افق سال ۹۵ (درها میتوانند روي همان پاشنه فرصتسوزی سابق بچرخند)
یادداشت منتشرشده در روزنامه اعتماد 95/1/19
مردم در جريان انتخابات ۹۴ باز به قدرت خود پي بردند و همين نكته میتواند براي سال ۹۵ امیدبخش باشد. انتخابات ۹۴ برای مردم دوباره روشن كرد حتي در شرايط نابرابر سیاسی هم ميتوانند تاثيرگذار باشند و در مسير کمک به توسعه کشور قدم بردارند. این انتخابات براي دولت و همراهان دولت هم خوشایند بود. زیرا دولت ميتواند اميدوار باشد در مجلس بعدی نمايندههاي همراه با توسعه پرشمارترند.
با توجه به دو نکته فوق ميتوانيم نسبت به سال ۹۵ نگاهي مثبت و امیدوارانه داشته باشیم و به پیامدهای آن هم برای جامعه مدنی و هم برای دولت اميدوار باشيم. اما متاسفانه نمیتوانيم اين نگاه را به صورت همهجانبه به چشم انداز سال ۹۵ داشته باشيم. زیرا نتيجه انتخابات ۹۴ مثل انتخابات ۹۲ براي بخشي از قدرت سياسي كه در جريان انتخابات تا جدی ناکام شده، هضم نشده است و این جریان مقاومت و کارشکنی میکند. آنها برای مقاومتشان از امکانات عمومی و امنیت برخودار هستند و از درون به جامعه ضربه میزنند.
هر انتخاباتي طرف شکستخورده و پیروز دارد و هر پروندهاي هم موافقان و مخالفانی. انتخابات مجلس و سامان یافتن پرونده هستهای، اگرچه براي بخشی از حکومت و جامعه خوشايند بود، ظاهرا براي بخشي ديگر ناخوشايند است. تندروها كه اتفاقا قدرت سیاسی هم دارند و در ده سال اخير توجهي به بحران اقتصادي و آسيبهايي كه دولت نهم و دهم ايجاد كرد نداشتند، يكباره به فکر مشكلات اقتصادي افتادهاند و تلاش ميكنند دولت روحاني را مقصر جلوه دهند. در حالیکه معضلات جامعه ما آنقدر جدی است که حتي اگر تمام حاكميت و تمام نیروهای جامعه مدنی با يكديگر برای بیست سال آینده همراه و همصدا شوند، باز هم به راحتي مهار نميشوند ـ مثل معضل اشتغال یا تخریب فزاینده اقلیم ایران. این ساز مخالف و موانعتراشیها از آنجا که با استفاده از امکانات عمومی صورت میگیرد، به رغم امید مردم و دولت روحانی، روند توسعه را کند میکند و فرصت پیشرفت را از جامعه میگیرد. بنابراین به خاطر این مانعتراشیهای سازمانیافته نمیتوانیم با وجود دستاوردها و امیدهای کسب شده در سال ۹۴، به سال ۹۵ نگاهی صرفا خوشبینانه داشته باشیم.
توجه به گرایشهای سیاسی مردم روشن میکند چگونه میتوانیم در سال ۹۵ فرصت رشد و توسعه را، علیرغم اقدام مثبتی که مردم در سال ۹۴ انجام دادند، از دست بدهیم. در جامعه ايران تقریبا ده درصد از مردم در فقر اضطراری هستند و متاسفانه آنقدر در ضعف هستند که شرایطی ندارند که نسبت به سیاست و جامعه مدنی و روند توسعه کشور حساسیت لازم را داشته باشند (و یکی از اهداف مهم رشد و توسعه ایران کاستن از تعداد و درصد این فقرا است). رفتار سیاسی گذشته مردم نشان میدهد که حدود ۲۰ درصد دیگر هم حتی در دوره رونق سیاسی مثل خرداد ۷۶ حساسیت سیاسی به امور عمومی ندارند و اصلا رای نمیدهند و بیشتر به زندگی شخصیشان متوجه و مشغولاند یا با هر گونه مشارکت در ساختار سیاسی کنونی مخالفاند. حدود ۲۰ درصد مردم هم حتی در شرایط سخت باز اصلاحطلباند و همچنان میخواهند نسبت به آینده امیدوار باشند، حتی در شرایط رکود تورمی. حدود ۱۵ درصد مردم پایگاه اصولگرایانند ولی تندروها به آنها میگویند شما در انتخابات ۹۴ تهران شکست نخوردید، بلکه تهرانیها هستند که اهل کوفه هستند و دین و ایمان ندارند! یک جمعیت بزرگ حدودا ۳۵ درصدی خاكستری هم بسته به اوضاع تصمیم میگیرند.
سخن من این است که تندروها با مقاومتی که در برابر روند توسعه و دولت و میانهروها و اصلاحطلبان میکنند نخواهند توانست از میان ۳۵ در صد خاکستری نیرو جذب کنند. تندروها حتی نتوانستند از میان فقرا بخش قابل توجهی را به خود متمایل کننند. تنها پیامد کارشکنی تندروها این است که این ۳۵ درصد را می تواند ناامید کند ـ و این یعنی ضربه کاری به منافع ملی کشور. متاسفانه مهمترین دستاورد این ممانعتها از سوی تندروها همان محروم کردن ایران از رشد و توسعه است و اینکه جامعه را به در جا زدن وادار کنند و میزان پیشبینیپذیری وضع جامعه را هم کمتر کنند.
با چنين ارزیابی از جامعه میتوان با حمایت از دولت و تقویت امید مردم در جهت رشد و توسعه و تقویت منافع ملی کشور در سال ۹۵ گام برداشت اما با این شرط که آن بخش از قدرت سياسي، بهجای مقاومت در برابر دولت و جامعه مدنی بخواهد كه همراه جامعه در مسير توسعه قدم بردارد. متاسفانه تا زمانی كه اين بخش از موضع اتکا به امکانات عمومی به عنوان مخالف توسعه میایستد درب رشد کشور میتواند بر همان پاشنه فرصتسوزی گذشته بچرخد و چالشهای فرصتسوز تداوم پیدا کند (علیرغم اینکه مردم در ۹۴ مثل ۹۲ امید آفریدند).