ایران با «حکمرانی پرهزینه» روبرو است/ هر دو سال چند صد جانباخته

🔸درباره خیزش‌های اعتراضی زیاد نظریه‌پردازی شده و می‌شود، اما اجمالا می‌توان گفت اگر در کشوری نهادهای حکمرانی‌اش (در سیاست داخلی و خارجی) واقع‌نگرانه، پاسخگویانه و با مشارکت شهروندان اداره شوند، معمولا در این کشورها اعتراض جمعی رخ می‌دهد ولی «اعتراضات جمعی سراسری»، آن‌هم در برابر نهادهای حکمرانی، به ندرت رخ می‌دهد. یکی از مشکلات کشور ما همین‌جا است.

🔸متاسفانه در دو دهه گذشته بخش‌های قدرتمند حکومت (از طریق دولت پنهان، بعد دولت موازی و اینک «دولت یکدست») از حکمرانی نزدیک به «جمهوری» فاصله گرفته و به حکومت اقتدارگرای مذهبی (با زینت انتخاباتی) نزدیک می‌شوند. این حکومت و حکمرانی غیر واقع‌نگرانه سیاست‌های داخلی و خارجی پرهزینه‌ای را بر مردم ایران تحمیل کرده است. بطوری که مردم ایران که کشورشان از حیث منابع مادی و انسانی ثروتمندتر از کشورهای عربستان و امارت است، زندگی روزمره‌ آن‌ها با مخاطره روبرو شده و نخبگان‌شان از کشور مهاجرت می‌کنند. در برابر این وضعیت، حکمرانی ایران پاسخ‌گو نیست، و راهی جز اعتراض سراسری برای بخشی از شهروندان مضطر باقی نگذاشته است.

🔸تا جایی‌که هر چه حکمرانی‌ در ایران بسته‌تر و ناپاسخگوتر شده گسترش و سرعت اعتراضات جمعی بیشتر شده است. قبلا اعتراضات جمعی سراسری در ایران هر دو دهه یک‌بار شکل می‌گرفت. پس از دهه هفتاد اعتراضات هر ده‌سال یک‌بار تکرار می‌شد، اما از سال ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ اعتراضات سراسری‌تر و سریع‌تر و با جانباخته بیشتر همراه بوده است. جانباختگان در اعتراضات مالباختگان ۹۶ ده‌ها نفر بودند، در آبان ۹۸ صدها نفر بودند (که دویست و پنجاه نفر آن را حکومت قبول کرد) و در اعتراضات ۱۴۰۱ تعداد جانباختگان از مردم و ماموران امنیتی به صدها نفر رسیده‌ است (البته هنوز امار رسمی نداریم، گفته می‌شود آمار جانباختگان از چهار صد گذشته است). از آن‌جا که نشانی از تغییر سیاست‌های داخلی و خارجی در حکمرانی غیرپاسخگو ایران مشاهده نمی‌شود (در مقابل بلوک قدرت به سیاست ارعاب شهروندان معترض متوسل شده) می‌توان حدس زد حکمرانی پرهزینه ایران (حداقل هر دو سال چند صد جانباخته دارد) و ادامه پیدا کند.

🔸چرا این حکمرانی زیر بار اصلاح‌ سیاست‌های راهبردی نمی‌رود. من در این فرصت کوتاه فقط به دو عامل اشاره می‌کنم. عامل اول اینکه در حکومت ایران «یک بلوک هویتی و منفعتی و رسانه‌ای قدرت» شکل گرفته است و این بلوک برای تثبیت خود در برابر تغییرات مقاومت می‌کند و در برابر نیروهای تغییر دست به کنترل و سرکوب می‌زند. حکومت خود را در برابر دشمنان جهانی و اذناب داخلی‌اش حق می‌داند. منتقدان و معترضان را عامل خارجی و کارشان را جنایت تلقی کرده که مستحق مجازات هستند. بهترین دلیل برای ادعای مذکور توجه به مواضع بلوک قدرت (که از طریق صدا‌سیما پخش می‌شود) در برابر خیزش اعتراضی مردمی مهسا در چهار ماه اخیر در ۱۴۰۱ است که معترضان را نه شهروندان مضطر که اغتشاشگر و آشوب‌گر می‌‌خواند. و حکومت خود را حکومت حسینی می‌داند که نخبگان به اهمیت چنین پدیده‌ای پی نبرده و در برابر اعتراضات سکوت کرده‌اند.

🔸عامل دوم که با عامل اول همپوشان است، عبارت از «الهیات سیاسی ارزیابی‌ناپذیر» بلوک قدرت هست. در حالی‌که بلوک قدرت با تداوم سیاست‌های داخلی و خارجی‌اش بخش قابل توجهی از مردم را فقیر کرده، زندگی جوانان را بی‌افق کرده، اما آشکارا بلوک قدرت خود را نظرکرده الهی می‌داند بطوری که ناکامی‌های واقعی در اداره کشور باعث تصحیح مسیر نمی‌شود. اگر در کشور موفقیتی کسب شود گفته می‌شود این از عظمت نظام الهی ما است و اگر به ناکامی‌های کشور (مثل تورم و بیکاری مزمن، دفاع پیشگرانه از سوی اسرائیل در دشمنی با ایران و …) اشاره شود، گفته می‌شود این ناکامی‌ها مربوط به مسولین سست عنصر گذشته است و «نظام» در مسیر حق حرکت می‌کند و لطف الهی در آینده با این نظام است-صبور باشید و حرف اضافی نزنید. به بیان دیگر در گفتمان فرامادی و سنجش‌ناپذیر بلوک قدرت نقد کارشناسی برای تصحیح سیاست‌های کلان کشور مسموع نیست، و بلوک قدرت به جای ریشه‌یابی اعتراضات، خود را در موضع حق و معترضین عاصی و خشمگین را آشوبگر و عامل خارجی می‌نامد. (البته بلوک قدرت نشان داده در یک مورد در کوتاه مدت غیرواقعی عمل نمی‌کند و به شدت حساس هست و آن‌هم این است که سازمان امنیتی کنترل معترضین روز به روز باید قدرتمندتر از گذشته شود و هر چه بیشتر فضای مجازی محدود و کنترل گردد).

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *