امپراتوریگراییهای عقیم
چرا پوتین نسنجیده یک جنگ تمام عیار را با اکراین شروع کرد و در دهه آخر عمر خود تصمیم پرهزینهای را برای روسیه گرفت؟ در نوشته دیگری به این سوال پاسخ دادهام (۱) و در اینجا قصد سادهسازی ندارم ولی پوتین از نگاه ملیگرایانه افراطیاش و از علاقهاش به تجدید عظمت “امپراتوری روسها” ضربه خورد.
جریان اردوغان نیز به رغم دستاوردهای اقتصادی در آغاز کارش برای ترکیه، ولی او هم با نگاه “نوعثمانیاش” به ترکیه ضربه میزند. به دستدرازیهای اردوغان در سوریه، منطقه قفقاز و افغانستان (و در مقابل تورم شصتدرصدی این کشور) نگاه کنید. نوعثمانیگری هم یک نوع “امپراتوریگرایی” و “امتگرایی ترکیهای” است.
سیادت بر جهان اسلام و کشورهای عربی از سوی دولت عربستان نیز پسر عموی “امپراتوریگرایی” با طعم مذهبی و عربی است. بنسلمان، یک دهه هست که در جنگافروزی با یمن است و از ترس ایران به اسرائیل پناه برده است.
امتگرایی مبتنی بر سازمان بسیجسازی در جمعیتهای شیعه کشورهای منطقه (از ورای دولتملتهای موجود منطقه) در ده سال گذشته برای ایران هم پرهزینه بوده است. به توسعه اقتصادی و سیاسی ایران لطمه زده و ایران را فقیرتر کرده است. (و متاسفانه مساله واقعی مسلمانان و اعراب با اشغالگری اسرائیل در حال تبدیل شدن به مساله کاذب اعراب و ایران است).
همچنان سیاستخارجی متوازن و مبتنی بر مصالح ملی کشورها، تلاش برای ایجاد ائتلافهای منطقهای و گسترش روابط اقتصادی، فرهنگی و گردشگری متشکل از دولتملتهای ایرانی، عربی و ترکی “مسیر درستی” است.
“امپراتوریگرایی” با طعم قومی یا مذهبی برای تخریب فرایند توسعه پایدار و همهجانبه و سیاسی کشورهای موجود مناسب هست و دستاورد محصلی برای دولتملتهای موجود منطقه ندارد.
پینوشت
۱-چرا پوتین در استخر خالی شیرجه زد؟