و جهان است. همه ما دنبال “ایران برای همه ایرانیان” هستیم، دفاع شعاری از جداییطلبان (پیشهوری و قاضی محمد که زیر پرچم روسها فعالیت میکردند) ضربه به میهن و خانه ۸۵ میلیون ایرانی است و عبور از خط قرمز است. این کار رو بدون شرمندگی باید محکوم کرد.
نکته سوم اینکه یک دانشجو به هر دلیلی از خط قرمز رد شده، ولی قواعدی برای رسیدگی به این امور هست، و این کار نباید باعث ضربه زدن و انتقام از دانشجو، به استاد راهنما و مشاور بشود. ضربه زدن به دانشجو و اساتید یعنی زیر پا گذاشتن آزادی آکادمیک.
تا جایی که شنیدم اساتید این پایاننامه مدافع حرکت و شعارهای دانشجو نبودند. و چون دانشجو با آموزش دانشکده برای سالها مشکل داشته، اتفاقا اساتید راهنما دنبال حل مشکل دانشجو و آموزش بودند. ضمن اینکه اگر با رادیکالیسم بعضی دانشجویان هم مواجهه مدنی صورت بگیرد، مشکلات همین پایاننامه هم قابل حل است. خیلی از پایاننامهها پس از داوری اصلاح و ترمیم میشود. اما به سوال خود شما برگردم.
اولا دانشجویانی که چنین مواضعی دارند، واقعا یگ “گروه” نیستند. ما در همه زمینهها “تکنواز” داریم. در واقع فضای کشور در وضعیت عدم تعادل هست و فضای دانشجویی هم فضای انتقادی است. در میان هزار دانشجوی منتقد (که اکثرا حرف حساب دارند) شاید یک دانشجو هم چنین پا روخطی نکند. نورادیک و ندرتا این اتفاقات میافتد. لذا باید به بسترهای ایجاد ناراضی هم توجه کرد. مواضع افراطی و لحظهای یک نفر نباید حواس رو از مشکلات اصلی دانشگاه و حکومت دور کند.
- پدیده قومیتگرایی و تجزیه طلبی از کجا ریشه گرفته است و چرا ما شاهد این نوع پدیدهها در محیطهای علمی مانند دانشگاهها هستیم؟
جلائیپور: به موازات تقویت فرایند دولت-ملتسازی در دوران مدرن و در دوره دویست ساله ایران ما با دو چالش در برابر آن روبرو بودیم یکی همین قومگرایی است و یکی هم امتگرایی متعارض با دولت-ملت است. (وگرنه امت گرایی که فی نفسه که مشکلی ندارد یک پدیده تاریخی در ایران بوده و هست. ایرانیان مسلمان با بقیه مسلمانان جهان دارای یک خدا و یک پیغمبر و یک قبله هستند امت بوده و هستند) .
شما شاهد بودید در برابر ملیگرایی باستانگرای پهلوی اول، تا رضاشاه رفت و شمال و جنوب ایران توسط روسهای کمونیست و انگلیس اشغال شد، قومگرایی جداییطلبانه در مناطق ترکنشین و کردنشین به رهبری پیشهوری (در تبریز) و قاضی محمد (در مهاباد) راه افتاد. یا در برابر ملیگرایی دینستیز و باستانگرا پهلوی، امتگرایی در اسلام سیاسی به راه افتاد، حتی میخواستند اسم خلیج فارس را هم عوض کنند. طبیعی است وقتی این چالشها در جامعه باشد، این چالشها در علوم اجتماعی و دانشگاه هم بازتاب پیدا میکند. راه مواجه با این چالشها اولا مواجهه منطقی و تبیینی با پدیده قومگرایی، ملیگرایی و امتگرایی است و ثانیا تاکید بر “میهندوستی مدنی” و در برگیرنده خیلی مهم است. یعنی تاکید بر این این که ایران برای همه ایرانیان است نه برای بعضیها.
- نقش اساتید دانشگاه در رقم خوردن پدیدهها تا چه اندازه جدی است؟
جلائیپور: ببینید مدتی است که دانشگاهها در ایران دو ضربه اساسی خورده است. این دو ضربه به همه چیز دانشگاه و نقش اساتید آسیب میزند.
ضربه اول دانشگاهها برای این که از سوی شورای انقلاب فرهنگی بهتر کنترل بشود “موقتی سازی” شده است-تقریبا همه کادر دانشگاهها یکجوری “موقتیاند” و روی هوا “معلق” هستند. آرامش لازم برای تحقیق و آموزش نیست. متاسفانه معیارهای غیر علمی تعیین کننده وضع اساتید است. (به نظر من این “موقتی سازی” امور در دانشگاهها مالا خود حکومت را موقتی و شلتر میکند-حکومتیان توجه ندارند).
ضربه دوم تجاری شدن دانشگاهها است. و خود مدرک (نه محتوی علمی دانشجو) علامت منزلت اجتماعی شده. کشور به این همه تحصیلات تکمیلی نیاز نداره. لذا در عمل کیفیت دروس و علم آموزی پایین آمده ولی میل و امکان مدرک گرفتن زیاد شده است. مقامات کشور دو دهه هستند که میخواهند با “عدد” کیفیت دانشگاههای ایران را بالا نشان دهند! در صورتیکه دانشگاه با حضور بهترین نخبگان و در شرایط “آزاد” رشد میکند. متاسفانه امروز یک خبر میخواندم که در آلمان یک بورس در رشته فیزیک پیشنهاد شده از ایران چهل دانشجوی نخبه متقاضی شدهاند!!
شما ببینید در همه جوامع مهاجرت هست. ولی ایران ده سال است که با “رشد فزاینده مهاجرت تحصیلکردهگان” روبرو است و کاری انجام نمیشود و موقتی سازی را به دست سازمانهای گزینشی و حراستی سپردهاند.
- جریان چپ شورایی که به جریان امروز قوم گرایی و تجزیه طلبی مربوط می شود چه تفاوتی با جریان چپ سیاسی دیگر در کشور دارد ایا این جریان با آنها هماهنگی عقیده و نظر را دارند یا خیر؟
جلائیپور: ببینید در کشور ما خصوصا با سیاستهای کنترلی و موقتیسازی همه چیز از جمله جریانهای سیاسی “سیال و ژلاتینی” هستند. در ایران انتخابات حزبی نیست و لذا جریانهای سیاسی خوب تمایزیابی و نهادی نمیشوند. من بیست و پنج سال است روی اصولگرایان و اصلاحطلبان مطالعه میکنم ولی خیلی سیال هستند و نمیشود خوب تحلیلشان کرد. لذا وضع جریان چپ بدتر از اصولگرایان و اصلاحطلبان است. ما جریان چپ تمایز یافته نداریم. بیشتر “گرایشات چپ” داریم. در ایران گرایش “سوسیالسم انسانی” و گرایش “سوسیال دموکراتیک “در میان چپها ضعیف است. یک “چپ انتقاد گرا” هم داریم که بیشتر جریان فرهنگی هستند تا سیاسی .گرایش چپ رادیکال و سرنگونیطلب در فضای مجازی بیشتر دیده میشود. این چپ رادیکال هم از وضع موجود ناراضی هستند. ولی همین چپهای رادیکال هم دو نوع هستند. یکی چپ رادیکال مضطر و جسور و یکی هم چپ رادیکال تهرانشین که چپ مضطر رو میاندازن جلو. متاسفانه تا زمانیکه در ایران زمینههای نارضایتی هست، تا زمانیکه شایستهسالاری در دستان خالصگرایان است، تا زمانیکه موقتیسازی هست، این ناراضیان رادیکال هم این جا و آن جا حضور دارند، نمیشه به استاد راهنما گیر داد یا حتی برخورد سخت با دانشجو هم پاسخ نمیدهد.
- تا چه اندازه خطر این نوع جریان فکری در محیط علمی را جدی میدانید آیا این موضوعات باعث تشدید فضای امنیتی در دانشگاه به سبب بیان عقاید قومیت گرایی و تجزیه طلبی خواهد شد؟
همین الان هم این شایعه هست و گفته میشه این پست اینستاگرامی این جلسه دفاع برای این وایرال شده که بخوان به مردم بگویند که ببینید ای مردم “دانشجویان منتقد ایرانی” جداییطلباند. که دروغ محض هست. به نظر من خطر بنیادی جای دیگری است. وقتی در سطح حکمرانی سالها است که ایران برای همه ایرانیان نیست (حتی جا برای علی لاریجانی هم نیست) و تبعیض سیاسی، فرهنگی و اقتصادی هست. در چنین وضعیتی از سوی جامعه مقاومت و اعتراض میشود. ما این اعتراضات رو در ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ دیدیم. آلودگی آب را از سرچشمه باید علاج کرد. حکمرانی تبعیض آمیز را باید اصلاحکرد. وگرنه مقاومت و رادیکالیسم در انواع مختلفش درمان نمیشود و متاسفانه دیواری کوتاهتر از استاد راهنما پیدا نمیکنند.
- وقتی ۵۵ استاد دانشکده علوم اجتماعی این عبور از خط قرمز را طی بیانیهای محکوم کردند عدهای به آنها انتقاد کردند. حتما انتقادها رو شنیدید. نظرتان چیست؟
من هم آن بیانیه را امضا کردم. و من از کلیت و مضمون آن بیانیه دفاع میکنم-اگرچه متن بیانیه پیشنهادی من کمی متفاوت بود. اما چون در کشور ما خط قرمزهای مورد توافق همه محدود است، یکیش همین “وحدت سرزمینی و ملی” ایرانی است. در رخداد اخیر به این خط قرمز تهاجم نمادی شده است. لذا کار جمعی اساتید بجا بود. اگرچه در فجازی منتقدان بحق ناراضی به اساتید امضا کننده انتقاد میکنند. اما به نظر من با عبور از خط قرمزها نباید شوخی کرد.
دوم این که اعضا هیئت علمی معمولا مشکلشان این است که پنج نفر با هم نامهای را نمیتوانند امضا کنند. اصلن میگویند کار ما بیانیه دادن نیست ولی کار انجام شده در ابتدای دفاع از پایان نامه چنان زشت بود که ۵۵ نفر بیانیه را امضا کردند.
سوم این که یک کار زشت توسط رسانههای خالصساز انجام شد. این بیانیه چندین هدف داشت یکیش مخالفت با تعلیق دو همکار دانشگاهی بود. اما متاسفانه رسانههای مذکور اسامی اساتید را حذف کردند.
چهارم این که یک انتقاد درستی به امضا کنندگان بیانیه شده بود که چرا سر بقیه امور حیاتی کشور بیانیه ندادند. این نقد وارده و خوبه در آینده جبران بشه.
ولی این نقص دلیل نمیشود که کار یکپارچه و سریع و بجای ۵۵ نفر رو تخطئه کنیم.