ایران در منگنه مسئولان و مخالفان متصلب
🔸صد و ده روز است که از خیزش اعتراضی مردم ایران میگذرد. تاکنون صدها نفر (از مردم و از ماموران امنیتی) جان خود را از دست دادهاند. قبلا هم مقامات امنیتی از امکان وقوع ترور در بهمن ماه سخن گفته بودند و در روز ۱۳/۱۰/۱۴۰۱ یک پاسدار (بنام قاسم فتحالهی از سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ) در جلوی درب منزلش ترور شده است.(البته موضوع این ترور در حال بررسی است و ممکن است این قتل از سوی سارقان انجام شده باشد).
🔸این رخدادها به ما چه میگوید؟ میگوید: چشمانداز خوبی در پیش روی کشور نیست و ممکن است ناامنی تداوم پیدا کند. حکومت بعنوان مسئول برقراری نظم و جان افراد قادر به برقراری امنیت نیست.
🔸چرا چشمانداز خوبی در پیش روی کشور نیست؟ چون هم در بالا (یعنی در حکومت) و هم در پایین (یعنی در میان معترضان و جانباختگان) اوضاع خوبی نیست. در بالا مسئولانی خودحقپندار هستند که معتقدند این اعتراضات کار عدهای از اغتشاشگران مورد حمایت خارجیان هست و دولت راهی جز کنترل و سرکوب آنها ندارد و خواسته و ناخواسته عدهای از شهروندان جان خود را از دست میدهند و راه دیگری جز این نیست.
🔸اشکال این تحلیل حکومتی این است که بله «کانونهای سرنگونیطلبی» در خارج هستند که آشوب در ایران را تشویق میکنند ولی معترضین عاصی و بیافق، بخشی از مردم ایران هستند و اغتشاشگر و آشوبگر نیستند. مردم معترض در شرایط اضطرار (چه اضطرار فرهنگی، چه اقتصادی و چه سیاسی) زندگی میکنند و راهی جز اعتراض برایشان باقی نمانده است. از مردم معترض و مضطر نمیتوان انتظار داشت که چرا نگران پیامدهای زیانبار خشونت و ناامنی نیستید، این جمعیت عاصی نگران گذران زندگی روزمره خود هستند. بنابراین و متاسفانه با تداوم این وضع دوقطبی، ناامنی میتواند در کشور تداوم یابد.
🔸در شرایطی که عوامل بوجود آورنده وضع موجود سرجای خودشان قرار دارند و همچنان عمل میکنند و حکومت علامتی از تغییر آنها نشان نمیدهد (تداوم عواملی مثل مهندسی فرهنگی از بالا؛ تداوم سیاست داخلی ضد مشارکت مردم؛ تداوم سیاست خارجی دشمنساز و تداوم حکمرانی اقتصادی جدا از جهان و همراه با رکود، تورم و بیکاری)، در چنین شرایطی مخاطب محترم این نوشته ممکن است از نویسنده گله کند که بجای پرداختن به علل اعتراضات (مثل چهار علت مذکور) نگران ناامنی است و گویی در پی حفظ وضع موجود است و با اعتراضات مردم بیپناه همدلی ندارد.
🔸بله راه اصولی درمان بحرانهای کشور این است که در بالا و در حکومت مسئولان متصلب به عواملی که شهروندان معترض را تولید میکنند، بپردازند (که فعلا خبری نیست و تندروها در بالا همچنان رجز میخوانند) وگرنه کنترل و سرکوب معترضین مواجهه با «معلول» است نه «علت». و میتوان به اتاقهای فراخواندهنده در خارج از کشور هم گفت فراخوان شما در جهت انقلابی رهاییبخش و تغییر رژیم نیست و خونچکان است. چون حکومت در ایران در خدمت توسعه پایدار و عادلانه ایران نیست اما این حکومت توانایی آن را دارد که در برابر سرنگونیطلبی که از خارج پمپاژ میشود بایستد.
🔸حرف نویسنده همینجا است و آنهم توجه به آثار ایرانسوز «تداوم ناامنی» در ایران در این شرایط دو قطبی است. بله باید در مواجهه با خیزش اعتراضی مردم به «علل» وجودآورنده آن پرداخت ولی تا درمان آن (با توجه به تصلب مسئولین در بالا و فراخواندهندگان در خارج) خود خشونت و ناامنی که «معلول» وضعیت کنونی حکمرانی در جامعه است، در صورت تداوم میتواند به یکی از «عوامل» دیگر تخریب ایران تبدیل شود.
🔸خلاصه باید برای شرایطی که در آن مسئولان متصلب در حکومت و مخالفان متصلب (و مسلح به رسانه بنسلمان) در خارج، نگران تداوم خشونت و ناامنی نیستند گریست و هشیار بود و از چارهجویی جمعی برای کنترل خشونت و ناامنی کوتاهی نکرد.