الگوی اعتراضات و آِینده آن در ایران

گفت و گوی ماهنامه سیاسی «ایران ماه» درباره اعتراضات آبان‌ماه ۹۸ با حمیدرضا جلایی پور عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران اسلامی:

وجه غالب اعتراضات ۷۸ متکی به جنبش دانشجویی در شهرهای بزرگ بود، و هدف آن تقویت دموکراسی در حکومت بود. اعتراضات ۸۸ یک جنبش مدنی و خشونت پرهیز طبقه متوسط بود و میلیونها نفر در تهران شعار می‌دادند «رای من کو»؟ اعتراضات ۹۶ و ۹۸ عمدتا اعتراضات معیشتی و سراسری بود. البته اعتراضات ۹۶ عمدتا در بیش از شصت شهر کوچک بود ولی اعتراضات ۹۸ در بیش از صد شهر و در شهرهای اطراف شهرهای بزرگ بود-مثل شهریار، قدس، ملارد و قرچک در نزدیک تهران. پس در اینجا باید به گونا‌گونی این اعتراضات توجه کرد.

اما جنبشهای مذکور به رغم تفاوتشان ابعاد مشترک هم دارند. اول اینکه در وقوع تمام این جنبش‌ها یک عامل «تحریک کننده» وجود داشته است. مثلا در اعتراضات دانشجویی بستن روزنامه سلام، در اعتراضات ۸۸ اعلام زود هنگام پیروزی احمدی نژاد با ۲۴ میلیون رای درحالی‌که هنوز مراکز جمع آوری آرا بسته نشده بود، در اعتراضات دیماه ۹۶ اعتراض «مالباختگان خودی» در مشهد و در اعتراضات ۹۸ افزایش ناگهانی و سه برابری قیمت بنزین همچون جرقه باعث شعله‌ور شدن آتش اعتراضات مردمی شد.

دوم اینکه همه این اعتراضات ریشه در شکاف‌های سیاسی و یا اقتصادی و یا ریشه در پیامدهای سیاست‌های خطای خارجی دارد. سوم اینکه در وقوع همه این جنبش‌ها ذکر دو عامل حائز اهمیت است. یکی حکمرانی بد، تبعیض‌آمیز، ناکارا و غیرپاسخگو است و عامل دوم کندی توسعه همه جانبه است. مثلا میانگین رشد اقتصادی در چهار دهه گذشته دو‌ونیم در صد بوده است در حالی که در ترکیه بالای پنج درصد بوده و این رشد آهسته در عین حال نامتوازن بوده است یعنی به نابرابری اقتصادی بین اقشار مردم و مناطق جغرافیایی دامن زده و همچنین این رشد پایدار نبوده و محیط زیست ایران را در معرض فرسایش فزاینده قرار داده است.

یعنی فرایند توسعه نامتوازن و ناعادلانه در کشور همچنان ناراضی تولید می‌کند. چهارم اینکه فاصله زمانی بین دو اعتراض جنبشی کم شده است. پیش از انقلاب فاصله زمانی دو دهه بود، بعد از انقلاب به یک دهه رسیده است و حالا به دو سال رسیده است. و بالاخره قبلا جامعه ایران فقط جنبشی بود ولی حالا جامعه شورشی هم شده است.

محرومیت نسبی در توضیح عمل بخشی از جمعیت اعتراضی جامعه ایران گویا است. البته این تئوری به علل زمینه‌ای اعتراضات (مثل شکاف سیاسی و یا اقتصادی) نمی‌پردازد ولی وقتی این اعتراضات به راه می‌افتد نقش مردمی که در جامعه ایران «احساس» محرومیت می‌کنند در پیوستن به این اعتراضات مهم می‌شود. جامعه ارتباطی و موبایلی ایران این «احساس» محرومیت را تشدید کرده ولی تنها با اتکا به عامل محرومیت نسبی نمی‌توان جنبشهای اعتراضی ایران را توضیح داد.

در ایران کنشهای مبتنی بر هزینه و فایده و یا کنشهای سود محور و فردمحورانه در میان مردم زیاد شده است. مردم مثل دوره انقلاب ۵۷ بصورت آرمانی (یا کنش اخلاقی) اعتراض نمی‌کنند بلکه مردم الان می‌گویند تا زنده‌ایم یک زندگی حداقلی و آبرومند می‌خواهیم (به اصطلاح کنش ابزاری قوی شده). ولی اینکه آیا این اعتراضات مردم به این نتیجه برسد بحث دیگری است.

معمولا دولتها خواسته‌اند به مطالبات مردم پاسخ دهند ولی در ایران قوی‌تر از دولت رسمی، دولت موازی است و این دولت تاکنون در برابر خواست مردم پاسخگو نبوده است. لذا تا از سوی حاکمیت و دولت موازی پاسخگویی نیست به نظر می‌رسد زمینه اعتراض در جامعه ایران هست و بیست سال است ما در ایران با یک «جامعه جنبشی» و اخیرا «شورشی» روبرو هستیم.

سوال: آقای روحانی عنوان داشتند اعتراض های دی ماه 96 به ترامپ این چراغ سبز را نشان داد که از برجام خارج شود. رابطه میان فرآیندهای بین المللی و جهانی بر اعتراض ها و خشونت های داخلی در کشور چه تاثیری داشته و دارد؟

جلائی‌پور: گفتم اعتراضات چند علتی است. مثلا اعتراضات خودی‌ها در مشهد در دیماه ۹۶ به ترامپ نامتعادل این خط را داد که اگر آمریکا از برجام خارج شود جمهوری اسلامی یا روی زانو می‌نشیند و یا حتی سقوط می‌کند. البته ترامپ به هدفش نرسید و مردم ایران و جمهوری‌اسلامی ایران در برابر تحریم‌های کمرشکن آمریکا مقاومت کردند. ولی همین تحریم‌ها یکی از پیامدهایش این بود که اعتراضات معیشتی و سیاسی ۹۸ گسترده‌تر شود. یعنی علل مختلف روی وضعیت‌های اعتراضی اثر می‌گذارد.

سوال: اعتراض سیاسی به مثابه یک عامل بی ثبات کننده فعال در هر نظام سیاسی امکان وقوع دارد و برای مدیریت آن ابتدا باید فهم صحیحی از مفهوم اعتراض داشته باشیم . طبیعی است حکومت به دنبال ثبات سیاسی خود باشد و اعتراض را تهدیدکننده این سیاسی ها قلمداد و با آن برخورد کند. درک و برداشت نظام از اعتراض های اخیر چه بود و چقدر رفتارهای مواجهه-ای نقطه تعادل میان اعتراض و ثبات سیاسی را حفظ کرد؟

جلائی‌پور: مواجهه حاکمیت در ایران با جنبشهای اعتراضی مردم «دوگانه» و «خودخنثی‌کننده» است. بخشی از حاکمیت به عوامل واقعی اعتراضات توجه دارد ولی بخشی از حاکمیت این اعتراضات را در چارچوب عملکرد و وظائف یک حکومت ایدئولوژیک توجیه می‌کند. مثلا بخشی از حاکمیت برای خودش این انگاره را قائل است که حاکمیت ایران در برابر نظام بین‌الملل ناعادلانه موجود یک نقش و وظیفه منطقه‌ای و جهانی دارد (گویی این وظیفه از وظیفه ملی حاکمیت بالاتر است) و در مسیر تحقق این مبارزه با دشمنی آمریکا و اذنابش روبرو است. لذا از نظر حاکمیت خیلی از اعتراضات در ایران به این توطئه‌های دشمن ارتباط دارد. این دوگانگی در حاکمیت ایران در ارزیابی اعتراضات مردمی باعث شده که پس از بیست‌سال هنوز پاسخ نهادی و روالمند به مطالبات مردم معترض داده نشده.

سوال: آیا می توان در کل جامعه ایرانی را یک «جامعه معترض» نامید و تعریف کرد؟

جلائی‌پور: در بالا اشاره کردم. واقعا جامعه ایران یک «جامعه جنبشی» است. و جالبه وقوع اکثر جنبشهای اعتراضی قبلی از سوی تحلیل‌گران پیش‌بینی شده بود (مثلا به کتاب جامعه شناسی ایران اینجانب مراجعه کنید). البته روز و ساعت وقوع جنبشها را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. هم اکنون هم می‌توان تصریح کرد اگر اوضاع به همین صورت پیش برود ما در آینده هم جنبش‌های اعتراضی خواهیم داشت و این جنبشهای اعتراضی می‌تواند به شورش‌های کوچک و بزرگ و متفرق (و ایرانسوز) تبدیل شود. 

سوال: جامعه ایرانی چگونه به اعتراض دست می زند(الگوی اعتراض ایرانیان)؟ آیا الگوی مشخصی دارد؟ این الگو در یکی دو دهه گذشته تغییر کرده است؟

جلائی‌پور: فرمولش تا حدودی روشن است: اول اینکه مردم ناراضی و معترض در جامعه همیشه حضور دارند. دوم اینکه این مردم تا امکان یک فرصت اعتراض پیدا کنند (مثل جرقه‌هایی که در جنبشهای اعتراضی در بالا به آن اشاره شد) نیروهای امنیتی را غافل‌گیر می‌کنند و اعتراض می‌کنند. و سوم اینکه بعد نیروهای امنیتی و اطلاعاتی خود را جمع می‌کنند و سعی می‌کنند اعتراضات را کنترل یا سرکوب کنند. بقول خودشان اعتراضات را در خیابان «جمعش می‌کنند» و بعد می‌روند از حاکمیت امکانات بیشتری می‌گیرند. ولی کسی و یا نهادی مشکل اعتراضات را حل نمی‌کنند. چهارم اینکه بعد هم صدا و سیما شروع می‌کند به رجز خوانی. تا دوباره یک اعتراض دیگر رخ دهد!! نکته‌ای که باید توجه داشت، این است که ممکن است این الگو در آینده تکرار نشود و ما شاهد شکل‌گیری «شورش‌های بیشتر» و یا حکمرانی «امنیتی‌تر» بشویم. به نظر من راه عاقلانه درمان جامعه جنبشی ایران رسیدن به یک پیمان جمعی (یا توافق بر سر محورهای یک راه برون‌شو) که مورد حمایت حاکمیت، دولت و نیروهای جامعه مدنی ایران باشد.

سوال: در اعتراض های دی ماه 96 و آبان 98 کدام طبقه های اجتماعی فعال بودند؟

جلائی‌پور: به نظر من «طبقه متوسط روبه پایین» حامل اصلی جنبش‌های اعتراضی ۹۶ و ۹۸ بود. این اعتراضات، اعتراضات گرسنگان نبود. در دو دهه گذشته جنبشهای اعتراضی ایران «خشونت‌پرهیزانه» بود اما متاسفانه تداوم بن‌بست سیاسی در حاکمیت، جنبشهای اعتراضی ایران را اخیرا با «خشونت» همراه کرده است.

سوال: الگوی اعتراض در شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک تفاوتی با هم داشت یا خیر؟ اگر متفاوت بود ناظر به چه مولفه هایی بود؟

جلائی‌پور: گفتم اغلب اعتراضات در ایران وقتی اعتراض جمعی آشکار کرده‌اند که «فرصت عمل» پیدا کردند. بستن یک روزنامه در سال ۷۸ به دانشجویان فرصت عمل اعتراضی داد.مهندسی انتخابات در ۸۸ به طبقه متوسط شهر تهران فرصت اعتراض داد. افزایش قیمت بنزین در ۹۸ فرصت اعتراض به مردم معترض در شهرهای اطراف شهرهای بزرگ داد. اگر ایران به طرف حکمرانی خوب حرکت نکند در ایران کرارا می‌تواند زلزله سیاسی (یا خیزش اعتراضی) رخ دهد.

سوال: نقش مسئولان در الگوسازی اعتراض ها چگونه است؟ ( این فرضیه مطرح است که رویکرد اعتراضی منجر به اقبال افکار عمومی به سوی نخبگان سیاسی می شود و این در شکل گیری روند اعتراض در کشور موثر است).

جلائی‌پور: گفتم حکمرانی بد (سیاست‌های راهبردی غیرقابل دفاع داخلی و خارجی حاکمیت) یکی از مهمترین علل این اعتراضات است. فعلا حاکمیت بجای حرکت به طرف «حکمرانی خوب» دنبال «دولت جوان انقلابی» پس از دولت روحانی است. لذا متاسفانه هنوز چشم‌انداز اصلاح‌جویی در حاکمیت دیده نمی‌شود.

سوال: چه در صدی از اعتراض ها معلول عوامل و مولفه های اقتصادی اعتراض ساز در کشور است؟

جلائی‌پور: پاسخ دقیق به سوال شما به مطالعات تجربی بیشتری نیاز است. ولی به نظر می‌رسد شکاف سیاسی مهمترین عامل اعتراضات دهه هشتاد بود و الان در دهه نود مهمترین عامل اعتراضات اقتصادی و معیشتی باشد.

سوال: شکاف های اجتماعی مولد اعتراض در جامعه کدام ها هستند و هر کدام چه سهمی دارند( قومیتی، مذهبی، هویتی، امنیتی، مذهبی و…).

جلائی‌پور: در بالا گفتم. شکاف سیاسی و اقتصادی دو عامل مهم است. و اگر حکمرانی بد و «توقف» رشد اقتصادی ادامه پیدا کند و به عدم توازن و ناپایداری توسعه توجه نشود، در ایران شکاف‌های قومی و مذهبی هم فعال‌تر می‌شود. و متاسفانه در آن شرایط امنیت و بقای جامعه ایران را در معرض خطر قرار می‌دهد.

سوال: یکی از چالش های نظام جمهوری اسلامی را محمل های قانونی مضیق می دانند؛ این عامل تا چه حد به رادیکال شدن اعتراض ها و واکنش ها انجامیده است؟

جلائی‌پور: در حکمرانی ایران قطعا تعارضات حقوقی در قوانین بالا دستی نقش منفی در اداره کشور دارند. ولی در شرایط فعلی مهمترین مشکل ایران «اراده سیاسی» است نه مشکل حقوقی. تا وقتی اراده سیاسی در حاکمیت حکمرانی خوب را به طور جدی و با همکاری نیروهای جامعه مدنی در دستور کار قرار ندهد، متاسفانه ایران به لحاظ توسعه «درجا» می‌زند و حتی می‌تواند «ناامن» هم بشود. ساده بگویم: مشکل کشورما در شرایط فعلی شناخت جامعه نیست بلکه بی‌اراده‌گی و تداوم بی‌خردی سیاسی در برابر یک جامعه جنبشی، مطالباتی و اخیرا شورشی است.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *