از سری یادداشت‌های آگاهی از ایران و لزوم حفاظت از آن: ناسیونالیسم‌مدنی و اصلاح‌طلبان

۱-اساسا اصلاح‌طلبان مولد گفتمانها از جمله مولد گفتمان ناسیونالیستی و یا دموکراسی نیستند بلکه بعنوان یک نیروی سیاسی از گفتمانهای موجود در فضای فکری جامعه بهره می‌برند و آنها را تقویت (و یا ضعیف) می‌کنند.

در گفتار و رهیافت «اصلاحی» این گفتار در برابر گفتار محافظه‌کاری (اصول‌گرایی) و گفتار انقلابی قرار می‌گیرد. و در گفتار اصلاحی همزمان هم از ناسیونالیسم مدنی (ایران برای همه ایرانیان) دفاع می‌‌شود و هم از توسعه‌سیاسی و دموکراسی (هر نفر یکی رای و آزادی یعنی آزادی مخالف من) دفاع می‌کردند و می‌کنند و از این نظر تغییری در گفتار اصلاح‌طلبان اتفاق نیفتاده است.

مبنای نظری ناسیونالیسم مدنی و دموکراسی برای اصلاح‌طلبان در تلقی خاصی از میراث ما ایرانیان در نزد نو‌اندیشان دینی است. از نظر عموم نواندیشان دینی و حتی روشنفکران برجسته سکولار (مثل شاهرخ مسکوب و دیگران) فرهنگ کنونی ایران تغذیه کننده از سه منبع ایرانیت، اسلامیت و مدرنیت است.

و نادیدن ملاحظات و مولفه‌های «ملی» درست مثل نادیده گرفتن مولفه‌های فاخر «اسلامی» و «مدرنیته» است. به بیان دیگر مبنای نظری مذکور اعتقاد راسخ به این اصل هدایت کننده است که: در تاسی به فرهنگ ایران بین سه رکن قوام بخش این میراث فرهنگی (اسلام، ملیت و مدرنیت) شایسته است که تعادل و توازن باشد.

البته پس از انقلاب تمرکز بیشتر روی «اسلامیت» بود در دوره اصلاحات تمرکز روی مدرنیت (دموکراسی و توسعه) و ایرانیت بود و از اسلامیت مقداری غفلت شد درحالیکه در شرایط کنونی بر روی توجه هم‌زمان به سه رکن و ایجاد تعادل بین آنها مهم است و این تعادل نیاز زمانه ما ست.

در ضمن اصلاح‌طلبان مخالف تبعیض فرهنگی- قومی در ایران بوده و هستند. ولی روشن است که زیستگاه فرهنگ‌ها و اقوام ایران در «چارچوب ایران تاریخی، فرهنگی و جفرافیایی» است. این توجه به عناصر ملی توجه به «ناسیونالیسم مدنی ایران» است و هیچ فصل مشترکی با ملی‌گرایی و ناسیونالیسم «شوینیستی»، «نژاد‌پرستانه» و «عظمت‌طلبانه» و ضدیت با دیگر ملت‌ها در کشورهای همسایه ندارد.

اتفاقا اگر نقدی به اصلاح طلبان باشد به کم توجهی آنها به عنصر «جهان‌وطن‌گرایی مدرنیته» و در توجه به نوع بشر است. مثلا اصلاح‌طلبان (به غیر از جناب تاج‌زاده) در هفت سال گذشته از حقوق آزادی‌خواهان سوریه که در ابتدا مورد سرکوب بشار اسد قرار گرفتند به اندازه کافی دفاع نکردند.

۴-اتفاقا بر خلاف نظر جناب کاشی اصلی‌ترین بحث در گفتار اصلاح‌طلبان تغییر از دموکراسی به ناسیونالیسم نیست بلکه حول پاسخ به این سوال محوری است که: در شرایطی که حاکمیت، جامعه و اصلاح‌طلبان با بحران روبرو هستند و در شرایطی که همچنان حاکمیت در پذیرش اصلاحات مقاومت می‌کند، راه نجات کشور و اصلاح‌ امور جامعه کدام است؟ در نوشته گرانیگاه اصلاحات توضیح داده‌ام (قابل دسترس در کانال @hamidrezajalaeipour) که در پاسخ به سوال مذکور می‌توان دو راهبرد کلان را از درون این نظرات بیرون کشید؟ یکی راه جذاب ولی پر خطر تاکید بر «اصلاحات ساختاری» و دیگری راه کم‌هزینه ولی غیر جذاب و کم تاثیر تاکید بر «اصلاحات رایج» است. به بیان دیگر بحث میان اصلاح‌طلبان درباره جایگزین کردن ناسیونالیسم بجای دموکراسی نیست. بحث این است که در شرایطی که زمین سیاست ایران سفت و از طرفی جامعه بحرانی ایران نیازمند پاسخ است با «اصلاحات رایج» چه باید کرد؟

۵-اما چرا این روزها بیشتر از «ملیت ایران» و از «نجات ایران» صحبت می‌شود؟ چون که:

یکم) پس از ائتلاف ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان علیه ایران (و تمسک این ائتلاف به سازمان تروریستی و داعشگون مجاهدین خلق ایران یا رجویون و تمسک به شه‌اللهی‌ها) امنیت ملی ایران را به مخاطره انداخته است.

دوم) اصلاح‌جویان و اغلب نیروهای طالب تغییر ایران بر خلاف سال ۱۳۸۸ با چشم خود جهنمی که پس از بهار عربی در مصر، لیبی و سوریه (و حمله داعش به عراق) ایجاد شد دیدند لذا طبیعی بود که آنان نگران ایران شوند.

سوم) اصلاح‌جویان وقتی اعتراضات مردم در دیماه ۱۳۹۶ با آتش‌زدن اماکن عمومی همراه شد با چشمان خود دیدند که شه‌اللهی‌ها در تلویزیون من‌و‌تو بجای تبلیغ خشونت‌پرهیزانه آشکارا از خشونت در این تظاهرات دفاع می‌کردند.

چهارم) یا پس از روی‌کار آمدن ترامپ نیروهای جدایی‌خواه مثل پان‌ترک‌ها و حزب مسلح دموکرات کردستان و کومله فکر کردند بوی کباب می آید.

لذا در شرایط فوق بود که همه و از جمله اصلاح‌طلبان نگران «ایران» شدند و این نگرانی به معنای شیف گفتمانی اصلاح‌طلبان از دموکراسی به ناسیونالیسم نبود بلکه پاسخ به مساله روز بود.

لذا در شرایط فوق بود که همه و از جمله اصلاح‌طلبان نگران «ایران» شدند و این نگرانی به معنای شیف گفتمانی اصلاح‌طلبان از دموکراسی به ناسیونالیسم نبود بلکه پاسخ به مساله روز بود.

۵-بطور مثال همین نگرانی‌ها در بند پنج بود، که باعث شد اینجانب تاکنون بیست و شش یادداشت در کانالم درباره «ضرورت آگاهی از ایران» کار کنم (و ادامه دارد). این یادداشت‌ها اساسا معرفی یک ناسیونالیسم باستان‌گرا یا رومانتیکی در برابر دموکراسی نبود چنانچه پان‌ترک ها نیز چنین ادعایی دارند. بلکه در چارچوب دفاع از اصل «ایران برای همه ایرانیان» و توجه به خطر «نیروهای واگرا» پس از خروج ترامپ از برجام است.

۶-یا در پاسخ به شعار جوانان دهه هفتادی (درباره روح رضا شاه!) بود که در یادداشت «اصلاح‌طلبی و اهمیت دفاع از ملیت ایرانی» (قابل دسترس در کانال @hamidrezajalaeipour) به جوانان علاقمند به ورود به تشکل‌های اصلاح‌طلب التزام به پنج تعهد ذیل را یاداور شدم و خطابم به اصلاح‌طلبان این بود که در برابر شه‌اللهی‌ها اصلاح‌طلبان نباید در دفاع از عناصر ملی مثل «شرمنده‌ها» عمل کنند. آن پنج تعهد بدیهی اینها بودند:

یکم) باور و التزام به تلاش برای حفظ «تمامیت ارضی ایران» بدون هیچ کم و کاستی.

دوم) باور و التزام به تلاش برای حفظ و تعمیق جایگاه زبان ملی و مشترک ایرانیان (فارسی) در کنار احترام و ارتقای زبان مادری در جامعه مدنی.

سوم) باور و التزام به حفظ منافع ملی ایران. یعنی گام برداشتن در راه و مسیرهایی که سود بیشینه ملت ایران را برآورده می کند نه یک قوم و تیره خاص را.

چهارم) اهمیت به پاسداری از “ملیت ایرانی” به عنوان یکی از ستون‌های اصلی نگهدارنده همبستکی و اتحاد ملی. البته ملیت ایرانی با همه الزامات و پیشینه و جزییاتش که در خود همزیستی عادلانه فرهنگی و قومی را داشته باشد.

پنجم) باور به پاسداری انتقادی از میراث تاریخی ایران از تاریخ باستان تا دوره اسلامی و تا امروز یا دوره مدرن و معاصر.

۷-و همه از جمله جناب کاشی می‌دانند که لازم نبود که اصلاح‌طلبان متولد دهه چهل و پنجاه در دوره اصلاحات التزام خود را به پنج تعهد فوق اعلام کنند زیرا آنها تعهد عملی خود را به حفظ تمامیت ایران در دوران جنگ صدام با ایران صادقانه نشان داده‌ بودند-تقریبا تمام اصلاح‌طلبان بچه‌های جبهه‌ بودند.

جمع‌بندی

ملی‌گرایی اصلاح‌طلبان از ابتدا مدنی و غیر‌شوینیستی بوده و همراه با دموکراسی بوده است. به نظر من تغییر و شیفت گفتمانی رخ نداده است. منتها در سال‌های اخیر وقایعی که می‌تواند ایران را ناامن کند، زمینه‌ای شده است که اصلاح‌طلبان در گفتار خود به آن پاسخ دهند.

و همچنان مثل گذشته هدف اصلی اصلاحات تقویت سازکار دموکراسی است تا در عنیت و واقعیت جامعه، ایران برای همه ایرانیان (یا همان التزام به ناسیونالیسم مدنی) باشد.

حمیدرضا جلائی پور وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *