ایران و ظهور مجدد طالبان

در مردادماه ۱۴۰۰ در کمتر دو هفته گروه جهادی طالبان اغلب ولایات افغانستان را تسخیر کردند و بدون مقاومت وارد کابل شدند. اشرف غنی نیز بدون مقاومت از کشور فرار کرد و به حکمران دوبی پناهنده شد. 

برابر خبرهای در دسترس، صحنه سیاسی افغانستان چه چیزی را نشان می‌دهد؟ طالبان هفده ماه بود که با آمریکا (بوسیله زلمای خلیل‌زاد) در دوحه قطر رسما مذاکره می‌کرد و آمریکا از این طریق به این گروه جهادی-سلفی اعتبار بین‌المللی می‌داد. به نظر می‌رسد بین طالبان و آمریکا معامله‌ای صورت گرفته است.

آمریکا قصد دارد از افغانستان برود و بیش از این هزینه ندهد و این منطقه در اختیار طالبان، پاکستان و عربستان، امارات و قطر قرار گیرد.

لذا در طول هفده ماه گذشته طالبان کوچکترین ضربه‌ای تروریستی علیه سربازان آمریکایی انجام نداده و این روزها هم آمریکا دارد جلوی چشمان ماموران جهادی طالبان سربازان خود را بدون تلفات از آمریکا خارج می‌کند.

در صورتی‌‌که همین طالبان رسما دو هفته قبل از ورود به کابل سخنگوی دولت غنی را ترور کرد و مسئولیتش را هم پذیرفت. (به بیان دیگر، معامله آمریکا با یک گروه تروریستی انجام شده است).

ارتش سیصدهزارنفره افغانستان مقاومت نکرد و اشرف غنی طوری رفتار کرد که تا در عمل طالبان کشور افغانستان و ارتش آن را دست‌نخورده تحویل بگیرد. علائم مذکور به‌روشنی نشان می‌دهد انجام معامله بین طالبان و آمریکا «فرضیه» نیست؛ بلکه «واقعی» است. 

البته، همه امور به‌راحتی برای آمریکا پیش نرفت. عمل ناجوانمردانه آمریکا و اشرف غنی مردم افغانستان خصوصا اقشار شهری را در شوک و ماتم فرو برد و کوه حقوق‌بشری آمریکا موش هم نزایید!

و آن‌دسته از مردم افغان را (که عمدتا غیرپشتون هستند) که با آمریکایی‌ها و سازمان‌های بین‌المللی کار کرده بودند، زندگی‌آن‌ها ناگهان ناامن و برباد رفت و آنها سراسیمه به فرودگاه کابل هجوم بردند (و عده‌ای بر بال هواپیمای آمریکایی و جلوی چشم جهانیان از آسمان به زمین پرت شدند) و یک رسوایی نمادین و آخرزمانی در افکار عمومی جهانیان برای آمریکا درست شد. 

پس از پیروزی، ظاهرا طالبان سعی می‌کند خود را متفاوت از گذشته نشان دهد و ادعا می‌کند که با زنان طبق شریعت اسلامی عمل می‌کند و آنها می‌توانند درس بخوانند و در امور اداری و بهداشتی خدمت کنند. 

اما اخبار نشان می‌دهد جامعه مدنی افغانستان به وعده‌های طالبان اعتماد ندارد. این جامعه نگران است پس از خروج کامل آمریکا از افغانستان و ریشه‌گرفتن طالبان در کابل دوباره فشارهای «امارت اسلامی» طالبان علیه آزادی‌های اجتماعی مردم احیا شود. لذا جامعه مدنی افغانستان، خصوصا جوانان و زنان در برابر طالبان در حال مقاومت‌اند. 

غیر از مردم افغانستان، قدرت‌های بزرگ جهانی و منطقه‌ای (غیر از عربستان) هم اشرف غنی را دیگر حاکم افغانستان نمی‌دانند و خوشبختانه هنوز حکومت طالبان را به رسمیت نشناختند. 

رجال سیاسی و نظامی غیرپشتون در افغانستان به هم نزدیک شده‌اند. دوباره جبهه مقاومت شمال در حال شکل‌گیری است و آنها در اینکه چه نظامی باید در آینده شکل بگیرد، تعیین انتظار می‌کنند. 

اینکه طالبان در روش‌ها و تاکتیک‌ها تغییر کرده، سخن درستی است؛ ولی ظاهرا در اصول و الگوی حکمرانی تغییر نکرده‌ و به طالبان نمی‌توان بر اساس حرف‌های سخنگویش اعتماد کرد. 

اگر تا روزهای آینده طالبان حکومت «همه‌شمول» تشکیل ندهد (که ظاهرا بعید هست که چنین کند)، افغانستان وارد ناامنی بلند مدت می‌شود. پاکستان هم ظاهرا به دنبال حکومت «همه‌شمول» البته به سرکردگی طالبان است، ولی دغدغه‌ای درباره مردم در ذیل حکومت طالبان ندارد. 

فعلا به نظر می‌رسد تاکنون برنده تحولات افغانستان عربستان-اسرائیل-پاکستان باشد. این‌که تا چه مدت این پیروزی دوام بیاورد، نمی‌دانیم.

در ظاهر تندروها در ایران به سه دلیل از پیروزی طالبان شادمانی می‌کنند. زیرا آمریکا در افغانستان پس از بیست سال شکست خورده و دارد افغانستان را ترک می‌کند؛ می‌گویند طالبان عوض شده و دیگر دیپلمات‌های ایرانی را نمی‌کشد و بالاخره، «جبهه مقاومت» در برابر آمریکا قوی شده است.

به همین دلایل، به‌راحتی و بیشتر از عربستان در تبلیغاتشان طالبان را تطهیر می‌کنند و مقاومت جبهه شمال (به رهبری پسر احمدشاه مسعود را که تسلیم طالبان نشده) به سخره می‌گیرند. به بیان دیگر، تندروها نگران «منافع ملی» ایران نیستند و در اوهام خویش‌اند. 

اما چرا به پیروزی طالبان در افغانستان نباید خوش‌بین بود؟

اولا، درست است که پشتون‌ها یک قوم مهم در افغانستان هستند و دویست و پنجاه سال است حکومت را در افغانستان در دست دارند و گروه طالبان‌ در جمعیت مذهبی پشتون‌ها (که هفتاد درصد آن‌ها روستایی هستند) ریشه اجتماعی دارد، اما همچنان که گفته شد پیروزی طالبان دستپخت تبانی اشرف غنی، آمریکا، پاکستان و عربستان است. طالبان با حمایت تندروهای ایران که کابل را آزاد نکرد‌ه است، که اینقدر خوشحال‌اند. 

ثانیا، اگر در افغانستان حکومت «همه شمول» شکل نگیرد ناامنی در افغانستان گسترده‌تر می‌شود و به ایران ضربه اقتصادی می‌خورد. در سال‌های گذشته از هشت میلیارد واردات افغانستان دو میلیارد آن از ایران وارد می‌شده است، و از این میزان کم می‌شود. در مقابل در شرایطی که ایران با معضل تحریم اقتصادی روبه‌رو است بر تعداد مهاجرین بی‌پناه افغان به ایران زیاد می‌شود. 

ثالثا، در میان جنگجویان طالبان صدها جنگجوی القاعده‌ای، داعشی و جیش العدلی وجود دارد و این نیرو در مواقعی می‌تواند مرزهای هزار کیلومتری شرقی ایران را ناامن کند. خصوصا و متاسفانه مولوی عبدالحمید، امام جمعه بلوچستان، ورز نکرده پیشاپیش از پیروزی طالبان در افغانستان دفاع عقیدتی کرده است! بنابراین برخلاف خوش‌بینی تندروها در محافل قدرت، با پیروزی طالبان امنیت ملی ایران می‌تواند به مخاطره بیفتد و افغانستان به عمق استراتژیک عربستان علیه ایران تبدیل شود. 

بنابراین، شایسته است ایران برآمد طالبان را در افغانستان به دقت زیر نظر داشته باشد و ذوق‌زده نشود؛ به طور قاطع از ضرورت تشکیل حکومت «همه شمول» و با حضور «همه اقوام» افغانستان دفاع کند؛ از جامعه مدنی افغانستان و خصوصا از جمعیت شیعه مذهب و فارسی‌زبان افغانستان دفاع کند و به طالبان حالی کند که این خط قرمز ایران است.

بازی در جغرافیای سیاسی خراسان بزرگ در حال تغییر است، ایران باید خود را برای این وضعیت جدید آماده کند و بر پایه‌های قدرت خود بیفزاید. هم اکنون دست ایران در برابر آمریکا ضعیف نیست و صلاح در این است موضوع برجام هر چه زودتر فیصله یابد، زیرا تقویت قدرت اقتصاد ملی یکی از پایه‌های قدرت ایران در برابر مخاطرات مرزهای شرقی ایران است.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *